گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۱

ریخت چون دندان، شود افزون غمِ نان خلق را
سدِ راهِ شکوه روزی است دندان خلق را
در جوانی گر‌چه فارغ از غمِ نان نیستند
گردد از قدِ دوتا این غم دو چندان خلق را
آنچنان کز آبِ تلخ افزون شود لب‌تشنگی
دستگاهِ حرص افزاید ز سامان خلق را
می‌رسد در خانهٔ در‌بسته روزی چون اجل
حرص دارد اینچنین خاطر‌پریشان خلق را
قسمتِ حق سدِّ راهِ شکوهٔ مردم نشد
چوُن کند راضی کسی از خود به احسان خلق را؟
می‌ربایند از دهانِ مور صائب دانه را
گر بود زیر نگین مُلکِ سلیمان خلق را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ریخت چون دندان، شود افزون غمِ نان خلق را
سدِ راهِ شکوه روزی است دندان خلق را
هوش مصنوعی: وقتی که مشکلات در زندگی بیشتر می‌شود، غم و غصه مردم هم افزایش می‌یابد. در این مسیر، نان و روزی مردم به عنوان مانعی در برابر شکایت و نارضایتی آنها قرار می‌گیرد.
در جوانی گر‌چه فارغ از غمِ نان نیستند
گردد از قدِ دوتا این غم دو چندان خلق را
هوش مصنوعی: در جوانی، حتی اگر از نگرانی‌های مالی آزاد نباشیم، این مشکلات و غم‌ها به مرور زمان برای مردم بیشتر و بیشتر می‌شود.
آنچنان کز آبِ تلخ افزون شود لب‌تشنگی
دستگاهِ حرص افزاید ز سامان خلق را
هوش مصنوعی: وقتی آب تلخ زیاد شود، تشنگی بیشتر می‌شود؛ همچنین حرص و طمع انسان‌ها در جامعه افزایش می‌یابد.
می‌رسد در خانهٔ در‌بسته روزی چون اجل
حرص دارد اینچنین خاطر‌پریشان خلق را
هوش مصنوعی: روزی خواهد رسید که سرانجام به در بسته‌ای که در آن منتظر هستیم، می‌رسیم و آن زمان، همچون مرگ، مظلومانه و بی‌صبرانه به ما نزدیک می‌شود و دل‌های مردم را آشفته می‌کند.
قسمتِ حق سدِّ راهِ شکوهٔ مردم نشد
چوُن کند راضی کسی از خود به احسان خلق را؟
هوش مصنوعی: قسمت الهی باعث نایستادن در برابر عظمت مردم نشد؛ زیرا چه کسی می‌تواند به خاطر مهربانی به دیگران از خود راضی باشد؟
می‌ربایند از دهانِ مور صائب دانه را
گر بود زیر نگین مُلکِ سلیمان خلق را
هوش مصنوعی: اگر دانه‌ای که در دهان مور است، زیر علامت سلطنت سلیمان قرار داشته باشد، آن را از دهان مور می‌ربایند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۰۱ به خوانش عندلیب