گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۷۱

شیر مست ماهتابم با شرابم کار نیست
ماهی سرچشمه نورم به آبم کار نیست
خانه دربسته ام چون گوهر از خود روشن است
از تهی چشمی به ماه و آفتابم کار نیست
سرمه شب می کند کار نمک در دیده ام
با خیال یار، چون انجم به خوابم کار نیست
از بیاض ساده لوحی کرده ام روشن سواد
چون قلم از دل سیاهی با کتابم کار نیست
رزق بیدردان ز من خمیازه حسرت بود
شور عشقم، جز به دلهای کبابم کار نیست
می کنم آهسته راهی قطع چون ریگ روان
گر زمین در جنبش آید با شتابم کار نیست
خط پاکی از جنون اینجا به دست آورده ام
یکقلم روز قیامت با حسابم کار نیست
در تماشای بتان صائب دلیر افتاده ام
چون نگاه خیره چشمان با حجابم کار نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شیر مست ماهتابم با شرابم کار نیست
ماهی سرچشمه نورم به آبم کار نیست
هوش مصنوعی: من مانند شیری هستم که تحت تأثیر طلوع ماه قرار گرفته‌ام و به نوشیدن شراب نیازی ندارم. من ماهی هستم که منبع نور را می‌شناسم و به آب نیازی ندارم.
خانه دربسته ام چون گوهر از خود روشن است
از تهی چشمی به ماه و آفتابم کار نیست
هوش مصنوعی: خانه‌ی من بسته است، اما مانند یک گوهر درخشنده است. من نیازی به نگاه کردن به ماه و آفتاب ندارم؛ زیرا از درون خود روشنایی دارم.
سرمه شب می کند کار نمک در دیده ام
با خیال یار، چون انجم به خوابم کار نیست
هوش مصنوعی: چشمانم از گریه بر اثر غم یار سیاه و نمکین شده‌اند، ولی من شب‌ها مانند ستاره‌ها خواب می‌بینم و هیچ دغدغه‌ای ندارم.
از بیاض ساده لوحی کرده ام روشن سواد
چون قلم از دل سیاهی با کتابم کار نیست
هوش مصنوعی: به خاطر سادگی و نادانی‌ام، نوشته‌های روشنی بر روی کاغذ به جا گذاشته‌ام، در حالی که مانند قلم از دل تاریکی خود با کتابم هیچ ارتباطی ندارم.
رزق بیدردان ز من خمیازه حسرت بود
شور عشقم، جز به دلهای کبابم کار نیست
هوش مصنوعی: من از کسانی که دردی ندارند، روزی نمی‌برم و حسرتی عمیق در دلم دارم. عشق من هیچ تأثیری جز در دل‌هایی که دچار درد و سوختگی هستند ندارد.
می کنم آهسته راهی قطع چون ریگ روان
گر زمین در جنبش آید با شتابم کار نیست
هوش مصنوعی: با احتیاط و آرام قدم برمی‌دارم، مانند ریگی که به آرامی حرکت می‌کند. اگر زمین ناگهان به حرکت درآید، برای من مهم نیست و به کارم ادامه می‌دهم.
خط پاکی از جنون اینجا به دست آورده ام
یکقلم روز قیامت با حسابم کار نیست
هوش مصنوعی: در اینجا نشانی از جنون و حالت‌های غیرعادی خود را به وضوح نشان داده‌ام و در روز قیامت، نیازی به محاسبه و حساب و کتاب نیست.
در تماشای بتان صائب دلیر افتاده ام
چون نگاه خیره چشمان با حجابم کار نیست
هوش مصنوعی: در مواجهه با زیبایی‌ها و جذابیت‌ها سرشار از دلیر و شجاعت هستم، اما به خاطر حجاب چشمانم نمی‌توانم به‌خوبی نگاه کنم.