گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۷۹

سبزه خط صفحه رخسار جانان را گرفت
طوطی خوش حرف از آیینه میدان را گرفت
بوسه را بر عارضش جا از هجوم خط نماند
سبزه بیگانه آخر این گلستان را گرفت
خط مشکین نیست گرد آن عقیق آبدار
آه و دود تشنه ما آب حیوان را گرفت
نیست پروای ملامت حسن وعشق پاک را
هاله در آغوش رسوا ماه تابان را گرفت
ساده کرد از بخیه انجم بساط چرخ را
صبح از تیغ که این زخم نمایان را گرفت؟
باد چوگان امیدش خالی از گوی مراد
هر که از دست من آن سیب زنخدان را گرفت
آنچنان کز جوش سنبل، چشمه ناپیدا شود
پرده خواب پریشان چشم گریان را گرفت
راست بوده است این که ریزد درد بر عضو ضعیف
خون ناحق کشتگان بحر، مرجان را گرفت
روی دست پرسش گردون مخور، کز لطف نیست
برق آتشدست اگر نبض نیستان را گرفت
می شود گرداب حیرت حلقه چشم غزال
گر چنین خواهد سرشک ما بیابان را گرفت
اختیاری نیست لطف عشق با سرگشتگان
گوی غلطان اختیار از دست چوگان را گرفت
بی نیازیهای حق روزی که دامن برفشاند
گرد حاجت دامن صحرای امکان را گرفت
در چنین وقتی که می باید گزیدن دست و لب
صائب از ما چرخ بی انصاف، دندان را گرفت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سبزه خط صفحه رخسار جانان را گرفت
طوطی خوش حرف از آیینه میدان را گرفت
هوش مصنوعی: سبزه زیبای چهره محبوب، جلوه‌ای خاص به آن بخشیده و طوطی سخن‌سنج نیز زیبایی میدان را از آینه بازتاب کرده است.
بوسه را بر عارضش جا از هجوم خط نماند
سبزه بیگانه آخر این گلستان را گرفت
هوش مصنوعی: بوسه‌ای که بر صورتش زده شد، جایی برای خط و خطاکاری نماند و در نهایت، نتیجه این که آن گلستان مورد علاقه‌ام تحت تأثیر بیگانه‌ای قرار گرفت.
خط مشکین نیست گرد آن عقیق آبدار
آه و دود تشنه ما آب حیوان را گرفت
هوش مصنوعی: مداد سیاه به دور آن عقیق درخشان نیست، آه و دودی که از عطش ما برمی خیزد، آب حیات را از ما دور کرده است.
نیست پروای ملامت حسن وعشق پاک را
هاله در آغوش رسوا ماه تابان را گرفت
هوش مصنوعی: در این بیت، به این موضوع اشاره شده که عشق و زیبایی مورد ملامت و سرزنش قرار نمی‌گیرد. در واقع، عشق حقیقی و زیبایی در آغوش یکدیگر قرار دارند، حتی اگر باعث رسوایی شوند. به نوعی، شاعر به زیبایی و عشق خالص و بی‌پروایی آنها تاکید دارد، بدون توجه به قضاوت دیگران.
ساده کرد از بخیه انجم بساط چرخ را
صبح از تیغ که این زخم نمایان را گرفت؟
هوش مصنوعی: ساده کرد از بخیه انجم بساط چرخ را صبح از تیغ که این زخم نمایان را گرفت؟ در اینجا شاعر به زیبایی می‌گوید که صبح مانند یک زخم‌پوشی است که با نورش زخم‌های شب را می‌پوشاند و زیبایی روز را به نمایش می‌گذارد. به عبارت دیگر، صبح به گونه‌ای‌ست که با آمدنش، تاریکی و مشکلات شب را از بین می‌برد و شروعی تازه و روشن را برای روز جدید فراهم می‌کند.
باد چوگان امیدش خالی از گوی مراد
هر که از دست من آن سیب زنخدان را گرفت
هوش مصنوعی: باد بهانه و امید او بی‌حاصل و دور از آرزو است. هر کسی که آن سیب زیبا را از دست من بگیرد، به نوعی هدفش را از دست می‌دهد.
آنچنان کز جوش سنبل، چشمه ناپیدا شود
پرده خواب پریشان چشم گریان را گرفت
هوش مصنوعی: چنان که در اثر جوشیدن گل سنبل، چشمه‌ای پنهان به وجود می‌آید، پردهٔ خواب، چشمان گریان و آشفته را در بر می‌گیرد.
راست بوده است این که ریزد درد بر عضو ضعیف
خون ناحق کشتگان بحر، مرجان را گرفت
هوش مصنوعی: درد ناشی از ظلم و بی‌عدالتی بر افرادی که ضعیف‌تر هستند، به وضوح حس می‌شود. مانند تأثیری که بر روی مرجان‌ها در دریا به دلیل خون شهیدان و مظلومان ایجاد می‌شود؛ این تأثیر نشان‌دهنده‌ی عمق زخم‌هایی است که بر چهره‌ی جامعه و طبیعت باقی می‌ماند.
روی دست پرسش گردون مخور، کز لطف نیست
برق آتشدست اگر نبض نیستان را گرفت
هوش مصنوعی: بر روی دست سوالات زمانه نایست، زیرا اگر نیروی زندگی را گرفت، لطفی در آتش وجود نخواهد داشت.
می شود گرداب حیرت حلقه چشم غزال
گر چنین خواهد سرشک ما بیابان را گرفت
هوش مصنوعی: اگر چشمان غزال در حیرت و سردرگمی قرار گیرد، می‌تواند به گرداب بیفتد، چرا که اشک ما می‌تواند بیابان را نیز در برگیرد.
اختیاری نیست لطف عشق با سرگشتگان
گوی غلطان اختیار از دست چوگان را گرفت
هوش مصنوعی: عشق به سرگشته‌ها هیچ اختیاری نمی‌دهد و محبتش مانند یک توپ در بازی چوگان است که اختیار را از دست بازیکنان می‌ستاند.
بی نیازیهای حق روزی که دامن برفشاند
گرد حاجت دامن صحرای امکان را گرفت
هوش مصنوعی: روزی که وجود خداوند به همه نیازها پاسخ می‌دهد، به طوری که دیگر نیازی به چیز دیگری نخواهد بود، در آن روز دامن زمین پر از برکت و امکانات خواهد شد.
در چنین وقتی که می باید گزیدن دست و لب
صائب از ما چرخ بی انصاف، دندان را گرفت
هوش مصنوعی: در چنین زمانی که لازم است از دست و لب صائب جدا کنیم، چرخ ناامیدکننده باید دندان را بگیرد.