گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۳

نیست از زخم زبان غم عاشق بی باک را
سیل می روبد ز راه خود خس و خاشاک را
پیش خورشید قیامت ابر نتواند گرفت
زلف چون پنهان کند آن روی آتشناک را؟
بخیه انجم بر دهان صبح نتوانست زد
پرده پوشی چون کنم من سینه صد چاک را؟
گرچه سروست از درختان در سرافرازی علم
دست دیگر هست در بالادویها تاک را
صحبت ناسازگاران خار پیراهن بود
می کنم از سینه بیرون این دل غمناک را
هر سری کز چار دیوار بدن دلگیر شد
روزن جنت شمارد حلقه فتراک را
گریه کردن پیش بی دردان ندارد حاصلی
چند ریزی در زمین شور تخم پاک را
تیغ را جوهر به خون خلق سازد تشنه تر
خط به رحم آرد کجا آن غمزه بی باک را
کار روغن می کند با آتش یاقوت آب
از خموشی نیست پروا شعله ادراک را
از بلندی آسمان را مانع گردش شود
گر زمین بیرون دهد آسودگان خاک را
هیزم دوزخ کند صائب کلید خلد را
هر سبک مغزی که بر سر می زند مسواک را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیست از زخم زبان غم عاشق بی باک را
سیل می روبد ز راه خود خس و خاشاک را
هوش مصنوعی: زخم زبان دیگران برای عاشق شجاع غم و اندوهی ایجاد نمی‌کند، بلکه همانند سیلی است که زباله‌ها و خاشاک را از مسیر خود می‌زداید.
پیش خورشید قیامت ابر نتواند گرفت
زلف چون پنهان کند آن روی آتشناک را؟
هوش مصنوعی: در روز قیامت، ابرها نمی‌توانند موهای بلند و زیبای کسی را بپوشانند، زیرا آن چهره همچون آتش است و نمی‌توان آن را پنهان کرد.
بخیه انجم بر دهان صبح نتوانست زد
پرده پوشی چون کنم من سینه صد چاک را؟
هوش مصنوعی: ستاره‌ها نتوانستند صبح را بپوشانند، اما من چگونه می‌توانم قلبی را با صد زخم پنهان کنم؟
گرچه سروست از درختان در سرافرازی علم
دست دیگر هست در بالادویها تاک را
هوش مصنوعی: هرچند که سروها در میان درختان به خاطر قامت بلند و زیبایی‌شان مشهورند، اما در برابر علم و دانش، آن‌ها به اندازه باغبانانی که در بالای درخت‌ها مشغول به کارند، اعتبار ندارند.
صحبت ناسازگاران خار پیراهن بود
می کنم از سینه بیرون این دل غمناک را
هوش مصنوعی: گفت‌وگو با افرادی که با یکدیگر سازگاری ندارند، مثل خارهایی است که به لباس می‌چسبند. من قصد دارم این دل غمگین را از درونم بیرون بیاورم.
هر سری کز چار دیوار بدن دلگیر شد
روزن جنت شمارد حلقه فتراک را
هوش مصنوعی: هر کسی که از محدودیت‌های جسمانی و دنیوی خسته و دلگیر شده باشد، می‌تواند به دنیا و معانی بالاتر فکر کند و به جایگاه‌هایی چون بهشت یا خوشبختی امیدوار باشد. در واقع، این دل‌زدگی از جسمیت باعث می‌شود که انسان به دنبال رهایی و سرمنزل‌های معنوی برود.
گریه کردن پیش بی دردان ندارد حاصلی
چند ریزی در زمین شور تخم پاک را
هوش مصنوعی: گریه کردن در برابر افرادی که دل ندارند یا درک نمی‌کنند، فایده‌ای ندارد. مانند اینکه در زمین شوره‌زار، دانه پاکی بکاری، که نتیجه‌ای نمی‌دهد.
تیغ را جوهر به خون خلق سازد تشنه تر
خط به رحم آرد کجا آن غمزه بی باک را
هوش مصنوعی: تیغ با خون مردم نمایان می‌شود و اثرش را ایجاد می‌کند. در جایی که خط و نشان کشیدن ممکن است باعث ترس و رحمت شود، آن نگاه بی‌پروا و بی‌اعتنا کجاست؟
کار روغن می کند با آتش یاقوت آب
از خموشی نیست پروا شعله ادراک را
هوش مصنوعی: با آتش یاقوت، کار روغن را انجام می‌دهد و از خاموشی ترسی ندارد؛ شعله درک و فهم را از خود بروز می‌دهد.
از بلندی آسمان را مانع گردش شود
گر زمین بیرون دهد آسودگان خاک را
هوش مصنوعی: اگر آسمان به دلیل بلندی‌اش مانع از گردش شود، زمین می‌تواند آسوده‌خوابان خاکی را بیرون کند.
هیزم دوزخ کند صائب کلید خلد را
هر سبک مغزی که بر سر می زند مسواک را
هوش مصنوعی: هر شخص نادانی که فکر می‌کند با کارهای سطحی و بی‌محتوا می‌تواند به خوشبختی یا سعادت برسد، در واقع خود را به مشکلات و عذاب‌ها نزدیک‌تر می‌کند. او با بی‌توجهی به مسائل واقعی، فقط به دنبال چیزهای پوچ و بی‌ارزش است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۰۳ به خوانش مریم فقیهی کیا
غزل شمارهٔ ۱۰۳ به خوانش عندلیب