گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۳

خواب وقتِ فیض در محراب می‌گیرد مرا
چون سگان در صبح دامِ خواب می‌گیرد مرا
در مسبب گر‌چه از اسباب رو آورده‌ام
دل همان از عالم‌ِ اسباب می‌گیرد مرا
با حواسِ جمع، خود را جمع‌کردن مشکل است
دل درین منزل به چندین باب می‌گیرد مرا
نفسِ ظلمانی به ظلمت بس‌ که عادت کرده است
دل چو دزدان از شبِ مهتاب می‌گیرد مرا
می‌تپم چون کبک، زیرِ بال و پر شهباز را
دولتِ بیدار اگر در خواب می‌گیرد مرا
لغزشی چون شبنمِ گل گر ز من صادر شود
جذبهٔ خورشیدِ عالمتاب می‌گیرد مرا
در بهاران تازه گردد داغِ هر تخمی که سوخت
بیشتر دل از شرابِ ناب می‌گیرد مرا
راهِ من دایم دو چندان می‌شود از کاهلی
در میانِ راه، صائب خواب می‌گیرد مرا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خواب وقتِ فیض در محراب می‌گیرد مرا
چون سگان در صبح دامِ خواب می‌گیرد مرا
هوش مصنوعی: در زمان عبادت و آرامش، من به خواب می‌روم و احساسی مشابه سگ‌ها دارم که صبح‌ها در خواب می‌مانند و نتوانسته‌اند بیدار شوند.
در مسبب گر‌چه از اسباب رو آورده‌ام
دل همان از عالم‌ِ اسباب می‌گیرد مرا
هوش مصنوعی: من به دلیل عوامل مختلف به اینجا آمده‌ام، اما دل هنوز از دنیای عوامل و اسباب پیوند خورده است و تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد.
با حواسِ جمع، خود را جمع‌کردن مشکل است
دل درین منزل به چندین باب می‌گیرد مرا
هوش مصنوعی: تمرکز کردن و جمع کردن خود در جایی که دل به چندین در می‌زند، کار دشواری است.
نفسِ ظلمانی به ظلمت بس‌ که عادت کرده است
دل چو دزدان از شبِ مهتاب می‌گیرد مرا
هوش مصنوعی: نفس تاریک من به تاریکی عادت کرده و دل مثل دزدان از نور خواب آلود شب بهره می‌برد.
می‌تپم چون کبک، زیرِ بال و پر شهباز را
دولتِ بیدار اگر در خواب می‌گیرد مرا
هوش مصنوعی: من به شدت مثل کبکی که زیر بال و پر یک پرنده‌ی بزرگ است، می‌لرزم؛ اگر بخت بیدار مرا در خواب بگیرد.
لغزشی چون شبنمِ گل گر ز من صادر شود
جذبهٔ خورشیدِ عالمتاب می‌گیرد مرا
هوش مصنوعی: اگر از من حرکتی مانند شبنم گل صادر شود، جذبه و تأثیر خورشید عالمتاب مرا به خود می‌کشد.
در بهاران تازه گردد داغِ هر تخمی که سوخت
بیشتر دل از شرابِ ناب می‌گیرد مرا
هوش مصنوعی: در فصل بهار، هر داغ و زخم ناشی از گذشته که بیشتر از حد تحمل بوده، به نوعی تازه می‌شود و من از شراب خالص و ناب، دلخوشی و آرامش می‌گیرم.
راهِ من دایم دو چندان می‌شود از کاهلی
در میانِ راه، صائب خواب می‌گیرد مرا
هوش مصنوعی: با تنبلی در میانه‌ی مسیر، همیشه راه من دشوارتر و طولانی‌تر می‌شود و این موضوع باعث می‌شود که دچار خواب و غفلت گردم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۲۳ به خوانش عندلیب