غزل شمارهٔ ۱۳۸۸
وقت خط کام از لب چون نوش می باید گرفت
درد این میخانه را سرجوش می باید گرفت
می شود جان تازه از آمیزش سیمین بران
تیغ را چون زخم در آغوش می باید گرفت
سرسری نتوان گذشت از آب جان بخش حیات
تیغ را چون زخم در آغوش می باید گرفت
تا نگردی بر گنه در خانه خالی دلیر
صورت دیوار را با هوش می باید گرفت
با سبک مغزی کلاه فقر بر سر پینه ای است
زین سر خوان تهی سرپوش می باید گرفت
در صلاح اهل ظاهر مکرها پوشیده است
دور خود را زین چه خس پوش می باید گرفت
ساز باشد پرده بیگانگی در بزم می
مطرب از گلبانگ نوشانوش می باید گرفت
محفل روشن ضمیران جای قیل وقال نیست
چون صدف در پیش دریا گوش می باید گرفت
تا بود ایمن ز سیلاب حوادث خانه ات
خانه خود چون کمان بر دوش می باید گرفت
دل ز شیرینی به تلخی می توان برداشتن
نیش این وحشت سرا را نوش می باید گرفت
مدتی سجاده تقوی به دوش انداختی
روزگاری هم سبو بر دوش می باید گرفت
تا بود در جوش صائب سینه گرم بهار
ساغری زین باده سرجوش می باید گرفت
غزل شمارهٔ ۱۳۸۷: زان دهن انگشتر زنهار می باید گرفتغزل شمارهٔ ۱۳۸۹: در خرابات مغان منزل نمیباید گرفت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وقت خط کام از لب چون نوش می باید گرفت
درد این میخانه را سرجوش می باید گرفت
هوش مصنوعی: زمانی که از لبان کسی سخن میرسد، باید همچون نوشیدن یک جام می آن را دریافت کرد و دردی که از این میخانه (زندگی یا دنیا) به ما میرسد، باید با شوری و شجاعت پذیرفته شود.
می شود جان تازه از آمیزش سیمین بران
تیغ را چون زخم در آغوش می باید گرفت
هوش مصنوعی: دوستداشتن و معشوقهای زیبا، میتواند باعث تجدید نیرو و زندگی در انسان شود. در این رابطه، همانطور که باید زخمها را در آغوش گرفت و با آنها کنار آمد، عشق و زیبایی نیز باید پذیرفته شود، حتی اگر گاهی اوقات دردناک باشد.
سرسری نتوان گذشت از آب جان بخش حیات
تیغ را چون زخم در آغوش می باید گرفت
هوش مصنوعی: نمیتوان به سادگی از ارزش آب حیاتی عبور کرد، بلکه باید زخم تیغ را همچون یک تجربه تلخ با خود حمل کرد و با دقت و توجه به آن پرداخته شود.
تا نگردی بر گنه در خانه خالی دلیر
صورت دیوار را با هوش می باید گرفت
هوش مصنوعی: برای اینکه از گناه دور شوی، باید با دل شجاع و با هوش، به نقاط ضعف و مشکلات زندگیات توجه کنی و آنها را به درستی شناسایی کنی.
با سبک مغزی کلاه فقر بر سر پینه ای است
زین سر خوان تهی سرپوش می باید گرفت
هوش مصنوعی: با نبود دانایی و آگاهی، فردی که در تنگدستی به سر میبرد، باید به خاطر وضعیتش احتیاط کند و از خود مراقبت بیشتری داشته باشد، زیرا از نظر مالی در وضعیتی ناامن قرار دارد.
در صلاح اهل ظاهر مکرها پوشیده است
دور خود را زین چه خس پوش می باید گرفت
هوش مصنوعی: در بهبود وضعیت ظاهر افراد، گاهی فریبهایی نهفته است. باید با دقت و احتیاط، از این وضعیت محافظت کنیم.
ساز باشد پرده بیگانگی در بزم می
مطرب از گلبانگ نوشانوش می باید گرفت
هوش مصنوعی: در مهمانی و جشنها، ساز و آهنگ باید با آهنگهای دلنشین و خوشی پر شود، بنابراین باید از لذتهای زندگی و نوشیدنیهای خوشمزه بهرهبرداری کرد و در کنار آنها ارتباطها و دوستیها را گسترش داد.
محفل روشن ضمیران جای قیل وقال نیست
چون صدف در پیش دریا گوش می باید گرفت
هوش مصنوعی: در محفل افرادی که دارای دانش و بینش هستند، جایی برای بحث و جدل وجود ندارد. مانند صدفی که در برابر دریا باید سکوت کند و گوش بدهد.
تا بود ایمن ز سیلاب حوادث خانه ات
خانه خود چون کمان بر دوش می باید گرفت
هوش مصنوعی: تا زمانی که از حوادث خطرناک در امان هستی، باید خانهات را مانند کمانی بر دوش خود حمل کنی.
دل ز شیرینی به تلخی می توان برداشتن
نیش این وحشت سرا را نوش می باید گرفت
هوش مصنوعی: برای رهایی از ترس و وحشتی که در دل وجود دارد، باید از شیرینی دلخواه دست برداشت و به تلخیها روی آورد. در این مسیر، نوشیدن و بهرهمندی از لذتهای زندگی لازم و ضروری است.
مدتی سجاده تقوی به دوش انداختی
روزگاری هم سبو بر دوش می باید گرفت
هوش مصنوعی: مدتی با تقوا و دیانت زندگی کردی، اما اکنون زمانی رسیده که باید تجملات و لذتهای زندگی را نیز تجربه کنی.
تا بود در جوش صائب سینه گرم بهار
ساغری زین باده سرجوش می باید گرفت
هوش مصنوعی: زمانی که دل شادابی و سرزندگی دارد، باید از خوشگذرانی و شادی بهرهبرداری کرد و زمان را غنیمت شمرد. در واقع، در لحظات خوب زندگی، باید از لذتها و زیباییها بهره برد.