شمارهٔ ۳۰ - در توصیف زایندهرود و پل آن
زندهرود از جلوه مستانه طوفان میکند
پل به آیین تمام امسال جولان میکند
سایبانها میدهد یاد از پر و بال پری
پل ز شوکت جلوه تخت سلیمان میکند
این کمر کامسال زرینرود از پل بسته است
خانمان زهد را با خاک یکسان میکند
در سر هرکس که زهد خشک چون پل خانه کرد
حکم ساقی از می روشن چراغان میکند
هر خم طاقی ز پل در دیده دریاکشان
جلوه طاووسی از گلهای الوان میکند
این کمانی را که از سیلاب، پل زه کرده است
کوه غم را چون کف دریا پریشان میکند
در سر پل میکشان محتاج کشتی میشوند
گر چنین زرینهرود امسال طغیان میکند
گو سر خود گیر دردسر، که ابر نوبهار
صندل ساییده از سیلاب سامان میکند
پاک میسازد بساط خاک را از زهد خشک
ابر رحمت گر به این دستور طوفان میکند
از گل و می خیره میسازد نظر را روی پل
سنگ را این کیمیا لعل بدخشان میکند
از نسیم جانفزا بر آتش هموار می
سایه ابر بهاران کار دامان میکند
زاهدان را از ترشرویی برون آورد، می
باده بوتیمار را چون کبک خندان میکند
گر چنین مستانه خواهد شد سرود بلبلان
سرو را چون بید مجنون دستافشان میکند
قطرهای کز دست گوهربار ساقی میچکد
در گشاد عقده دل کار دندان میکند
وقت آن کس خوش که نقد و جنس خود چون شاخ گل
صرف نقل و می در ایام بهاران میکند
دست گوهربار ساقی خاکساران را بس است
بزم مستان را گل ابری گلستان میکند
میکند از جلوه مستانه دلها را خراب
خامه صائب به هر جانب که جولان میکند
شمارهٔ ۲۹ - ایضا در وصف زاینده رود: می شود جان تازه از بوی بهار زنده رودشمارهٔ ۳۱ - در ورود شاه عباس دوم به شهر اشرف: کرد تا پابوس اشرف کشور مازندران
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زندهرود از جلوه مستانه طوفان میکند
پل به آیین تمام امسال جولان میکند
هوش مصنوعی: رود زندهرود به خاطر زیبایی و شگفتی طوفان، پل را به طرز زیبایی تزیین میکند و امسال به طور خاصی در حال حرکت و سر و صداست.
سایبانها میدهد یاد از پر و بال پری
پل ز شوکت جلوه تخت سلیمان میکند
هوش مصنوعی: سایبانها یادآور پر و بال یک پری هستند و تماشای آنها به اندازهی شکوه تخت سلیمان زیباست.
این کمر کامسال زرینرود از پل بسته است
خانمان زهد را با خاک یکسان میکند
هوش مصنوعی: این کمر زیبا و پر از طلا، از پل بستهای عبور کرده است و میتواند با قدرت خود، زندگی زاهدان را به خاک یکسان کند.
در سر هرکس که زهد خشک چون پل خانه کرد
حکم ساقی از می روشن چراغان میکند
هوش مصنوعی: هر کسی که به زهد و خودداری خشک و بیروح روی آورد، در واقع فقط مانند پل میشود که بر روی آن راه میروند. در مقابل، وقتی ساقی (موزیکدان یا کسی که نوشیدنی میریزد) از شراب روشن و زنده استفاده کند، دلها را روشن و شاداب میکند.
هر خم طاقی ز پل در دیده دریاکشان
جلوه طاووسی از گلهای الوان میکند
هوش مصنوعی: هر قوس و طاقی که در چشم دریاکشها میافتد، مانند طاووسی است که از گلهای رنگارنگ زینتسازی شده است.
این کمانی را که از سیلاب، پل زه کرده است
کوه غم را چون کف دریا پریشان میکند
هوش مصنوعی: این کمان که از سیلاب درست شده، کوه غم را مانند کف دریا در هم میریزد و ویران میکند.
در سر پل میکشان محتاج کشتی میشوند
گر چنین زرینهرود امسال طغیان میکند
هوش مصنوعی: زمانی که رودخانه زرینه امسال طغیان کند، آنگاه کسانی که در سر پل هستند و به کشتی نیاز دارند، خواهند بود.
گو سر خود گیر دردسر، که ابر نوبهار
صندل ساییده از سیلاب سامان میکند
هوش مصنوعی: اگر خود را در مشکلات بیندازید، بدانید که مانند ابرهای بهاری، تنها باران خواهد آورد و در نهایت به سامان میرسد.
پاک میسازد بساط خاک را از زهد خشک
ابر رحمت گر به این دستور طوفان میکند
هوش مصنوعی: اگر ابر رحمت به این روش باران بیاورد، میتواند زمین را از تمام زنگارها و کثافتها پاک کند.
از گل و می خیره میسازد نظر را روی پل
سنگ را این کیمیا لعل بدخشان میکند
هوش مصنوعی: نگاهی به گل و شراب میاندازد و جستجوی زیبایی را بر روی سنگها به تصویر میکشد، این جادو باعث میشود که سنگها به لعل بدخشان تبدیل شوند.
از نسیم جانفزا بر آتش هموار می
سایه ابر بهاران کار دامان میکند
هوش مصنوعی: نسیم ملایم و دلپذیر بهاری، بر روی آتش آرامش میبخشد و ابرهای بهاری، مانند دامن، به زمین زیبایی میبخشند.
زاهدان را از ترشرویی برون آورد، می
باده بوتیمار را چون کبک خندان میکند
هوش مصنوعی: زاهدان را با رفتار ترش و جدی خودشان، بیرون میآورد، اما نوشیدن می، بادهٔ بوتیمار را مثل کبکی شاد و خندان میکند.
گر چنین مستانه خواهد شد سرود بلبلان
سرو را چون بید مجنون دستافشان میکند
هوش مصنوعی: اگر چنین احساساتی در دل باشد، آواز بلبلان را شبیه به جنبش و حرکات مجنون درختان سرو میسازد.
قطرهای کز دست گوهربار ساقی میچکد
در گشاد عقده دل کار دندان میکند
هوش مصنوعی: قطرهای که از دست ساقی با ارزش میچکد، به گرههای دل کمک میکند و شادی را به آن برمیگرداند.
وقت آن کس خوش که نقد و جنس خود چون شاخ گل
صرف نقل و می در ایام بهاران میکند
هوش مصنوعی: زمانی خوش است که فرد، سرمایه و دارایی خود را مانند گلهای زیبا، در روزهای بهار به خوشگذرانی و لذت بردن از زندگی اختصاص دهد.
دست گوهربار ساقی خاکساران را بس است
بزم مستان را گل ابری گلستان میکند
هوش مصنوعی: دست پر ارزش ساقی برای انسانهای خاکی و معمولی کافی است، زیرا در مهمانیهای شاد، گل ابری در باغ گلستان میسازد.
میکند از جلوه مستانه دلها را خراب
خامه صائب به هر جانب که جولان میکند
هوش مصنوعی: خامه صائب با جلوههای دلربا و مستانه خود، دلها را به تباهی میکشاند و در هر طرف که حرکت کند، تاثیرش را میگذارد.