اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حسن بی پروا ز شور عندلیبان فارغ است
غنچه این باغ، دل خوردن نمی داند که چیست
هوش مصنوعی: زیبایی بیپروا از شور و هیاهوی پرندگان بیخبر است. غنچهی این باغ هم نمیداند که دلش چیست و چه احساسی دارد.
ریخت خون کوهکن را تیشه از دهشت به خاک
شیرخوار آداب می خوردن نمی داند که چیست
هوش مصنوعی: خون کوهکن به خاطر ترس و وحشتش به زمین ریخته میشود و بچهای که هنوز نمیداند آداب خوردن چیست، در حال تماشا است.
ناقصان آسوده اند از غم که ماه ناتمام
تا نگردد بدر، دل خوردن نمی داند که چیست
هوش مصنوعی: افراد ناقص و ناتمام، آسوده خاطر هستند از غم و اندیشه، چون مانند ماه کامل نمیدانند که احساس دلشکستگی چه معنایی دارد. آنها تا زمانی که به کمال نرسند، از نگرانی و غم دورند.
این جواب آن که می گوید نظیری در غزل
هر که دل را باخت دل بردن نمی داند که چیست
هوش مصنوعی: این مصرع میگوید که کسی که دل را به کسی یا چیزی میسپارد، نباید انتظار داشته باشد که دیگران نیز همان احساس را داشته باشند یا بتوانند عشق و محبت را به خوبی درک کنند. در واقع، این فرد خود را در حالتی vulnerable (آسیبپذیر) قرار میدهد و این نشان میدهد که عشق و دل باختن ویژگیهای خاصی دارد که برای همه قابل فهم نیست.
داغ عمر رفته افسردن نمی داند که چیست
آتش این کاروان مردن نمی داند که چیست
هوش مصنوعی: درد و غم از دست رفتن عمر را هیچکس نمیداند که چیست، و آتش دلشکستگی ناشی از مرگ نیز برای کسی قابل درک نیست.
شعله را اشک کباب از سوختن مانع نشد
آتش سوزان نمک خوردن نمی داند که چیست
هوش مصنوعی: اشکهای کباب نتوانستند جلوی شعله را بگیرند، زیرا آتش نمیداند نمک چیست و همچنان میسوزاند.
خار نتواند گرفتن دامن ریگ روان
رهنورد شوق، افسردن نمی داند که چیست
هوش مصنوعی: خاری نمیتواند دامن ریگهای روان را بگیرد، چون کسی که با رغبت و اشتیاق قدم برمیدارد، نمیداند که چطور باید متوقف شود.
اهل صورت از خزان بی دماغی فارغند
غنچه تصویر، پژمردن نمی داند که چیست
هوش مصنوعی: افراد سطحی و ظاهری از بیاحساسی و خشکی خزان بیخبرند، غنچهای که هنوز باز نشده، نمیداند پژمردن چه معنایی دارد.
گشت ذوق وعده سد راه جست و جو مرا
دست و پا گم کرده، پی بردن نمی داند که چیست
هوش مصنوعی: احساس شوق و امیدی که به من وعده داده شده، موجب شده که در مسیر جست و جو به سردرگمی بیفتم و نتوانم بفهمم در پی چه چیزی هستم.
کشته تیغ شهادت در دو عالم زنده است
محو آب زندگی، مردن نمی داند که چیست
هوش مصنوعی: کسی که در راه حق و حقیقت جان خود را فدای آرمانهایش کرده، در دو جهان همچنان زنده به نظر میرسد. او به قدری از زندگی و معنای آن غرق شده که حتی نمیداند مرگ چگونه است.
حاشیه ها
1397/04/14 06:07
محسن حیدرزاده جزی
ترتیب ابیات نادرست است .
1397/11/19 23:02
Seraj Hosseini
داغ عمر رفته افسردن نمی داند که چیست
آتش این کاروان مردن نمی داند که چیست
شعله را اشک کباب از سوختن مانع نشد
آتش سوزان نمک خوردن نمی داند که چیست
خار نتواند گرفتن دامن ریگ روان
رهنورد شوق، افسردن نمی داند که چیست
اهل صورت از خزان بی دماغی فارغند
غنچه تصویر، پژمردن نمی داند که چیست
گشت ذوق وعده سد راه جست و جو مرا
دست و پا گم کرده، پی بردن نمی داند که چیست
کشته تیغ شهادت در دو عالم زنده است
محو آب زندگی، مردن نمی داند که چیست
حسن بی پروا ز شور عندلیبان فارغ است
غنچه این باغ، دل خوردن نمی داند که چیست
ریخت خون کوهکن را تیشه از دهشت به خاک
شیرخوار آداب می خوردن نمی داند که چیست
ناقصان آسوده اند از غم که ماه ناتمام
تا نگردد بدر، دل خوردن نمی داند که چیست
این جواب آن که می گوید نظیری در غزل
هر که دل را باخت دل بردن نمی داند که چیست...
ترتیب ابیات بدین صورت