غزل شمارهٔ ۱۲۷۴
وصل زلف او به دست کوشش تدبیر نیست
دوری این راه از کوتاهی شبگیر نیست
بارها سیلاب را در نیمه راه افکنده ام
آهنین پایی چو من در حلقه زنجیر نیست
آستین افشانی یوسف، گل وارستگی است
عشق اگر مشاطه می گردد زلیخا پیر نیست
بیقراران نامه بر از سنگ پیدا می کنند
کوهکن را قاصدی بهتر ز جوی شیر نیست
می روی از کوی او صائب دلت را واگذار
این جرس را قوت یک ناله شبگیر نیست
غزل شمارهٔ ۱۲۷۳: هر که از دل دور باشد در نظر منظور نیستغزل شمارهٔ ۱۲۷۵: روی سخت کوه را پروایی از شمشیر نیست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وصل زلف او به دست کوشش تدبیر نیست
دوری این راه از کوتاهی شبگیر نیست
هوش مصنوعی: دوستی و نزدیکی به محبوب، ناشی از تلاش و تدبیر نیست. فاصلهای که بین ما و این راه وجود دارد، به خاطر کمکاری و کوتاهی در تلاشمان نیست.
بارها سیلاب را در نیمه راه افکنده ام
آهنین پایی چو من در حلقه زنجیر نیست
هوش مصنوعی: من بارها در مسیر طغیانی که به راه افتاده، به نیمه راه برگشتهام و کسی را به پایداری و قدرت من نمیتوان مقایسه کرد که در زنجیر گرفتار باشد.
آستین افشانی یوسف، گل وارستگی است
عشق اگر مشاطه می گردد زلیخا پیر نیست
هوش مصنوعی: آستین یوسف، نشانهای از عشق و زیبایی است. اگر زلیخا در زیبایی و عشق به او در تلاش است، این نشاندهندهی جوانی و شادابی او نیست بلکه از ویژگی عشق و زیبایی واقعی خبر میدهد.
بیقراران نامه بر از سنگ پیدا می کنند
کوهکن را قاصدی بهتر ز جوی شیر نیست
هوش مصنوعی: بیقراری آنها باعث میشود که از میان سنگها پیامهایی بیابند. در این بین، کسی که به کار کند و زحمت بکشد، به مراتب بهتر از کسی است که از آسانیها و خوشیها استفاده میکند.
می روی از کوی او صائب دلت را واگذار
این جرس را قوت یک ناله شبگیر نیست
هوش مصنوعی: از محله او دور میشوی، و دل خود را کنار بگذار، زیرا صدای این جرس به اندازه یک ناله در نیمه شب قدرت ندارد.

صائب