غزل شمارهٔ ۱۱۹۰
قسمت ما از بهاران همچو گل خمیازه ای است
روزی بلبل ز فریاد و فغان آوازه ای است
هر گلی را نوبهاری هست در باغ جهان
نوبهار ما نظربازان ز روی تازه ای است
هر رگ ابری پی جمعیت دردی کشان
کز خزان پاشیده اند از یکدگر شیرازه ای است
همچو طوق قمری از سرو سهی در بوستان
قسمت ما زان قد رعنا همین خمیازه ای است
روی شرم آلود را گلگونه ای در کار نیست
چهره سیمین بران را شرم بهتر غازه ای است
چشم بینش گر گشایی بر سراپای وجود
از برای حرف کم گفتن دهن اندازه ای است
از خیال آسمان پیما به گلزار سخن
مبدعش صائب بود هر جا زمین تازه ای است
غزل شمارهٔ ۱۱۸۹: با رخ خندان او گل چهره نگشوده ای استغزل شمارهٔ ۱۱۹۱: لب چو گردد خالی از عقد سخن، خمیازه ای است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قسمت ما از بهاران همچو گل خمیازه ای است
روزی بلبل ز فریاد و فغان آوازه ای است
هوش مصنوعی: سرنوشت ما در بهار، مانند حالت خمیازهای از گل است، که روزی بلبل به خاطر فریاد و ناله خود آواز میخواند.
هر گلی را نوبهاری هست در باغ جهان
نوبهار ما نظربازان ز روی تازه ای است
هوش مصنوعی: در هر باغی، فصل بهار خاصی برای هر گل وجود دارد، اما بهار ما به خاطر زیبایی و تازگیای است که از نگاه ما ناشی میشود.
هر رگ ابری پی جمعیت دردی کشان
کز خزان پاشیده اند از یکدگر شیرازه ای است
هوش مصنوعی: هر رگ ابری پر از درد و اندوه است، مانند جمعیتی که از خزان و تاریکی به هم ریخته و پراکنده شدهاند. این درد و اندوه نشانهای از پیوستگی و وابستگی میان آنهاست.
همچو طوق قمری از سرو سهی در بوستان
قسمت ما زان قد رعنا همین خمیازه ای است
هوش مصنوعی: مانند گردنبند قمری که از درخت سرو زیبا در باغ معلق است، ما نیز به خاطر قامت بلند و زیباییمان فقط همین خواب آلودگی و بیحالی را داریم.
روی شرم آلود را گلگونه ای در کار نیست
چهره سیمین بران را شرم بهتر غازه ای است
هوش مصنوعی: در این بیت به زیبایی و نازکی چهره اشاره شده است. نویسنده میگوید که اگرچه صورت شرمنده است، اما رنگ گل مانند آن زیبایی خاصی دارد و این شکوه و جذابیت بیشتر از آن است که بخواهد از آن شرم کند. در واقع، زیبایی چهره سیمین و نازک بودن آن به خوبی نشان میدهد که شرم به آن جلا و نمای بیشتری میبخشد.
چشم بینش گر گشایی بر سراپای وجود
از برای حرف کم گفتن دهن اندازه ای است
هوش مصنوعی: اگر چشمی با بینش باز شود و تمام وجود را ببیند، متوجه میشود که برای بیان برخی از مفاهیم، کلامی کم و مختصر کافی است.
از خیال آسمان پیما به گلزار سخن
مبدعش صائب بود هر جا زمین تازه ای است
هوش مصنوعی: از تصور پرواز در آسمان، به باغ گفتوگو میروم؛ جایی که زمین هر بار تازگی و نوآوری دارد و این نوآوری به صدای شاعرانه صائب مربوط میشود.

صائب