گنجور

غزل شمارهٔ ۱۱۵۱

ابر رحمت با دل و دست گهربار آمده است
چشم پل روشن، که آب امسال سرشار آمده است
می زند جوش پریزاد از ریاحین بوستان
کاروان در کاروان یوسف به بازار آمده است
در حریم باغ، خاری بی گل بی خار نیست
جوش خون لاله تا مژگان دیوار آمده است
بس که مرغان چمن بدمستی از حد می برند
گل ز شبنم با هزاران چشم بیدار آمده است
رخنه دیوارها چاک گریبان گل است
هر سر خاری چو مژگان گهربار آمده است
از شکوفه هر خیابانی کهکشانی گشته است
صد هزاران اختر مسعود سیار آمده است
از فروغ لاله و گل گشته یک چشم پر آب
هر که چون شبنم به سیر باغ و گلزار آمده است
بوستان را در کنار شاخ از هر بلبلی
عیسیی در مهد پنداری به گفتار آمده است
سبزه ها چون فوج طوطی از زمین برخاسته است
از شکوفه شاخه ها دست شکربار آمده است
سنگ را از جا درآورده است شور نوبهار
کوه چون کبک از سبکروحی به رفتار آمده است
از گل ابر آسمان یک دامن پر گل شده است
کان لعل از هر رگ سنگی پدیدار آمده است
از هجوم لاله و گل، بر سر دیوار، خار
چون زبان مار زنهاری به زنهار آمده است
از شفق خورشید تابان کاسه در صهبا زده است
صبح از مستی برون آشفته دستار آمده است
خاک هر گنجی که در دل داشت بیرون داده است
صبح محشر گویی از گلشن پدیدار آمده است
کلک گوهربار صائب تا نواپرداز شد
خون به جای ناله بلبل را ز منقار آمده است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ابر رحمت با دل و دست گهربار آمده است
چشم پل روشن، که آب امسال سرشار آمده است
هوش مصنوعی: ابرهای رحمت با دلی پر از محبت و دست‌هایی پر از نعمت آمده‌اند. چشمه‌های زلال و روشن نشان می‌دهد که آب امسال فراوان و پر آب شده است.
می زند جوش پریزاد از ریاحین بوستان
کاروان در کاروان یوسف به بازار آمده است
هوش مصنوعی: پری که از گل‌ها و عطرهای باغ باغبان می‌جوشد، در حال حاضر در جمع کاروان یوسف به بازار آمده است.
در حریم باغ، خاری بی گل بی خار نیست
جوش خون لاله تا مژگان دیوار آمده است
هوش مصنوعی: در باغی که دارای حریم خاصی است، وجود خار بدون گل ممکن نیست. در این جا، خون لاله (نماد عشق و زیبایی) به اندازه‌ای جاری شده است که چشمان زیبای معشوق، دیوار باغ را پر کرده است.
بس که مرغان چمن بدمستی از حد می برند
گل ز شبنم با هزاران چشم بیدار آمده است
هوش مصنوعی: مرغان چمن به قدری شاد و سرحال هستند که از حد خود فراتر می‌روند و گل‌ها نیز از شبنم‌ به زیبایی با هزاران چشم بیدار در انتظار هستند.
رخنه دیوارها چاک گریبان گل است
هر سر خاری چو مژگان گهربار آمده است
هوش مصنوعی: دیوارها ترک‌خورده است و این ترک‌ها مانند چاک‌هایی بر روی لباس گل‌ها نمایان شده‌اند. هر خار بر روی گل مثل مژگانی است که اشک‌های گرانبهایی از آن می‌ریزند.
از شکوفه هر خیابانی کهکشانی گشته است
صد هزاران اختر مسعود سیار آمده است
هوش مصنوعی: در هر خیابان، از بین شکوفه‌ها، منظره‌ای به وجود آمده که به زیبایی ستاره‌های درخشان می‌ماند و به نظر می‌رسد هزاران ستاره خوشبخت و درخشان در آنجا وجود دارد.
از فروغ لاله و گل گشته یک چشم پر آب
هر که چون شبنم به سیر باغ و گلزار آمده است
هوش مصنوعی: چشم هر کسی که به باغ و گلزار آمده و درخشانی لاله و گل را دیده، مانند شبنم پر از آب شده است.
بوستان را در کنار شاخ از هر بلبلی
عیسیی در مهد پنداری به گفتار آمده است
هوش مصنوعی: در باغ، در کنار درخت، از هر بلبل صدایی بلند شده که گویی عیسی در گهواره به سخن آمده است.
سبزه ها چون فوج طوطی از زمین برخاسته است
از شکوفه شاخه ها دست شکربار آمده است
هوش مصنوعی: سبزه‌ها مانند دسته‌ای از طوطی‌ها از زمین سر بر آورده‌اند و شکوفه‌های درختان همچون دستی پر از شکر به سمت آسمان دراز شده‌اند.
سنگ را از جا درآورده است شور نوبهار
کوه چون کبک از سبکروحی به رفتار آمده است
هوش مصنوعی: شور و سرزندگی بهاری کوهستان به اندازه‌ای است که سنگ‌ها را از جایشان حرکت می‌دهد، مانند کبکی که از سرخوشی و سبکی روح به پرواز درمی‌آید.
از گل ابر آسمان یک دامن پر گل شده است
کان لعل از هر رگ سنگی پدیدار آمده است
هوش مصنوعی: ابر آسمان مانند گلی در دامن خود، سرشار از زیبایی و شکوفه شده است. همچنین، در اینجا اشاره شده که زیبایی و ارزش همچون لعل، از درون سنگ سخت به نمایش درآمده است.
از هجوم لاله و گل، بر سر دیوار، خار
چون زبان مار زنهاری به زنهار آمده است
هوش مصنوعی: در میان هجوم گل‌ها و لاله‌ها که بر سر دیوار روییده‌اند، خار تنها و تلخ مانند زبانی از مار به انسان هشدار می‌دهد که از خطرات و تهدیدها آگاه باشد.
از شفق خورشید تابان کاسه در صهبا زده است
صبح از مستی برون آشفته دستار آمده است
هوش مصنوعی: صبح هنگام، از نور طلایی و زیبای خورشید، کاسه‌ای پر از شراب به‌دست آمده و بر اثر مستی، دستار و پوشش بر سر به هم ریخته و آشفته شده است.
خاک هر گنجی که در دل داشت بیرون داده است
صبح محشر گویی از گلشن پدیدار آمده است
هوش مصنوعی: خاک هر گنجی که در خود داشت را در روز قیامت بیرون آورده است، گویی از باغی زیبا و رنگارنگ ظاهر شده است.
کلک گوهربار صائب تا نواپرداز شد
خون به جای ناله بلبل را ز منقار آمده است
هوش مصنوعی: وقتی کسی با استعداد و هنرمند قلم به دست می‌گیرد و نوای دل‌انگیزی را می‌سازد، به جای آنکه بلبل با ناله‌اش از غم سخن بگوید، خون واندوه در دلش جاری می‌شود.

حاشیه ها

1400/02/05 01:05
مظفر محمدی الموتی خشکچالی


بیت ششم، احتمالاً به صورت ذیل، درست باشد:
از شکوفه، هر خیابان، کهکشانی گشته است / صد هزاران اختر مسعود، سیار آمده‌ست

1401/01/19 03:04
pure-az

با درود،

وزن این شعر «فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن» می‌باشد.