گنجور

غزل شمارهٔ ۱۱۶۷

آن که بزم می پرستان را پریشان چیده است
مجلس ارباب دانش را به سامان چیده است
مدت عمر ابد یک آب خوردن بیش نیست
خضر خوش هنگامه ای بر آب حیوان چیده است
خار تهمت لازم دامان پاک افتاده است
نه همین در مصر این گل ماه کنعان چیده است
آن که می ریزد به خاک راه می را بی دریغ
جام ما را بر کنار طاق نسیان چیده است
از فغانم ناله زنجیر می آید به گوش
در فضای سینه من بس که پیکان چیده است
کو خط مشکین که این هنگامه را بر هم زند؟
خوش دکانی بر خود آن زلف پریشان چیده است
بوی خون می آید امروز از نوای بلبلان
تا کدامین سنگدل گل از گلستان چیده است
می تواند شد علم در وادی آزادگی
هر که از باغ جهان چون سرو دامان چیده است
از خیابان بهشت آید برون پوشیده چشم
هر که گل از رخنه چاک گریبان چیده است
شوربختی بین که با این سینه پر زخم و داغ
رو به هر جانب که می آرم نمکدان چیده است
آه ازان مغرور بی پروا که با اهل هوس
مجلس می بر سر خاک شهیدان چیده است
چون تواند پای خود در دامن صحرا کشید؟
هر که چون صائب گلی از سنگ طفلان چیده است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن که بزم می پرستان را پریشان چیده است
مجلس ارباب دانش را به سامان چیده است
هوش مصنوعی: آن کسی که میهمانی عاشقان را به هم ریخته و بی‌نظم کرده، در عوض، مجالس دانشمندان را به ترتیبی منظم و زیبا برپا کرده است.
مدت عمر ابد یک آب خوردن بیش نیست
خضر خوش هنگامه ای بر آب حیوان چیده است
هوش مصنوعی: مدت عمر ابدی مانند یک نوشیدن آب بیشتر نیست. خضر، که نماد زندگی ابدی است، درکنار آب حیات خوشحال و سرزنده نشسته است.
خار تهمت لازم دامان پاک افتاده است
نه همین در مصر این گل ماه کنعان چیده است
هوش مصنوعی: تهمت و زشتی به دامن پاک او چسبیده است، اما این فقط در مصر نیست که گل زیبای کنعان را چیده‌اند.
آن که می ریزد به خاک راه می را بی دریغ
جام ما را بر کنار طاق نسیان چیده است
هوش مصنوعی: کسی که به زمین می‌افتد، بدون تردید، جام ما را کنار فراموشی گذاشته است.
از فغانم ناله زنجیر می آید به گوش
در فضای سینه من بس که پیکان چیده است
هوش مصنوعی: از دل شکرآب من صدای ناله‌های زنجیر به گوش می‌رسد، چون که درونم پر از تیرهای زندگی است.
کو خط مشکین که این هنگامه را بر هم زند؟
خوش دکانی بر خود آن زلف پریشان چیده است
هوش مصنوعی: کی می‌تواند بکوشد تا این وضعیت شلوغ و هیجان‌انگیز را به هم بریزد؟ آن زلف‌های آشفته، خود یک فروشگاه زیبا و جذاب را به نمایش گذاشته‌اند.
بوی خون می آید امروز از نوای بلبلان
تا کدامین سنگدل گل از گلستان چیده است
هوش مصنوعی: امروز بوی خون از صدای بلبلان به مشام می‌رسد. باید بدانیم که کدام دل سنگی، گلی را از باغ چیده است.
می تواند شد علم در وادی آزادگی
هر که از باغ جهان چون سرو دامان چیده است
هوش مصنوعی: هر کسی که از زیبایی‌های دنیا بهره‌مند شده و مانند درخت سرو در آزادی و آزادگی ایستاده است، می‌تواند در علم و دانش پیشرفت کند.
از خیابان بهشت آید برون پوشیده چشم
هر که گل از رخنه چاک گریبان چیده است
هوش مصنوعی: از خیابان بهشت، کسی خارج می‌شود که چشمانش پوشیده است و از رخنه‌های چاک لباسش، گل‌هایی بیرون آمده است.
شوربختی بین که با این سینه پر زخم و داغ
رو به هر جانب که می آرم نمکدان چیده است
هوش مصنوعی: نفرین به سرنوشت که با این بدن پر از زخم و درد، به هر سو که می‌روم، همواره زخم‌های تازه می‌خورم.
آه ازان مغرور بی پروا که با اهل هوس
مجلس می بر سر خاک شهیدان چیده است
هوش مصنوعی: آه از آن مغروری که بدون فکر و احتیاط با افرادی که دنبال لذت و هوس هستند، در کنار قبرهای شهیدان دور هم جمع شده و خوشگذرانی می‌کند.
چون تواند پای خود در دامن صحرا کشید؟
هر که چون صائب گلی از سنگ طفلان چیده است
هوش مصنوعی: هر کسی که بتواند در دل طبیعت، با سختی‌ها و چالش‌ها کنار بیاید و از مشکلات، زیبایی بسازد، در واقع هنرمند واقعی است، مثل صائب که توانسته از سنگ نیز گل بسازد.