گنجور

غزل شمارهٔ ۱۱۶۲

از کواکب آسمان روی حجاب آلوده است
از شفق آفاق لبهای شراب آلوده است
باده ممزوج می باید دل بیمار را
سازگار عاشقان لطف عتاب آلوده است
گل که دامان خود از شبنم نمازی کرده است
در حریم شرم، دامان شراب آلوده است
می زند از شادمانی، جوش می خون در دلم
تا که دست و لب به خون این کباب آلوده است؟
در خطرگاهی که ما کشتی در آب افکنده ایم
تیغ هر موجی به خون صد حباب آلوده است
هیچ صافی در جهان آب و گل بی درد نیست
از یتیمی، آب در گوهر تراب آلوده است
در ره خوابیده مطلب، که بیداری است خواب
هر سر مو بر تنم مژگان خواب آلوده است
دود خط در پرده فانوس گردد جلوه گر
بس که شمع عالم افروزش حجاب آلوده است
دستگاه غفلت هر کس به قدر جاه اوست
دولت بیدار، اینجا پای خواب آلوده است
مستی فردای ما، امروز می بخشد خمار
برق تیغ انتقام از بس شتاب آلوده است
خنده مهر شبنم از لب برگ گل را بر نداشت
مست شد یار و همان حرفش حجاب آلوده است
هر شب عیدش به صبح ماتمی آبستن است
عیش روپوش جهان، موی خضاب آلوده است
می رسد سامان اشک و آه ما صائب ز غیب
آتش رخسار ساقی تا به آب آلوده است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از کواکب آسمان روی حجاب آلوده است
از شفق آفاق لبهای شراب آلوده است
هوش مصنوعی: آسمان پر از ستاره‌هاست و این زیبایی‌ها زیر پوششی از آلودگی مدفون شده‌اند. در حالی که افق‌ها در رنگ شفق درخشانند، لب‌های شراب نیز با آلودگی‌ها درگیر شده‌اند.
باده ممزوج می باید دل بیمار را
سازگار عاشقان لطف عتاب آلوده است
هوش مصنوعی: نوشیدن مشروبات مناسب، برای دل رنجیده و بیمار ضروری است، زیرا محبت عاشقان با کمی ناز و سرزنش همراه است.
گل که دامان خود از شبنم نمازی کرده است
در حریم شرم، دامان شراب آلوده است
هوش مصنوعی: گلی که با شبنم صبحگاهی خود را شسته و پاک کرده است، در عین حال دامنش به بوی شراب آلوده شده و تحت تأثیر شرم قرار دارد.
می زند از شادمانی، جوش می خون در دلم
تا که دست و لب به خون این کباب آلوده است؟
هوش مصنوعی: از خوشحالی در دل من جوشی وجود دارد که سبب گرما و شعف می‌شود؛ آیا ممکن است دست و لب من به خون این کباب آغشته باشد؟
در خطرگاهی که ما کشتی در آب افکنده ایم
تیغ هر موجی به خون صد حباب آلوده است
هوش مصنوعی: ما در مکانی خطرناک لنگر انداخته‌ایم و هر موجی که به کشتی ما نزدیک می‌شود، مثل تیغی خونین است که صد حباب را در خود غرق کرده است.
هیچ صافی در جهان آب و گل بی درد نیست
از یتیمی، آب در گوهر تراب آلوده است
هوش مصنوعی: هیچ موجودی در این دنیا نیست که بدون رنج و درد زندگی کند. حتی آب در دل خاک نیز به خاطر یتیمی و تنهایی آلوده است.
در ره خوابیده مطلب، که بیداری است خواب
هر سر مو بر تنم مژگان خواب آلوده است
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، مسائلی وجود دارد که نیاز به توجه و فکر دارند، اما بیداری در واقع خواب است. هر تار موی من تحت تأثیر این خواب سنگین قرار دارد و پلک‌هایم هم به خواب رفته‌اند.
دود خط در پرده فانوس گردد جلوه گر
بس که شمع عالم افروزش حجاب آلوده است
هوش مصنوعی: دود خطی که در پرده‌ی فانوس به وجود آمده، نشان دهنده‌ی پیش آمدن نور و روشنی است، زیرا شمعی که جهان را روشن می‌کند، به دلیل وجود حجاب آلوده، مانع از انتشار کامل نورش شده است.
دستگاه غفلت هر کس به قدر جاه اوست
دولت بیدار، اینجا پای خواب آلوده است
هوش مصنوعی: هر کسی به اندازه مقام و موقعیتش در معرض غفلت و بی‌خبر ماندن از واقعیت‌های زندگی است. در اینجا، کسی که باید بیدار و هوشیار باشد، در واقع خواب‌آلود و غافل است.
مستی فردای ما، امروز می بخشد خمار
برق تیغ انتقام از بس شتاب آلوده است
هوش مصنوعی: خوشی‌های آینده ما، به خاطر نابودی امروز و نشانه انتقام، تحت تاثیر عواطف و هیجان‌های شدید قرار گرفته‌اند.
خنده مهر شبنم از لب برگ گل را بر نداشت
مست شد یار و همان حرفش حجاب آلوده است
هوش مصنوعی: لبخند و محبت شبنم که بر روی برگ گل نشسته بود، از آن برگ جدا نشد. یار به مستی و سرخوشی رسید و همان حرفی که زده بود، هنوز هم با حجاب و پرده‌ای از آلودگی همراه است.
هر شب عیدش به صبح ماتمی آبستن است
عیش روپوش جهان، موی خضاب آلوده است
هوش مصنوعی: هر شب، شب عید با شوری و شادی خواهد بود، اما صبح آن به غم و ماتم می‌انجامد. لذت‌های دنیوی، در زیر لایه‌ای از غم و آلودگی قرار دارد.
می رسد سامان اشک و آه ما صائب ز غیب
آتش رخسار ساقی تا به آب آلوده است
هوش مصنوعی: درد و تاثر ما به زودی سامان می‌گیرد، زیرا از عالم غیب نوری به چهره‌ی ساقی تابیده است، تا زمانی که این آتش به آب تبدیل نشده و در هم آمیخته است.