غزل شمارهٔ ۱۱۷۳
هر نظر بازی که آن لبهای خندان دیده است
برگ عیش عالمی در غنچه پنهان دیده است
از گریبان لعل را چون اخگر اندازد برون
تا لب لعل تراکان بدخشان دیده است
چون نسازد ناله گرمش جگرها را کباب؟
بلبل ما بارها داغ گلستان دیده است
زنگ ظلمت از دل تاریک ما نتوان زدود
داغ چندین شمع روشن این شبستان دیده است
عقل کوته بین ز بیم حشر می لرزد به خود
عشق در بیداری این خواب پریشان دیده است
از سواد شهر اگر رم می کند عذرش بجاست
گوشه چشمی که مجنون از غزالان دیده است
چون ز نسیان یاد کنعان را نیندازد به چاه؟
این نوازشها که ماه مصر از اخوان دیده است
آیه رحمت شمارد پیچ و تاب مار را
هر که چین منع از ابروی دربان دیده است
حال جان پاک را در قید تن داند که چیست
هر که ماه مصر را در چاه و زندان دیده است
هر که صائب آب زد بر آتش خشم و غضب
چون خلیل الله در آتش گلستان دیده است
غزل شمارهٔ ۱۱۷۲: دل به سر رفته است تا آن نقش پا را دیده استغزل شمارهٔ ۱۱۷۴: بی قراری های جان را چشم تر پوشیده است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر نظر بازی که آن لبهای خندان دیده است
برگ عیش عالمی در غنچه پنهان دیده است
هوش مصنوعی: هر بار که به آن لبهای خندان نگاه میکند، گویی یک برگ شادی و خوشی از جهانی دیگر را در دل غنچهای پنهان یافته است.
از گریبان لعل را چون اخگر اندازد برون
تا لب لعل تراکان بدخشان دیده است
هوش مصنوعی: وقتی که سنگ گرانبها به رنگ سرخ از گریبان بیرون میافتد، مانند جرقهای از آتش میدرخشد و لبخند تو را به یاد لبهای سرخ و زیبا در تراکان بدخشان میاندازد.
چون نسازد ناله گرمش جگرها را کباب؟
بلبل ما بارها داغ گلستان دیده است
هوش مصنوعی: چطور میتواند صدای دلخراش او جگرها را بسوزاند وقتی که بلبل ما بارها زیبایی و درد گلستان را تجربه کرده است؟
زنگ ظلمت از دل تاریک ما نتوان زدود
داغ چندین شمع روشن این شبستان دیده است
هوش مصنوعی: رنج و دلتنگیهای ما را نمیتوان به راحتی فراموش کرد، زیرا در دل این تاریکی، خاطرات تلخ و دردناک بسیاری وجود دارد که حتی با وجود روشناییها و خوشیهای جدید، هنوز هم در ذهنمان باقی ماندهاند.
عقل کوته بین ز بیم حشر می لرزد به خود
عشق در بیداری این خواب پریشان دیده است
هوش مصنوعی: عقل کوتاهنگر به خاطر نگرانی از روز قیامت ترسیده و لرزان است، اما عشق در بیداری، این خواب آشفته و پریشان را دیده و درک کرده است.
از سواد شهر اگر رم می کند عذرش بجاست
گوشه چشمی که مجنون از غزالان دیده است
هوش مصنوعی: اگر کسی از دل شهر دوری کند، دلیل خوبی دارد، مانند نگاه عاشقانه مجنون به غزالان.
چون ز نسیان یاد کنعان را نیندازد به چاه؟
این نوازشها که ماه مصر از اخوان دیده است
هوش مصنوعی: چطور ممکن است که یاد یوسفی، با تمام غم و فراموشیها، به چاه بیفتد؟ این مهربانیهایی که ماه مصر از برادرانش دیده، چطور به فراموشی خواهد رفت؟
آیه رحمت شمارد پیچ و تاب مار را
هر که چین منع از ابروی دربان دیده است
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی و پیچیدگی ابروی یک دربان را دیده باشد، میداند که حتی پیچ و تاب مار نیز در نظرش مانند یک نشانه رحمت محسوب میشود.
حال جان پاک را در قید تن داند که چیست
هر که ماه مصر را در چاه و زندان دیده است
هوش مصنوعی: کسی که زیبایی و لطافت روح را در قید و بند جسم خود تجربه کرده باشد، میداند که چه احساسی دارد؛ مانند کسی که ماه زیبا را در چاه و زندان دیده است.
هر که صائب آب زد بر آتش خشم و غضب
چون خلیل الله در آتش گلستان دیده است
هوش مصنوعی: هر کسی که بتواند بر آتش خشم و غضب خود غلبه کند و آن را کنترل کند، مانند ابراهیم خلیل، که در آتش هم مشکلی به خود راه نداد و آرامش خود را حفظ کرد، از آرامش و بزرگواری برخوردار خواهد شد.

صائب