غزل شمارهٔ ۱۱۸۸
بی جمالت مردمک آیینه نزدوده ای است
بی تماشای تو مژگان دست بر هم سوده ای است
عاشقان را بی خرام قامت موزون تو
سرو در مد نظر، شمشیر زهرآلوده ای است
ماه کز نظاره اش چشم جهانی روشن است
پیش خورشید جمالت قلب روی اندوده ای است
همت پیران جوانان را به مقصد رهنماست
بی کمان، تیر سبکرو پای خواب آلوده ای است
نیست غیر از دیده قربانیان، بی چشم زخم
در همه روی زمین صائب اگر آسوده ای است
غزل شمارهٔ ۱۱۸۷: صبح از خورشید تابان دست بر دل مانده ای استغزل شمارهٔ ۱۱۸۹: با رخ خندان او گل چهره نگشوده ای است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بی جمالت مردمک آیینه نزدوده ای است
بی تماشای تو مژگان دست بر هم سوده ای است
هوش مصنوعی: بدون زیبایی تو، مردمک آیینه پاک نشده است و چشمهایت که بدون تماشای تو دست به هم میمالند، ناشی از غم و فراق است.
عاشقان را بی خرام قامت موزون تو
سرو در مد نظر، شمشیر زهرآلوده ای است
هوش مصنوعی: عاشقان وقتی تو را با قامت خوشقامت و موزونت مینگرند، احساس میکنند که به جای زیبایی، با تیغی زهرآلود مواجهاند.
ماه کز نظاره اش چشم جهانی روشن است
پیش خورشید جمالت قلب روی اندوده ای است
هوش مصنوعی: ماه که با دیدنش، چشمهای جهان را روشن میکند، در مقابل زیبایی تو، دلهای مردم را به رنگی تیره و غم آلود درآورده است.
همت پیران جوانان را به مقصد رهنماست
بی کمان، تیر سبکرو پای خواب آلوده ای است
هوش مصنوعی: همت و ارادهی بزرگسالان به جوانان کمک میکند تا به هدفهایشان برسند، در حالی که بدون ابزار و امکانات لازم، تلاشهایشان به نتیجه نخواهد رسید و مانند تیر بیکمان که به هدف نمیرسد، تلاشهای بیمقصد نیز بیفایده هستند.
نیست غیر از دیده قربانیان، بی چشم زخم
در همه روی زمین صائب اگر آسوده ای است
هوش مصنوعی: عشق و درد و رنجی که عاشقان میکشند، باعث شده که همه جا را پر از گریه و حسرت ببینند. فقط کسانی که دچار قضا و قدر شدهاند، میتوانند در این دنیا آرامش داشته باشند.

صائب