گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۶۴

رحمت ایزد نصیب مردم هشیار نیست
پیش ارباب کرم جرمی چو استغفار نیست
ریشه کرده است آشیان ما چو سنبل در چمن
بلبل ما را هوای رفتن از گلزار نیست
بوته خاری چو مجنون افسر خود می کنند
شعله مغزان را سری با پیچش دستار نیست
زلف از بی رویی خط دست ازان رخسار داشت
هیچ شمشیری بتر از حرف پهلودار نیست
غیر صائب کز نوا در پیش دارد چرخ را (کذا)
بلبل خوش نغمه ای امروز در گلزار نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رحمت ایزد نصیب مردم هشیار نیست
پیش ارباب کرم جرمی چو استغفار نیست
هوش مصنوعی: رحمت خداوند شامل حال افرادی می‌شود که هشیار و هوشیارند، زیرا کسانی که به ارباب مروت و بخشش پناه می‌برند، باید از گناه خود پشیمان شده و سعی در اصلاح آن داشته باشند.
ریشه کرده است آشیان ما چو سنبل در چمن
بلبل ما را هوای رفتن از گلزار نیست
هوش مصنوعی: آشیانه‌ ما در اینجا مثل سنبل در باغی ریشه دوانده است و بلبل ما، حالت رفتن از این گلزار را ندارد.
بوته خاری چو مجنون افسر خود می کنند
شعله مغزان را سری با پیچش دستار نیست
هوش مصنوعی: مثل اینکه درخت خاری مانند مجنون، تاجی بر سر خود می‌گذارد؛ اما شعله‌های دل را به دست خود نمی‌تواند بپیچد و کنترل کند.
زلف از بی رویی خط دست ازان رخسار داشت
هیچ شمشیری بتر از حرف پهلودار نیست
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت موها به خاطر عدم حضور محبوب و چهره‌اش از دست رفته است. هیچ کلامی نمی‌تواند از مهلک‌ترین شمشیر خطرناک‌تر باشد.
غیر صائب کز نوا در پیش دارد چرخ را (کذا)
بلبل خوش نغمه ای امروز در گلزار نیست
هوش مصنوعی: غیر از صائب که با آهنگ خود چرخ زمان را به حرکت درمی‌آورد، بلبل خوش‌صدا امروز در گلستان وجود ندارد.