گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۶۲

افسر زرین سر آزاده را در کار نیست
نقش عیب کاسه چینی است چون مودار نیست
باشد از تعبیر این خواب پریشان بی نیاز
اینقدر اندیشه در نظم جهان در کار نیست
مد احسان چون ندارد خامه شاخ بی بری است
نیشتر باشد رگ ابری که گوهربار نیست
مهر بر لب زن که در دیوان آن آیینه رو
طوطیان را آبروی سبزه زنگار نیست
از پرستاران دل افگار را داغی بس است
بهتر از دلسوز، شمعی بر سر بیمار نیست
نگذرد مینای می خشک از لب خاموش جام
پیش ارباب سخاوت حاجت گفتار نیست
باده خواران عیب هم را پرده داری می کنند
بزم می را رخنه ای چون دیده هشیار نیست
سعی در کردار بی گفتار مردان می کنند
رزق ما صائب به جز گفتار بی کردار نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

افسر زرین سر آزاده را در کار نیست
نقش عیب کاسه چینی است چون مودار نیست
هوش مصنوعی: افسر زرین که نشانه‌ی عظمت و آزادگی است، توجهی به عیب و نقص ندارد؛ زیرا مثل کاسه‌ی چینی که به خاطر نازکی‌اش ممکن است آسیب ببیند، او هم در معرض خطر نیست.
باشد از تعبیر این خواب پریشان بی نیاز
اینقدر اندیشه در نظم جهان در کار نیست
هوش مصنوعی: اگرچه خواب خراب و پریشان است، اما نیازی به تفسیر آن نیست. آنقدر در نظم دنیا اندیشه نکنید و به خودتان زحمت ندهید.
مد احسان چون ندارد خامه شاخ بی بری است
نیشتر باشد رگ ابری که گوهربار نیست
هوش مصنوعی: مدح و ستایش هنگامی که از دل برنمی‌خیزد و صادقانه نیست، مانند شاخی بی‌برگ می‌نماید؛ در واقع، این ستایش نه تنها زیبا نیست، بلکه مانند زخم‌زنی است که به جای بارش خیر و برکت، تنها درد و رنج به همراه می‌آورد.
مهر بر لب زن که در دیوان آن آیینه رو
طوطیان را آبروی سبزه زنگار نیست
هوش مصنوعی: زن لبخندش را محجوب کرده و در کتاب مقدس عشق، همچون آینه‌ای برای طوطیان، دیگران را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد، زیرا زیبایی و شرافت او از زنگار دنیا پاک و دور است.
از پرستاران دل افگار را داغی بس است
بهتر از دلسوز، شمعی بر سر بیمار نیست
هوش مصنوعی: از افرادی که دل را به درد می‌آورند، رنجی بیشتر از دلسوزی قابل تحمل نیست؛ چرا که بر سر بیماران، شمعی وجود ندارد که نشان‌دهنده محبت و آتش دل باشد.
نگذرد مینای می خشک از لب خاموش جام
پیش ارباب سخاوت حاجت گفتار نیست
هوش مصنوعی: دوشابه باده خشک از لب خاموش نمی‌گذرد، پس نیازی به حرف زدن نیست؛ کسانی که بخشنده و سخاوت‌مند هستند خود به نیازها پاسخ می‌دهند.
باده خواران عیب هم را پرده داری می کنند
بزم می را رخنه ای چون دیده هشیار نیست
هوش مصنوعی: خمر نوشندگان به یکدیگر ایرادها و نواقص خود را می‌پوشانند و در می‌خواری، زمانی که چشم‌ها هوشیار نیست، جایی برای نفوذ و آسیب باقی نمی‌گذارند.
سعی در کردار بی گفتار مردان می کنند
رزق ما صائب به جز گفتار بی کردار نیست
هوش مصنوعی: مردان تلاش می‌کنند تا بدون صحبت، عمل کنند. اما میزان رزق و روزی که ما به دست می‌آوریم، تنها از گفتارهایی که بدون عمل هستند، حاصل نمی‌شود.