غزل شمارهٔ ۱۱۶۱
آسمان از شور دلهای کباب آسوده است
کوه تمکین خم از جوش شراب آسوده است
صبح محشر بی سبب ما را به دیوان می کشد
خود حساب از پرسش روز حساب آسوده است
دل نسوزد عشق را بر گریه های آتشین
آتش از اشک جگر سوز کباب آسوده است
عشق را پروای چشم عیبجوی نقل نیست
از گزند چشم خفاش، آفتاب آسوده است
با تهی چشمان ندارد اضطراب عشق کار
از پریدن حلقه چشم رکاب آسوده است
از خیال آسوده گردد دیده ارباب فکر
دیده اصحاب غفلت گر ز خواب آسوده است
کهنه اوراق دل ما قابل ترتیب نیست
از غم شیرازه کردن این کتاب آسوده است
هر که ما را ایمن از بیداد گردون دید، گفت
این هوا را بین که در قصر حباب آسوده است
در شبستانی که من محو تجلی گشته ام
نبض سیمابش ز موج اضطراب آسوده است
کار خار پا کند زر در کف دریا دلان
چون ندارد گوهری در کف سحاب آسوده است
نیست حاجت حسن ذاتی را به خال عارضی
این غزل صائب ز داغ انتخاب آسوده است
غزل شمارهٔ ۱۱۶۰: اشک ریز از مالش چرخ دغا آسوده استغزل شمارهٔ ۱۱۶۲: از کواکب آسمان روی حجاب آلوده است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آسمان از شور دلهای کباب آسوده است
کوه تمکین خم از جوش شراب آسوده است
هوش مصنوعی: آسمان از شادی و شعف دلهای داغدار آرام است و کوهها از جوش و خروش شراب، سر به آرامی فرود آوردهاند.
صبح محشر بی سبب ما را به دیوان می کشد
خود حساب از پرسش روز حساب آسوده است
هوش مصنوعی: در صبح قیامت، بدون هیچ دلیلی ما را به دیوانگی میبرد و خودش از پرسش در روز حساب آسوده خاطر است.
دل نسوزد عشق را بر گریه های آتشین
آتش از اشک جگر سوز کباب آسوده است
هوش مصنوعی: عشق به گریههای سوزان اهمیت نمیدهد، زیرا اشکهای دل دردناک مانند آتش، باعث پختن و آرامش کباب میشوند.
عشق را پروای چشم عیبجوی نقل نیست
از گزند چشم خفاش، آفتاب آسوده است
هوش مصنوعی: عشق به عیوب و کاستیهای دیگران اهمیتی نمیدهد؛ همانطور که آفتاب از چشم خفاش در امان است.
با تهی چشمان ندارد اضطراب عشق کار
از پریدن حلقه چشم رکاب آسوده است
هوش مصنوعی: چشمهای خالی و بیاحساس در عشق نمیتوانند دچار نگرانی یا تشویش شوند؛ از وقتی که او حلقهی چشمانش را از نظر دور کرده، دیگر هیچ نیازی به نگرانی یا پرش از این حالت نیست.
از خیال آسوده گردد دیده ارباب فکر
دیده اصحاب غفلت گر ز خواب آسوده است
هوش مصنوعی: چشم صاحبنظران و اندیشمندان از خیالآرامی به دور میشود، وقتی که چشمان افرادی که در غفلت هستند، در خواب آسوده به سر میبرند.
کهنه اوراق دل ما قابل ترتیب نیست
از غم شیرازه کردن این کتاب آسوده است
هوش مصنوعی: دل ما دیگر جانی ندارد که بتوان به خوبی آن را مرتب کرد؛ از شدت غم، این کتاب درهم و برهم شده و بر آن هیچ آرامشی نیست.
هر که ما را ایمن از بیداد گردون دید، گفت
این هوا را بین که در قصر حباب آسوده است
هوش مصنوعی: هر کسی که ما را در برابر ظلم و ستم روزگار قوی و محفوظ دید، گفت این اوضاع را ببین که در قصر خیالی و توخالی، آرامش وجود دارد.
در شبستانی که من محو تجلی گشته ام
نبض سیمابش ز موج اضطراب آسوده است
هوش مصنوعی: در مکانی که من به تماشا و شگفتی مشغولم، حالتی آرام و بیدغدغه بر فضای آن حکمفرماست و هیچ نشانهای از نوسان و بیقراری دیده نمیشود.
کار خار پا کند زر در کف دریا دلان
چون ندارد گوهری در کف سحاب آسوده است
هوش مصنوعی: کار سخت و مشکل است که دریا دلان، که احساسات و آرزوهای بزرگ دارند، در تلاشند تا طلا را از دریا بیرون بیاورند. اما اگر کسی گوهری در دست نداشته باشد، آرامش و آسودگی خیال دارد.
نیست حاجت حسن ذاتی را به خال عارضی
این غزل صائب ز داغ انتخاب آسوده است
هوش مصنوعی: نیازی به زیبایی ذاتی نیست که به زیبایی ظاهری وابسته باشد. این غزل صائب به خاطر داغی که از انتخابش دارد، از هر گونه نگرانی آزاد است.

صائب