گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۴۲

حسن قدر دیده تر را چه می داند که چیست
طفل آب و رنگ گوهر را چه می داند که چیست
نیست دست خشک را از نبض جانها آگهی
شانه آن زلف معنبر را چه می داند که چیست
غنچه هرگز عندلیبی را دهن پر زر نکرد
بی بصیرت مصرف زر را چه می داند که چیست
هر که را بر سینه عاشق نیفتاده است راه
گرمی صحرای محشر را چه می داند که چیست
هر که زیر زلف آن رخسار انور را ندید
آفتاب سایه پرور را چه می داند که چیست
پیش بلبل جای گل هرگز نمی گیرد گلاب
تشنه دیدار، کوثر را چه می داند که چیست
سطحیان را نیست از مغز حقیقت اطلاع
کف ضمیر بحر اخضر را چه می داند که چیست
طشت آتش هر که را نگذاشت بر سر آفتاب
قدر نخل سایه گستر را چه می داند که چیست
نیست آگاهی ز حال تشنگان سیراب را
خضر احوال سکندر را چه می داند که چیست
تلخرویان را نمی باشد ز خلق خوش نصیب
بحر عمان قدر عنبر را چه می داند که چیست
هر که صائب مصرعی در عمر خود موزون نکرد
درد جانکاه سخنور را چه می داند که چیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حسن قدر دیده تر را چه می داند که چیست
طفل آب و رنگ گوهر را چه می داند که چیست
هوش مصنوعی: زیبایی و ارزش حقیقت را کسی درک نمی‌کند که به ظواهر و ظاهر زیبایی‌ها فقط نگاه می‌کند. کسی که فقط به زیبایی‌های بیرونی توجه دارد، نمی‌تواند عمق و ارزش واقعی چیزها را بشناسد.
نیست دست خشک را از نبض جانها آگهی
شانه آن زلف معنبر را چه می داند که چیست
هوش مصنوعی: دست خشک هیچ اطلاعی از زندگی و احساسات ندارد. شانه‌های زلف زیبا و معنی‌دار چه می‌دانند که واقعاً چیست و چه احساسی دارد.
غنچه هرگز عندلیبی را دهن پر زر نکرد
بی بصیرت مصرف زر را چه می داند که چیست
هوش مصنوعی: غنچه هیچ‌گاه به بلبل جویای طلا نرسید، چرا که او نمی‌داند که استفاده از طلا به چه معناست و چه ارزشی دارد.
هر که را بر سینه عاشق نیفتاده است راه
گرمی صحرای محشر را چه می داند که چیست
هوش مصنوعی: هر کسی که عشق را در دل تجربه نکرده، نمی‌تواند درک کند که چگونه و چه احساسی در روز رستاخیز وجود خواهد داشت.
هر که زیر زلف آن رخسار انور را ندید
آفتاب سایه پرور را چه می داند که چیست
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی چهره معصومانه او را نبیند، نمی‌داند که آفتاب چگونه سایه دلپذیری را ایجاد می‌کند.
پیش بلبل جای گل هرگز نمی گیرد گلاب
تشنه دیدار، کوثر را چه می داند که چیست
هوش مصنوعی: بلبل هیچگاه نمی‌تواند جای گل را بگیرد. گلاب، که تشنه‌ی دیدار است، نمی‌داند کوثر چیست و چه معنایی دارد.
سطحیان را نیست از مغز حقیقت اطلاع
کف ضمیر بحر اخضر را چه می داند که چیست
هوش مصنوعی: آدم‌های سطحی هیچ خبری از عمق حقیقت ندارند. مانند این است که کسی که فقط به ظاهر آب دریا نگاه می‌کند، هیچ تصوری از عمق و رازهای آب ندارد.
طشت آتش هر که را نگذاشت بر سر آفتاب
قدر نخل سایه گستر را چه می داند که چیست
هوش مصنوعی: هر کس که زیر آفتاب قرار نگرفته و آتش را بر سر خود احساس نکرده است، نمی‌تواند عمق و عظمت درخت نخل را درک کند و نداشته‌های آن را نمی‌شناسد.
نیست آگاهی ز حال تشنگان سیراب را
خضر احوال سکندر را چه می داند که چیست
هوش مصنوعی: کسی که تشنه است نمی‌داند حال سیراب‌ها چگونه است و خضر هم از حال اسکندر خبر ندارد که چه چیزی در دل او می‌گذرد.
تلخرویان را نمی باشد ز خلق خوش نصیب
بحر عمان قدر عنبر را چه می داند که چیست
هوش مصنوعی: افراد بدخلق و ناراحت از دیگران، نمی‌توانند از زیبایی‌های زندگی بهره‌مند شوند. دریا عمان، که ارزش‌های بزرگ را در خود دارد، نمی‌داند که قدر عنبر چیست.
هر که صائب مصرعی در عمر خود موزون نکرد
درد جانکاه سخنور را چه می داند که چیست
هوش مصنوعی: هر کسی که در طول عمرش نتوانسته شعری زیبا و موزون بگوید، نمی‌تواند درک کند که شاعری با چه درد و رنجی روبروست.