غزل شمارهٔ ۱۲۵۴
لاله ای جز داغ در صحرای امکان نیست نیست
سنبل این باغ جز خواب پریشان نیست نیست
دانه خود را به آب رو چو گوهر تازه دار
کز مروت نم به چشم ابر احسان نیست نیست
مزرع امید را در عهد این بی حاصلان
جز تریهای فلک امید باران نیست نیست
پا به دامن کش که در درگاه این بی حاصلان
مد احسانی به غیر از چوب دربان نیست نیست
از گذشت دامن شب بیکسان عشق را
دستگیری غیر صبح پاکدامان نیست نیست
این جواب آن که فرموده است عبدالله عشق
جان من معشوق بودن سهل و آسان نیست نیست
غزل شمارهٔ ۱۲۵۳: خط سبز از صفحه عارض ستردن خوب نیستغزل شمارهٔ ۱۲۵۵: روز وصل است و دل غم دیده ما شاد نیست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لاله ای جز داغ در صحرای امکان نیست نیست
سنبل این باغ جز خواب پریشان نیست نیست
هوش مصنوعی: در دنیای ما، هیچ گل آتشینی به جز درد و رنج وجود ندارد، و در این باغ، سنبلها تنها خوابهای آشفته و نامطمئن هستند.
دانه خود را به آب رو چو گوهر تازه دار
کز مروت نم به چشم ابر احسان نیست نیست
هوش مصنوعی: دانه خود را به آب بزن و مانند یک گوهر تازه درخشندگی داشته باش، چرا که از روی نیکخواهی، آنچه نیاز داری مستقیماً به تو نخواهد رسید.
مزرع امید را در عهد این بی حاصلان
جز تریهای فلک امید باران نیست نیست
هوش مصنوعی: در زمان افرادی که نتیجهای نمیگیرند، فقط نشانههایی از امید وجود دارد و هیچ بارانی برای به ثمر رساندن آرزوها نمیبارد.
پا به دامن کش که در درگاه این بی حاصلان
مد احسانی به غیر از چوب دربان نیست نیست
هوش مصنوعی: به دامن کسی که بیفایدهاند پای نگذار، چون در این درگاه چیزی جز نیازی به نگهبان وجود ندارد.
از گذشت دامن شب بیکسان عشق را
دستگیری غیر صبح پاکدامان نیست نیست
هوش مصنوعی: از گذشت شب، تنها عشق میتواند نیاز دستگیری را پاسخ دهد و هیچ چیز دیگری به جز صبح پاک و بیگناه این امکان را ندارد.
این جواب آن که فرموده است عبدالله عشق
جان من معشوق بودن سهل و آسان نیست نیست
هوش مصنوعی: عبدالله گفته است که عشق به من آسان نیست و فقط معشوق بودن کافی نیست.

صائب