غزل شمارهٔ ۱۲۶۱
عشقبازی کار هر حلاج دعوی دار نیست
هر کمانی در خور طاق بلنددار نیست
شاخ طوبی سر فرو نارد به هر بی بال و پر
هر سر شوریده ای بالانشین دار نیست
پرده پوش خلق باش از صد بلا ایمن نشین
تیره گردد از نفس آیینه چون ستار نیست
گر مجرد سیرتی سر در سر زینت مکن
دشمنی در پی ترا چون طره دستار نیست
تا به گردن در گل تسبیح باشم تا به کی؟
یک سر مو غیرت دین در تو ای زنار نیست
شانه گو از دور دندان بر سر دندان بنه
در حریم زلف او این صد زبان را بار نیست
می توانی سرو اگر مصرع به آن قامت رساند
چون تو یک صاحب طبیعت در همه گلزار نیست
تا شکستم توبه را پروا ندارم از شکست
هر که تایب نیست صائب شیشه اش دربار نیست
غزل شمارهٔ ۱۲۶۰: پاره های دل گران بر دیده خونبار نیستغزل شمارهٔ ۱۲۶۲: افسر زرین سر آزاده را در کار نیست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشقبازی کار هر حلاج دعوی دار نیست
هر کمانی در خور طاق بلنددار نیست
هوش مصنوعی: عشق بازی و عشق ورزی کار هر کسی نیست و هر کس صلاحیت آن را ندارد. همچنین هر کمانی نمیتواند به خوبی از پس هدفی بزرگ برآید.
شاخ طوبی سر فرو نارد به هر بی بال و پر
هر سر شوریده ای بالانشین دار نیست
هوش مصنوعی: درخت طوبی نمیتواند شاخهاش را به سوی هر کسی که بدون بال و پر است بگسترد. کسانی که ذهن پریشان دارند، نمیتوانند در جایی بالا و سرفراز قرار بگیرند.
پرده پوش خلق باش از صد بلا ایمن نشین
تیره گردد از نفس آیینه چون ستار نیست
هوش مصنوعی: به عنوان یک انسان، تلاش کن تا چهرهات را از مشکلات و مصائب دور نگهداری. اگر میخواهی در امان بمانی و به آرامش برسی، باید از نفس خود مراقبت کنی، زیرا حضور ناپسند آن میتواند مانند یک آینه تاریک، نمای درستی از حقیقت را مخدوش کند.
گر مجرد سیرتی سر در سر زینت مکن
دشمنی در پی ترا چون طره دستار نیست
هوش مصنوعی: اگر که سیرتی پاک و ساده داری، زینت و زیباییات را در دل نگهدار. دشمنی نکن، زیرا مانند طرۀ دستار نیست که قابل دسترسی باشد.
تا به گردن در گل تسبیح باشم تا به کی؟
یک سر مو غیرت دین در تو ای زنار نیست
هوش مصنوعی: من تا چه زمانی باید در دنیای مادی و سرگرمیها غرق شوم؟ حتی یک ذره غیرت دینی در تو نیست ای کسی که خود را جدا از دین میدانی.
شانه گو از دور دندان بر سر دندان بنه
در حریم زلف او این صد زبان را بار نیست
هوش مصنوعی: با دقت به زلف او نگاه کن و از دور، دندان بر دندان بگذار. این بیانگر این است که برای ابراز عشق و احساسات عمیق نیازی به کلمات زیاد نیست.
می توانی سرو اگر مصرع به آن قامت رساند
چون تو یک صاحب طبیعت در همه گلزار نیست
هوش مصنوعی: میتوانی به قامت زیبای خود افتخار کنی، اما بدان که همچون تو، فردی با این ویژگیها در تمام بوستان وجود ندارد.
تا شکستم توبه را پروا ندارم از شکست
هر که تایب نیست صائب شیشه اش دربار نیست
هوش مصنوعی: تا زمانی که توبهام را بشکنم، از شکست و عواقب آن نگرانی ندارم. هر کسی که واقعاً نادم و پشیمان نیست، جایگاهی در جامعه ندارد.
حاشیه ها
1399/03/10 02:06
جواد
به گمانم در بیت سوم صحیح است که کلمه باشد به جای باش قرار بگیرد و مصرع اینگونه خوانده شود:
پرده پوش خلق باشد از بلا ایمن نشین

صائب