غزل شمارهٔ ۱۰۰۰
شاهد مستوری گل قطره شبنم بس است
چهره مریم دلیل عصمت مریم بس است
مشت آبی می کند خواب گران را تار و مار
قطره اشکی پی ویرانی عالم بس است
طفل را حال پدر آیینه عبرت نماست
گوشمال آدم از بهر بنی آدم بس است
گو ندارد ماتم ما بی کسان را هیچ کس
حلقه فتراک، ما را حلقه ماتم بس است
ترک احسان است احسان پیش ما آزادگان
طی کند آوازه احسان خود حاتم بس است
بعد ازین دوران شهرت از سفالین جام ماست
تا به کی در دور باشد نام جام جم، بس است!
بر نتابد منت مرهم دل مجروح ما
زخم ما را خون گرم ما، همان مرهم بس است
شاهد خودبینی خوبان درین بستانسرا
بر سر زانوی گل، آیینه شبنم بس است
خامشی آرد پریزادان معنی را به دام
توشه غواص گوهرجوی، پاس دم بس است
زود سیری های دولت را اگر خواهی دلیل
از سلیمان روی پنهان کردن خاتم بس است
غم مخور صائب اگر ننشست نقشت در جهان
اهل معنی را ز عالم نام چون خاتم بس است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شاهد مستوری گل قطره شبنم بس است
چهره مریم دلیل عصمت مریم بس است
هوش مصنوعی: زیبایی و دلربایی گل به اندازهی کافی است، و چهرهی مریم نیز خود نشانی از پاکی و عفت اوست.
مشت آبی می کند خواب گران را تار و مار
قطره اشکی پی ویرانی عالم بس است
هوش مصنوعی: یک مشت آب میتواند خوابهای سنگین را برهم بزند و یک قطره اشک کافی است تا نشاندهنده ویرانی دنیا باشد.
طفل را حال پدر آیینه عبرت نماست
گوشمال آدم از بهر بنی آدم بس است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که وضعیت و حال کودکان باید به پدران نشان دهد که چگونه باید رفتار کنند و از رفتارهای نادرست خود عبرت بگیرند؛ زیرا تجربه و درس زندگی که از اشتباهات گرفته میشود، برای انسانها کافی است تا بهتر عمل کنند.
گو ندارد ماتم ما بی کسان را هیچ کس
حلقه فتراک، ما را حلقه ماتم بس است
هوش مصنوعی: ماتم ما نیازی به اشک و گریه ندارد، زیرا غم ما به خودی خود کافی است و نیازی به هیچ کس دیگر نیست.
ترک احسان است احسان پیش ما آزادگان
طی کند آوازه احسان خود حاتم بس است
هوش مصنوعی: انجام دادن حسنات و نیکوکاری در نزد ما آزادگان، مانند این است که کسی بخواهد خود را نشان دهد و کبر بورزد. در حقیقت، نیکوکاری حاتم طایی کافی است و نیازی به خودنمایی ندارد.
بعد ازین دوران شهرت از سفالین جام ماست
تا به کی در دور باشد نام جام جم، بس است!
هوش مصنوعی: پس از این دوران، شهرت جام ما که از سفال ساخته شده، به کجا خواهد رفت؟ تا کی باید نام جام جم دور باشد؟ بس است!
بر نتابد منت مرهم دل مجروح ما
زخم ما را خون گرم ما، همان مرهم بس است
هوش مصنوعی: زخم دل ما نیازی به درمان ندارد و خون گرم ما خود بهترین مرهم برای زخمهای ماست.
شاهد خودبینی خوبان درین بستانسرا
بر سر زانوی گل، آیینه شبنم بس است
هوش مصنوعی: در این باغ دلانگیز، زیبایی خود را در آینهای از شبنم روی گلها میتوان دید و نیازی به چیزی بیشتر نیست.
خامشی آرد پریزادان معنی را به دام
توشه غواص گوهرجوی، پاس دم بس است
هوش مصنوعی: سکوت و خاموشی موجودات آسمانی، معنا و مفهوم را به تو میآورد. برای کسی که در پی یافتن گوهری ارزشمند است، فقط یک نفس کافی است تا به هدفش برسد.
زود سیری های دولت را اگر خواهی دلیل
از سلیمان روی پنهان کردن خاتم بس است
هوش مصنوعی: اگر میخواهی دلیل بر زودیاوریهای شانس و بخت را متوجه شوی، کافی است به سلیمان نگاه کنی که چطور برای پنهان کردن قدرت و مقامش، انگشترش را پنهان کرد.
غم مخور صائب اگر ننشست نقشت در جهان
اهل معنی را ز عالم نام چون خاتم بس است
هوش مصنوعی: اضطراب و نگرانی نداشته باش، صائب؛ حتی اگر طرح تو در دنیا جا نیفتاد. برای اهل معنا، همچون نامی که بر انگشتر است، همین که در عالم وجود داشته باشی کافی است.