گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۹۶

عمر اگر باقی است بوسی زان دهن خواهم گرفت
خون خود را ازان لب شکرشکن خواهم گرفت
گر به هشیاری حجابش مانع احسان شود
در سر مستی ازان شیرین سخن خواهم گرفت
یا به خون خود لبش را می کنم یاقوت رنگ
یا عقیق آبدارش در دهن خواهم گرفت
از لطافت گر ز آغوشم کند پهلو تهی
رخصت نظاره ای زان سیمتن خواهم گرفت
رشته هستی ز پیچ وتاب اگر کوته نشد
جرعه آبی ازان چاه ذهن خواهم گرفت
همچو قمری رخصت بر گرد سر گردیدنی
هر چه باداباد، ازان سرو چمن خواهم گرفت
گرچه از مینا کسی نگرفته خون جام را
خونبهای دل ازان پیمان شکن خواهم گرفت
چشم من در پاکدامانی کم از یعقوب نیست
سرمه بینش ز بوی پیرهن خواهم گرفت
می شود پامال صائب چون شود دعوی کهن
در همین جا خونبهای خویشتن خواهم گرفت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عمر اگر باقی است بوسی زان دهن خواهم گرفت
خون خود را ازان لب شکرشکن خواهم گرفت
هوش مصنوعی: اگر هنوز فرصتی برای زندگی هست، می‌خواهم از آن دهان بوسه بزنم و خون خود را از لب‌های شیرین و دلنشین تو بگیرم.
گر به هشیاری حجابش مانع احسان شود
در سر مستی ازان شیرین سخن خواهم گرفت
هوش مصنوعی: اگر در حالت هشیاری حجاب او مانع کمک و بخشش باشد، در حالت مستی از آن سخن شیرین خواهم گرفت.
یا به خون خود لبش را می کنم یاقوت رنگ
یا عقیق آبدارش در دهن خواهم گرفت
هوش مصنوعی: یا لب خود را با خونم مثل یاقوت رنگین می‌کنم یا اینکه عقیق آبداری را در دهانم خواهم گذاشت.
از لطافت گر ز آغوشم کند پهلو تهی
رخصت نظاره ای زان سیمتن خواهم گرفت
هوش مصنوعی: اگر به خاطر لطافت تو از آغوشم دور شوی، اجازه می‌خواهم که نگاهی به سیمای زیبایت بیندازم.
رشته هستی ز پیچ وتاب اگر کوته نشد
جرعه آبی ازان چاه ذهن خواهم گرفت
هوش مصنوعی: اگر رشتهٔ وجود با پیچیدگی و تنوعش کوتاه نشود، من از چاه ذهن، نوشیدنی از افکار و اندیشه‌هایم خواهم گرفت.
همچو قمری رخصت بر گرد سر گردیدنی
هر چه باداباد، ازان سرو چمن خواهم گرفت
هوش مصنوعی: مانند قمری که اجازه دارد دور سر بچرخد و هر چه که پیش آید را بپذیرد، از آن درخت سرو در باغ خواهم درخواست کرد.
گرچه از مینا کسی نگرفته خون جام را
خونبهای دل ازان پیمان شکن خواهم گرفت
هوش مصنوعی: هرچند کسی به خاطر زیبایی مینا (جام بلوری) از من خون نمی‌گیرد، ولی من خونبهای دل‌ام را از آن کسی که پیمان شکسته است، طلب می‌کنم.
چشم من در پاکدامانی کم از یعقوب نیست
سرمه بینش ز بوی پیرهن خواهم گرفت
هوش مصنوعی: چشمم در صداقت و پاکدامنی، هیچ چیزی از یعقوب کم ندارد و به خاطر بوی پیراهن، بینش و آگاهی‌ام را به دست خواهم آورد.
می شود پامال صائب چون شود دعوی کهن
در همین جا خونبهای خویشتن خواهم گرفت
هوش مصنوعی: هرگاه دعوی‌ای قدیمی مطرح شود، من آماده‌ام تا در همین مکان حق و حقوق خود را بگیرم و از آنچه در گذشته بر من رفته، انتقام بگیرم.

حاشیه ها

1397/05/26 05:07
محسن حیدرزاده جزی

در بیت نخست خون خود را زان لب شیرین ....درست است .
در بیت 5 نیز ذقن درست است