گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۵۲

عشق خالص را تلاش دیدن محبوب نیست
چون شود درد طلب کامل، کم از مطلوب نیست
بوی پیراهن ز مصر آمد به کنعان سینه‌چاک
عصمت یوسف حریف جذبهٔ یعقوب نیست
می کند گوینده را دشنام اول کام تلخ
هر که تندی می کند با خلق با خود خوب نیست
با همه زشتی ز دنیا چشم بستن مشکل است
هیچ مکروه اینقَدَر در دیده‌ها مرغوب نیست
از شجاعت نیست آلودن به خون حیض تیغ
هر که از نامرد رو گردان شود مغلوب نیست
چون دو دل در آشنایی صاف چون آیینه شد
پردهٔ بیگانگی جز نامه و مکتوب نیست
آه گرد کلفت از دل می برد عشاق را
جز پروبال پری ویرانه را جاروب نیست
ترک هستی کن که در دیوان آن‌جان جهان
هیچ خدمت، تا ز هستی نگذری، محسوب نیست
بی‌خرد را مایهٔ آزار گردد برگ عیش
از گلستان قسمت دیوانه غیر از چوب نیست
حور در آیینهٔ تاریک زنگی می‌شود
هیچ کس در دیدهٔ روشندلان معیوب نیست
با گرانجانان عالم تازه رو بر می خوریم
صبر ما در پلهٔ خود کمتر از ایوب نیست
سرو صائب از دم سرد خزان آسوده است
مردم آزاده را پروایی از آشوب نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق خالص را تلاش دیدن محبوب نیست
چون شود درد طلب کامل، کم از مطلوب نیست
هوش مصنوعی: عشق واقعی نیاز ندارد برای دیدن معشوق تلاش کرد، زیرا زمانی که شخص به شدت عاشق باشد، احساس درد و longing او هیچ تفاوتی با خود معشوق ندارد.
بوی پیراهن ز مصر آمد به کنعان سینه‌چاک
عصمت یوسف حریف جذبهٔ یعقوب نیست
هوش مصنوعی: بوی پیراهن یوسف از مصر به کنعان رسید و یعقوب، با دل شکسته و ناله‌کنان، نمی‌تواند در برابر جذبه و کشش این بوی دل‌انگیز مقاومت کند.
می کند گوینده را دشنام اول کام تلخ
هر که تندی می کند با خلق با خود خوب نیست
هوش مصنوعی: گوینده را در ابتدا به دلیل تلخی که دارد مورد سرزنش قرار می‌دهد. هر کسی که با دیگران به تندی رفتار کند، در واقع خود نیز در وضعیت خوبی نیست.
با همه زشتی ز دنیا چشم بستن مشکل است
هیچ مکروه اینقَدَر در دیده‌ها مرغوب نیست
هوش مصنوعی: رها کردن دنیا با تمام زشتی‌هایش کار آسانی نیست، چون هیچ چیز ناپسندتری در نظر آدم‌ها اینچنین جذاب و مطلوب نیست.
از شجاعت نیست آلودن به خون حیض تیغ
هر که از نامرد رو گردان شود مغلوب نیست
هوش مصنوعی: با شجاعت نمی‌توان به خون حیض دست زد؛ هر کسی که از میدان نبرد فرار کند، باز هم شکست‌خورده است.
چون دو دل در آشنایی صاف چون آیینه شد
پردهٔ بیگانگی جز نامه و مکتوب نیست
هوش مصنوعی: وقتی که دو دل در دوستی و آشنایی پاک و شفاف مانند آیینه می‌شوند، دیگر چیزی از بیگانگی باقی نمی‌ماند جز نوشته‌ها و نامه‌ها.
آه گرد کلفت از دل می برد عشاق را
جز پروبال پری ویرانه را جاروب نیست
هوش مصنوعی: دل عاشقان را سختی‌ها و مشکلات می‌سوزاند و جز زیبایی‌های عشق و محبت، چیز دیگری جلودار آن‌ها نیست. احساس می‌شود که دنیای عشق با وجود تمام ویرانی‌ها و دشواری‌ها، زیبایی‌هایی دارد که دل‌ها را تسلی می‌بخشد.
ترک هستی کن که در دیوان آن‌جان جهان
هیچ خدمت، تا ز هستی نگذری، محسوب نیست
هوش مصنوعی: برای دستیابی به مقام والای روح و جان، باید از دنیای مادی و وجود خود جدا شوی. تا زمانی که از خود و دنیای هستی دل نکنی، نمی‌توانی به حقیقتی که در عالم وجود دارد، دسترسی پیدا کنی و هیچ اقدام و خدمتت در این راستا ارزشمند نخواهد بود.
بی‌خرد را مایهٔ آزار گردد برگ عیش
از گلستان قسمت دیوانه غیر از چوب نیست
هوش مصنوعی: ناآگاهان و بی‌خردان با دیدن خوشی‌ها و لذت‌ها دچار دردسر و مشکل می‌شوند. در واقع، فرد دیوانه‌ای که از خوشی‌ها و زیبایی‌های دنیا چیزی نمی‌فهمد، جز چوب و بی‌فایدگی چیزی نصیبش نمی‌شود.
حور در آیینهٔ تاریک زنگی می‌شود
هیچ کس در دیدهٔ روشندلان معیوب نیست
هوش مصنوعی: در آیینه‌ی تیره، زیبایی دست نیافتنی به نظر می‌رسد و هیچ‌کس در نگاه افرادی که بینا هستند و روشنفکر، نقصی را مشاهده نمی‌کند.
با گرانجانان عالم تازه رو بر می خوریم
صبر ما در پلهٔ خود کمتر از ایوب نیست
هوش مصنوعی: ما در مواجهه با انسان‌های گران‌قدر و با ارزش، صبر و استقامت‌مان کم از صبر ایوب نیست.
سرو صائب از دم سرد خزان آسوده است
مردم آزاده را پروایی از آشوب نیست
هوش مصنوعی: سرو با شخصیت و استوار از سرما و مشکلات پاییز در امان است و انسان‌های آزاد و شریف هم نگرانی از آشوب‌ها و ناملایمات ندارند.

حاشیه ها

1401/05/27 10:07
مظفر محمدی الموتی خشکچالی


حیفم آمد بیت سوم را که بسیار (بسیار، بسیار) عالی است، کمی شرح نکنم؛
و به تبَع آن، باید بگویم که چه ترجمه‌ی گویایی برای آیه‌ی قرآنی است:

• می‌کند گوینده را، دشنام، اول کام تلخ / هر که تندی می‌کند با خلق، با خود خوب نیست

✍ کسی که به دیگری، دشنام می‌دهد (یا هر صفت پستی را حواله‌ی دیگری می‌کند «البته اگر آدم باشد»)، اول، کام و ذائقه‌ی خودش را، تلخ و ناخواستنی و منفور می‌کند. هر که با دیگران ترُش‌رویی و بدخُلقی می‌کند، باید بداند که نه تنها با خودش خوب نیست، بلکه با اول کسی که دشمن است، خودِ خودش است؛ البته اگر بفهمد.
◀️ آیه‌ی قرآنی که برای همیشه‌ی تاریخ، بر تارک انسانیت خواهد درخشید:
🔹 اِنْ اَحْسَنْتُمْ اَحْسَنْتُمْ لِاَنْفُسِکُمْ وَ اِنْ اَسَاْتُمْ فَلَهَا
🔹 اگر خوبی (و هر زیبایی) کنید، به شخص خودتان کرده‌اید؛ و اگر بدی (و زشتی) کنید، آن هم، بر علیه خودتان است.

1401/05/28 01:07
رضا از کرمان

 سلام جناب محمدی عزیز

درود بر شما  دست روی چه غزل زیبا وپرمغزی گذاشتید

همچنین آیه ۴۸ از سوره مبارکه فصلت:

   هرکس کار نیکی انجام دهد به نفع خود،وهرکس کار بدی کند بر ضرر خویش کرده وخدا هیچ بر بندگان ستم نخواهد کرد.

شاد وتندرست باشید

1401/05/28 22:07
مظفر محمدی الموتی خشکچالی

درِ چشم بامدادان به بهشت برگشودن / نه چنان لطیف باشد که به دوست برگشایی
درودها بر دوست تازه‌یافته‌ام جناب «رضا کرمان» عزیز
به عرض حضرت‌عالی می‌رسانم که آن مفهوم «خوبی به دیگران، در حقیقت خوبی به خود» و عکس آن، بسیار در قرآن کریم، آمده است.
به عنوان نمونه: آیه‌ی 15 سوره‌ی جاثیه: مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ اَسَاءَ فَعَلَیْهَا
در هر صورت

کم‌تر به تو گُل گفتن، الحق که جفا باشد / جز گُل به تو گل گفتن، بی‌عشق و صفا باشد: مسلم خزایی «ژاکاو».
موفق باشید.

1401/07/26 19:09
رضا از کرمان

 با سلام به گنجوری های گرامی وبا درود به آقای محمدی عزیز

اگر دوستان توضیحی در تفهیم بیت ۷ این غزل مرقوم بفرمایند بر بنده منت گذاشته اند.

  با سپاس