گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۸۹

در خرابات مغان منزل نمی‌باید گرفت
چون گرفتی، کین کس در دل نمی‌باید گرفت
یا نمی‌باید ز آزادی زدن چون سرو لاف
یا گره از بی‌بری در دل نمی‌باید گرفت
سد راه عالم بالاست معشوق مجاز
دامن این سرو پا در گل نمی‌باید گرفت
تا توان سرپنجه دریا چو طوفان تاب داد
تیغ موج از قبضه ساحل نمی‌باید گرفت
خون‌بها بهتر ز حفظ آبروی عشق نیست
در قیامت دامن قاتل نمی‌باید گرفت
با وجود حسن معنی، خواهش صورت خطاست
پیش لیلی دامن محمل نمی‌باید گرفت
صاف چون آیینه می‌باید شدن با خوب و زشت
هیچ چیز از هیچ کس در دل نمی‌باید گرفت
طالب حق را چو تیری کز کمان بیرون جهد
هیچ جا آرام تا منزل نمی‌باید گرفت
چشم بد بسیار دارد در کمین آسودگی
چون سپند آرام در محفل نمی‌باید گرفت
آه افسوس است صائب حاصل موج سراب
دامن دنیای بی‌حاصل نمی‌باید گرفت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در خرابات مغان منزل نمی‌باید گرفت
چون گرفتی، کین کس در دل نمی‌باید گرفت
هوش مصنوعی: در میکده نمی‌توان به راحتی جا گرفت و اقامت گزید، زیرا اگر به این کار اقدام کنی، نباید کسی را در دل راه بدهی و به احساسات عاطفی بسپردی.
یا نمی‌باید ز آزادی زدن چون سرو لاف
یا گره از بی‌بری در دل نمی‌باید گرفت
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی درباره آزادی صحبت کنی، باید مانند سرو با وقار و بدون هیاهو باشی، و همچنین نباید از دردهای بی‌پناهی در دل خود گره‌هایی ایجاد کنی.
سد راه عالم بالاست معشوق مجاز
دامن این سرو پا در گل نمی‌باید گرفت
هوش مصنوعی: سد راه دانایی و کمال، معشوق و زیبایی ظاهری است. نباید به این زیبایی ظاهری وابسته شد و درگیر مسائل دنیوی گردید؛ بلکه بهتر است از آنها فاصله گرفت و در جستجوی حقیقت و معنا بود.
تا توان سرپنجه دریا چو طوفان تاب داد
تیغ موج از قبضه ساحل نمی‌باید گرفت
هوش مصنوعی: تا زمانی که قدرت دریا مانند طوفان می‌تازد، نمی‌توان تیغ موج را از دست ساحل گرفت.
خون‌بها بهتر ز حفظ آبروی عشق نیست
در قیامت دامن قاتل نمی‌باید گرفت
هوش مصنوعی: در روز قیامت، بهتر است که به جای حفظ آبروی عشق، خون‌بها پرداخت شود و نباید دامن قاتل را گرفت. چون در آن روز مسائلی مطرح می‌شود که مهم‌تر از عشق و آبرو هستند.
با وجود حسن معنی، خواهش صورت خطاست
پیش لیلی دامن محمل نمی‌باید گرفت
هوش مصنوعی: با وجود زیبایی و معنا، تمایل به ظاهر نادرست است. در حضور لیلی، نباید دامن محمل را گرفت.
صاف چون آیینه می‌باید شدن با خوب و زشت
هیچ چیز از هیچ کس در دل نمی‌باید گرفت
هوش مصنوعی: برای اینکه دل‌تان پاک و زلال باشد، باید مانند آیینه صاف و شفاف باشید. نه خوب را باید در دل گرفت و نه از زشت‌ها ناراحت شد. باید بی‌غرض و بدون کینه به همه نگاه کنید.
طالب حق را چو تیری کز کمان بیرون جهد
هیچ جا آرام تا منزل نمی‌باید گرفت
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال حقیقت است، مانند تیری است که از کمان رها شده و هیچ نقطه‌ای را برای توقف انتخاب نمی‌کند تا به مقصد نهایی برسد.
چشم بد بسیار دارد در کمین آسودگی
چون سپند آرام در محفل نمی‌باید گرفت
هوش مصنوعی: چشم زخم زیادی در کمین راحتی و آسایش قرار دارد، بنابراین مانند سپند که در محفل آرامش را حفظ می‌کند، نباید در این فضا به آرامش پرداخت.
آه افسوس است صائب حاصل موج سراب
دامن دنیای بی‌حاصل نمی‌باید گرفت
هوش مصنوعی: حسرت و اندوه است که به خاطر فریبندگی زندگی دنیوی، نباید به چیزی که بی‌فایده است، دل بست و به دنبال آن رفت.

حاشیه ها

1399/04/27 08:06
بوریا

استاد محمد حسین سراهنگ این شعر زیبا را زیبا سروده روحش شاد و یادش گرامی

1402/03/03 11:06
میلاد رضایی

بله همینطوره من هم گوش کردم . بسیار زیبا سروده اند این غزل رو 

1399/04/27 09:06
بوریا

استادغزل

1401/02/03 08:05
بهزاد یاراحمدی

مصرع اول بیت دوم بدینصورت هم مشاهده شده که بنظر میرسد از بلاغت بیشتری برخوردار باشد:

یا نبایستی زد از آزادگی چون سرو لاف