گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۰۹

پرده شرم و حیا را باده ناب آتش است
بر گل کاغذ، هوای عالم آب آتش است
آسمان را عشق آورده است در وجد و سماع
آسیای شعله جواله را آب آتش است
چون سمندر، عاشقان روی آتشناک را
مطرب و ساقی و نقل و باده ناب آتش است
نیست با پهلوی خشک ما ملایم جای گرم
این گیاه ناتوان را برق سنجاب آتش است
زرپرستان نیستند از ظلمت غفلت ملول
جامه کعبه است دود آن را که محراب آتش است
از هوسناکان برآرد درد و داغ عشق دود
ما سمندر مشربان را بستر خواب آتش است
کار آتش می کند در سوختن سرمای سخت
کشت ما را سردمهری های احباب آتش است
از خیال یار می پاشد دل نازک ز هم
چون کتان در پیرهن ما را ز مهتاب آتش است
می شود جان های روشن تیره از تر دامنی
در سیه رو کردن آیینه ها آب آتش است
در دل عاشق تمنا جای نتواند گرفت
آرزوها چون سپند و جان بی تاب آتش است
ظلمت غفلت هوا گیرد چو دل روشن شود
نور بیداری برای پرده خواب آتش است
شد ز اشک آتشینم خانه گردون سیاه
دود جای گرد می خیزد چو سیلاب آتش است
آتشین جان چون سمندر شو که دیوان مرا
سطرها دود دل است و سرخی باب آتش است
بس که صائب شد ز خشکی مستعد سوختن
مغز ما سوداییان را نور مهتاب آتش است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پرده شرم و حیا را باده ناب آتش است
بر گل کاغذ، هوای عالم آب آتش است
هوش مصنوعی: شرم و حیا مانند پرده‌ای است که با نوشیدن شراب ناب، کنار می‌رود. در این فضا، احساسات و عواطف به شدت برافروخته و ملتهب می‌شوند، مانند اینکه هوای دنیا به شدت داغ و آتشین است.
آسمان را عشق آورده است در وجد و سماع
آسیای شعله جواله را آب آتش است
هوش مصنوعی: عشق باعث ایجاد حالتی سرشار از شادی و نشاط در آسمان شده است و این احساس شگفت‌انگیز مانند حرکت چرخ‌هایی است که در آتش می‌چرخند و به شدت می‌درخشند.
چون سمندر، عاشقان روی آتشناک را
مطرب و ساقی و نقل و باده ناب آتش است
هوش مصنوعی: عاشقان که در آتش عشق می‌سوزند، مانند سمندر هستند که به راحتی در آتش زندگی می‌کنند. آن‌ها از شراب و موسیقی لذت می‌برند و به پایکوبی و شادی ادامه می‌دهند، چرا که برایشان آتش و زبانه‌های آن، نه خطر، بلکه تماشا و لذتی ناب است.
نیست با پهلوی خشک ما ملایم جای گرم
این گیاه ناتوان را برق سنجاب آتش است
هوش مصنوعی: با پهلوی خشک و سرد ما هیچ نسبتی ندارد. جای گرم این گیاه ضعیف، داغی است که از برق سنجاب ناشی می‌شود.
زرپرستان نیستند از ظلمت غفلت ملول
جامه کعبه است دود آن را که محراب آتش است
هوش مصنوعی: افراد ثروتمند و قدرت‌طلب از گمراهی و نادانی خسته نشده‌اند. کعبه، که نماد عبادت و معنویت است، در دود و آتش محاصره شده و از این وضعیت آسیب دیده است.
از هوسناکان برآرد درد و داغ عشق دود
ما سمندر مشربان را بستر خواب آتش است
هوش مصنوعی: نفس‌های پرشور عاشقان، درد و رنج عشق را به همراه دارد. در جایی که ما عشق می‌ورزیم و درد می‌کشیم، زندگی‌مان به مانند سمندری است که خوابش بر روی بستر آتش است; آتش، نمادی از عشق و اشتیاق ماست.
کار آتش می کند در سوختن سرمای سخت
کشت ما را سردمهری های احباب آتش است
هوش مصنوعی: آتش در سوختن، کار خود را انجام می‌دهد و سرمای سخت وجود ما را می‌سوزاند. سردی و بی‌مهری دوستان ما نیز مانند آتش، ما را کُشت می‌کند.
از خیال یار می پاشد دل نازک ز هم
چون کتان در پیرهن ما را ز مهتاب آتش است
هوش مصنوعی: دل حساس و لطیف ما از یاد و خیال معشوق به شدت آسیب می‌بیند، همچنان که پارچه کتان در یک لباس آسیب‌پذیر است. عشق و زیبایی معشوق همچون نور ماه در دل ما شعله‌ور است.
می شود جان های روشن تیره از تر دامنی
در سیه رو کردن آیینه ها آب آتش است
هوش مصنوعی: جان‌های روشن و پاک ممکن است تحت تأثیر ناامیدی یا تیرگی قرار بگیرند. در اینجا، به نوعی می‌توان گفت که وجود ناپاک و احساسات منفی می‌تواند عواطف و احوالات خوب را با چالش‌هایی مواجه کند، همان‌طور که آب و آتش خواص متضادی دارند.
در دل عاشق تمنا جای نتواند گرفت
آرزوها چون سپند و جان بی تاب آتش است
هوش مصنوعی: در دل عاشق، آرزوها جایی ندارند و نمی‌توانند حس و امید او را پر کنند؛ زیرا مانند آتش در وجودش می‌سوزند و او را بی‌تاب می‌کنند.
ظلمت غفلت هوا گیرد چو دل روشن شود
نور بیداری برای پرده خواب آتش است
هوش مصنوعی: وقتی انسان در غفلت و بی‌خبری قرار دارد، همچون تاریکی است که او را دربر می‌گیرد. اما وقتی دلش روشن می‌شود و به بیداری می‌رسد، نوری آگاهی به وجود می‌آورد که خواب و خواب‌آلودگی را می‌سوزاند مانند آتش.
شد ز اشک آتشینم خانه گردون سیاه
دود جای گرد می خیزد چو سیلاب آتش است
هوش مصنوعی: از اشک‌های سوزان من آسمان به تیره‌گی گرایید و دودی مانند گرد و غبار به‌وجود آمد، همچون سیلابی که از آتش برخاسته است.
آتشین جان چون سمندر شو که دیوان مرا
سطرها دود دل است و سرخی باب آتش است
هوش مصنوعی: ای جان آتشین مثل سمندر شو، زیرا که دیوان من پر از سطرهای غم و ناراحتی است و رنگش مانند آتش سرخ است.
بس که صائب شد ز خشکی مستعد سوختن
مغز ما سوداییان را نور مهتاب آتش است
هوش مصنوعی: به خاطر خشکی و کمبود روحیه، فکر و اندیشه ما دچار تلاطم و بی‌قراری شده است و نور ماه برای ما مثل آتش می‌سوزاند.