غزل شمارهٔ ۱۱۸۲
شمع را بالین پر، بال و پر پروانه است
بستر آسودگی خاکستر پروانه است
از سپرداری است عاجز گرچه دست رعشه دار
شمع را دست حمایت شهپر پروانه است
گرم برخور با هواداران که حسن شمع را
نیل چشم زخم از خاکستر پروانه است
این ز آتش می گریزد وان بر آتش می زند
شیر با آن زهره داغ جوهر پروانه است
می کند خورشید تابان ذره را اکسیر عشق
گریه شمع از فروغ منظر پروانه است
نیست فکر عاشق سرگشته آن بی باک را
ورنه شمع از هر شراری رهبر پروانه است
پایه عشق گرانقدرست بالاتر ز حسن
شمع با آن سرکشی زیر پر پروانه است
نیست از سو محبت بلبلان را بهره ای
این شراب آتشین در ساغر پروانه است
نیست پروا عاشقان را از نگاه تلخ یار
دود خشک شمع، ریحان تر پروانه است
حسن، فیض آب خضر از عشق صائب می برد
بخت سبز شمع از چشم تر پروانه است
غزل شمارهٔ ۱۱۸۱: هر که غافل را نصیحت می کند دیوانه استغزل شمارهٔ ۱۱۸۳: شوق دل دیگر به آب تیغ مژگان تشنه است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شمع را بالین پر، بال و پر پروانه است
بستر آسودگی خاکستر پروانه است
هوش مصنوعی: شمع در کنار خود بال و پر پروانه را دارد و در واقع، جایی که پروانه آرام میگیرد، خاکستر اوست.
از سپرداری است عاجز گرچه دست رعشه دار
شمع را دست حمایت شهپر پروانه است
هوش مصنوعی: انسانی که توانایی دفاع از خود را ندارد، حتی اگر در ظاهر به نظر برسد که ناتوان است، هنوز هم میتواند از حمایت و عشق دیگران بهرهمند شود. به عبارت دیگر، ممکن است ضعفها و نواقص داشته باشیم، اما همیشه کسانی هستند که به ما کمک میکنند و ما را در کنار خود دارند.
گرم برخور با هواداران که حسن شمع را
نیل چشم زخم از خاکستر پروانه است
هوش مصنوعی: با علاقه و محبت با کسانی که به تو علاقهمندند برخورد کن، زیرا زیبایی تو مانند نوری در میان تاریکیهاست و ممکن است به راحتی تحت تأثیر بدیها قرار بگیرد.
این ز آتش می گریزد وان بر آتش می زند
شیر با آن زهره داغ جوهر پروانه است
هوش مصنوعی: این بیت به تضاد دو موجود اشاره دارد: یکی از خطر و آتش فرار میکند و دیگری با جسارت به آتش نزدیک میشود. در این میان، به پروانهای اشاره میکند که با وجود زهر و خطرات، به سمت نور و گرما میشتابد. این تصویر به نوعی از شجاعت و عشق متفاوت در موجودات زنده سخن میگوید.
می کند خورشید تابان ذره را اکسیر عشق
گریه شمع از فروغ منظر پروانه است
هوش مصنوعی: خورشید تابان میتواند ذرهای کوچک را به طلا تبدیل کند، همانطور که گریهی شمع به دلیل نور پروانه زیبایی خاصی دارد.
نیست فکر عاشق سرگشته آن بی باک را
ورنه شمع از هر شراری رهبر پروانه است
هوش مصنوعی: فکر عاشق سرگشتهای که بیپرواست، هیچ نیست. اگر اینطور نبود، شمع با هر شعلهای، راهنمای پروانه میشد.
پایه عشق گرانقدرست بالاتر ز حسن
شمع با آن سرکشی زیر پر پروانه است
هوش مصنوعی: عشق ارزشی بسیار بالا دارد و از زیبایی ظاهری فراتر است، مانند شمعی که با وجود زیباییاش، تحت تأثیر رفتار سرکش پروانه قرار میگیرد.
نیست از سو محبت بلبلان را بهره ای
این شراب آتشین در ساغر پروانه است
هوش مصنوعی: بلبلان از محبت هیچ سودی نمیبرند، این شراب داغ و سوزان تنها در جام پروانه موجود است.
نیست پروا عاشقان را از نگاه تلخ یار
دود خشک شمع، ریحان تر پروانه است
هوش مصنوعی: عاشقان به نگاه سرد و تلخ محبوبشان توجهی نمیکنند، زیرا برایشان خوشبختی و زیباییای که از عشق حاصل میشود، مانند عطر و طراوت گل در کنار شعلهی شمع است.
حسن، فیض آب خضر از عشق صائب می برد
بخت سبز شمع از چشم تر پروانه است
هوش مصنوعی: حسن با عشق، به زندگی و موفقیتهای خوبی دست مییابد. شمعی که در نور چشمان پروانه میدرخشد، نماد شانس و سعادت است.
حاشیه ها
1400/07/12 12:10
مظفر محمدی الموتی خشکچالی
در مصرع اول، «سوی» باید صحیح باشد:
نیست از «سوی» محبت، بلبلان را بهرهای / این شراب آتشین، در ساغر پروانه است