گنجور

شمارهٔ ۱۶ - در مدح شاه عباس دوم

زنگی شب را کند خورشید منظر ماهتاب
مهره گل را دهد تشریف گوهر ماهتاب
شست داغ تیرگی از نامه اعمال شب
کرد با روز از صفا شب را برابر ماهتاب
داد بیرون عنبر شب نوبهار خویش را
کرد مغز آفرینش را معطر ماهتاب
چون دهان صبحدم از خنده شادی گرفت
همچو مغز پسته گردون را به شکر ماهتاب
کرد مهد خاک را چون مادران مهربان
کشتی دریای شیر از لطف گوهر ماهتاب
برد چون ابر بهاران بس که تردستی به کار
ریگ را سیراب کرد از آب گوهر ماهتاب
در سمنزار بهشت جاودان سیار کرد
مغزها را از نسیم روح پرور ماهتاب
نقد کرد از چهره پرنور خلد نسیه را
تشنگان را شد به جوی شیر رهبر ماهتاب
از برات عیش جیب و دامنی خالی نماند
در بساط خاک تا واکرد دفتر ماهتاب
عالمی را شیرمست از جلوه مستانه کرد
کرده است از می دماغ خود مکرر ماهتاب
در ته چادر جهانی را ز برق حسن سوخت
آه اگر آید برون از زیر چادر ماهتاب
گرچه سنگ از پرتو خورشید می گردد عقیق
جام می را بخشد آب و تاب دیگر ماهتاب
کار آتش می کند در گرمی هنگامه ها
گرچه با کافور می ماند به گوهر ماهتاب
زهر جانفرسای غم را از عروق خاکیان
می کشد چون شیر با رخسار انور ماهتاب
خشکی سودا ز مغز خاک بیرون می برد
با رخ چون شیر و لبهای چو شکر ماهتاب
کرد شاخ یاسمن رگهای خشک خاک را
بس که شد شبنم فشان از چهره تر ماهتاب
میکشان در پرده شبها صبوحی می زنند
کرد فیض صبح را در شب مصور ماهتاب
گرچه باران می رساند خانه تقوی به آب
در شکست توبه دارد شور دیگر ماهتاب
می توان چشم از در و دیوار عالم آب داد
کرد از بس مغز خشک خاک را تر ماهتاب
مشربی دارد چو پیر دیر با موی سفید
ز اول شب می کشد تا صبح ساغر ماهتاب
در قدح صهبای روشن می نماید خویش را
در کنار هاله دارد حسن دیگر ماهتاب
از رخ شبنم فشان و نرمی رفتار، کرد
جوی شیر و باغ جنت را مصور ماهتاب
بادبان کشتی می را فلک پرواز کرد
تا فکند از چهره پرنور چادر ماهتاب
کرد در مهد زمین از چرب نرمی های خلق
خاکیان را شیرمست از شیر مادر ماهتاب
صحبت روشن ضمیران کیمیای دولت است
خاک را از چهره سیمین کند زر ماهتاب
گرچه می‌آرد دماغ هوشیاران را به شور
می کند در بزم می طوفان دیگر ماهتاب
می گذارد نعل در آتش هلال جام را
از طراوت گرچه سازد خاک را تر ماهتاب
بخت خواب آلوده ای نگذاشت در روی زمین
بس که افشاند آب لطف از چهره تر ماهتاب
از فروغ باده بزم بهشت آیین شاه
می زند سرپنجه با خورشید انور ماهتاب
آفتاب سایه پرورد خدا، عباس شاه
کز فروغ رای او گردید انور ماهتاب
اقتباس نور کرد از رایت بیضای او
کرد در یک جلوه عالم را مسخر ماهتاب
چون چراغ روز باشد پیش رای روشنش
می کند هر چند عالم را منور ماهتاب
بی نیاز از اقتباس پرتو خورشید شد
سود بر خاک درش تا روی چون زر ماهتاب
باد عالم روشن از پیشانی اقبال او
تا ستاند نور از خورشید انور ماهتاب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زنگی شب را کند خورشید منظر ماهتاب
مهره گل را دهد تشریف گوهر ماهتاب
هوش مصنوعی: خورشید شب را می‌زداید و ماه برای زیبایی‌اش درخشش خاصی پیدا می‌کند، در حالی که گل به اوج زیبایی و ارزش خود می‌رسد.
شست داغ تیرگی از نامه اعمال شب
کرد با روز از صفا شب را برابر ماهتاب
هوش مصنوعی: در این بیت، گفته شده که فردی با از بین بردن تاریکی‌ها و گناهان شب، با روز و نور آن، نامه عمل خود را پاک می‌کند و صفای روز را با شب مقایسه می‌کند که مانند نور ماه است. به طور کلی، مفهوم آن به تلاش برای پاکسازی خود و درخشیدن در نور حقیقت اشاره دارد.
داد بیرون عنبر شب نوبهار خویش را
کرد مغز آفرینش را معطر ماهتاب
هوش مصنوعی: عطر دل‌انگیز و شگفت‌انگیز بهار در شب‌هایی که ماه در آسمان می‌درخشد، به بیرون می‌ریزد و روح و جان آفرینش را معطر می‌سازد.
چون دهان صبحدم از خنده شادی گرفت
همچو مغز پسته گردون را به شکر ماهتاب
هوش مصنوعی: وقتی صبح با خنده و شادی آغاز می‌شود، مانند مغز پسته‌ای که در زیر نور ماه تابیده شده، گردون (جهان) را نیز شیرین و زیبا می‌سازد.
کرد مهد خاک را چون مادران مهربان
کشتی دریای شیر از لطف گوهر ماهتاب
هوش مصنوعی: زمین را چون مادرانی مهربان پرورش می‌دهد و محبتش را چون دریا به سوی زندگی می‌فرستد، همان‌طور که نور ماه در دل شب می‌درخشد.
برد چون ابر بهاران بس که تردستی به کار
ریگ را سیراب کرد از آب گوهر ماهتاب
هوش مصنوعی: باران بهاری مانند ابری که به آرامی می‌بارد، با مهارت و لطافت، ریگ‌ها را سیراب کرده و آب ماهتاب مانند گوهرهای درخشان بر آن‌ها نشسته است.
در سمنزار بهشت جاودان سیار کرد
مغزها را از نسیم روح پرور ماهتاب
هوش مصنوعی: در باغ بهشت ابدی، نسیم آرامش‌بخش ماه به مغزها زندگی تازه‌ای بخشید.
نقد کرد از چهره پرنور خلد نسیه را
تشنگان را شد به جوی شیر رهبر ماهتاب
هوش مصنوعی: در این بیت، زیبایی و روشنی بهشتی که از چهره‌ای نورانی ناشی می‌شود توصیف شده است. کسانی که تشنه‌ای دارند به دنبال آن زیبایی‌اند و به سمت جوی شیر، که نماد لذت و نعمت است، هدایت می‌شوند. نور و ماهتاب به عنوان نمادهایی از روشنی و امید در این تصویر به کار رفته‌اند.
از برات عیش جیب و دامنی خالی نماند
در بساط خاک تا واکرد دفتر ماهتاب
هوش مصنوعی: از شادی و لذت تو، جیب و دامن کسی خالی نماند، تا زمانی که برگ‌های شب را باز کند و روشنایی ماه تابیده شود.
عالمی را شیرمست از جلوه مستانه کرد
کرده است از می دماغ خود مکرر ماهتاب
هوش مصنوعی: شخصی که به زیبایی و جاذبه‌ی خاصی دچار شده است، با نوشیدن می، خود را به حالتی خاص درآورده و از تاثیرات آن، درخشش و جلوه‌ای شگفت‌انگیز پیدا کرده است. در این حالت، او مانند ماهی تابان در آسمان می‌درخشد و دیگران را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.
در ته چادر جهانی را ز برق حسن سوخت
آه اگر آید برون از زیر چادر ماهتاب
هوش مصنوعی: در عمق چادر، زیبایی و جذابیت دنیایی وجود دارد که درخشش آن دل را می‌سوزاند. اما اگر ماهتاب از زیر چادر بیرون بیاید، چه حسرتی خواهد بود!
گرچه سنگ از پرتو خورشید می گردد عقیق
جام می را بخشد آب و تاب دیگر ماهتاب
هوش مصنوعی: اگرچه سنگ با نور خورشید به عقیق تبدیل می‌شود، اما جام شراب زیبایی و جلا را از ماهتاب می‌گیرد.
کار آتش می کند در گرمی هنگامه ها
گرچه با کافور می ماند به گوهر ماهتاب
هوش مصنوعی: آتش در اوج شور و هیجان فعالیت می‌کند، هرچند که مانند کافور در برابر نور ماهتاب خاموش و بی‌اثر به نظر می‌رسد.
زهر جانفرسای غم را از عروق خاکیان
می کشد چون شیر با رخسار انور ماهتاب
هوش مصنوعی: غم، مانند زهر کشنده‌ای است که از رگ‌های انسان‌های خاکی بیرون کشیده می‌شود. این درد و رنج به قدری قدرت دارد که شجاعت و زیبایی همچون شیر و ماهتاب را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
خشکی سودا ز مغز خاک بیرون می برد
با رخ چون شیر و لبهای چو شکر ماهتاب
هوش مصنوعی: خشکی و تیرگی افکار انسان را از عمق وجودش خارج می‌کند، در حالی که چهره‌اش مثل شیر زیبا و لب‌هایش همچون شکر در زیر نور ماه می‌درخشند.
کرد شاخ یاسمن رگهای خشک خاک را
بس که شد شبنم فشان از چهره تر ماهتاب
هوش مصنوعی: گلی که از یاسمن به وجود آمده، ریشه‌های خشک زمین را زنده کرده است، به شکلی که شبنم‌ها از چهره‌ی روشن و مرطوب ماهتاب سرازیر شده‌اند.
میکشان در پرده شبها صبوحی می زنند
کرد فیض صبح را در شب مصور ماهتاب
هوش مصنوعی: در تاریکی شب، می‌نوشند و شادی می‌کنند و فیض و برکت صبح را به شکل نور ماه در شب به نمایش می‌گذارند.
گرچه باران می رساند خانه تقوی به آب
در شکست توبه دارد شور دیگر ماهتاب
هوش مصنوعی: اگرچه باران باعث می‌شود که خانه دل‌های پرهیزگار خوشحال و سرسبز شود، اما در همین حال، شکسته شدن توبه و ندامت حس دیگری را بوجود می‌آورد.
می توان چشم از در و دیوار عالم آب داد
کرد از بس مغز خشک خاک را تر ماهتاب
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده است که می‌توان به راحتی از زیبایی‌ها و جذابیت‌های دنیای اطراف چشم پوشی کرد، زیرا میزان عشق و احساس در دل انسان به قدری عمیق است که می‌تواند حتی سنگ را نرم و حمایت کند. عشق و احساسات به قدری قوی هستند که می‌توانند سختی‌ها را خنثی کنند و زندگی را رنگین‌تر کنند.
مشربی دارد چو پیر دیر با موی سفید
ز اول شب می کشد تا صبح ساغر ماهتاب
هوش مصنوعی: این شعر به تصویر کشیدن فردی است که مانند یک پیر حکیم با موی سفید، از آغاز شب تا سپیده‌دم، مشغول نوشیدن شرابی از نور ماه است. این تصویر اشاره به حالات روحی آرام و تفکر عمیق دارد که در آن فرد در کنار زیبایی‌های شب، از خوشگذرانی و لذت‌ها بهره‌مند می‌شود.
در قدح صهبای روشن می نماید خویش را
در کنار هاله دارد حسن دیگر ماهتاب
هوش مصنوعی: در جام شراب روشن، زیبایی خود را به نمایش می‌گذارد و در کنار آن، زیبایی دیگری چون ماهتاب وجود دارد.
از رخ شبنم فشان و نرمی رفتار، کرد
جوی شیر و باغ جنت را مصور ماهتاب
هوش مصنوعی: از چهره‌ی شبنم می‌ریزد و لطافت رفتار، جوی شیر و باغ بهشت را زیر نور ماه به تصویر می‌کشد.
بادبان کشتی می را فلک پرواز کرد
تا فکند از چهره پرنور چادر ماهتاب
هوش مصنوعی: بادبان کشتی به سوی آسمان اوج می‌گیرد تا نور زیبای ماه را از پشت ابرها بتاباند.
کرد در مهد زمین از چرب نرمی های خلق
خاکیان را شیرمست از شیر مادر ماهتاب
هوش مصنوعی: در دامن زمین، به دور از سختی‌ها و ناملایمات، انسان‌ها مانند شیرخوارانی از شیر مادر پرورش می‌یابند و در آرامش و لطافت زندگی می‌کنند. این وضعیت آن‌ها را مانند مستی شیر می‌کند، گویی در ناز و نعمت غرق شده‌اند.
صحبت روشن ضمیران کیمیای دولت است
خاک را از چهره سیمین کند زر ماهتاب
هوش مصنوعی: گفتگو و صحبت افراد باهوش و روشنفکر مانند گنجی ارزشمند است که می‌تواند زندگی را از حالت عادی خارج کرده و به آن جلا و زیبایی بخشد. این سخنان، قدرت و ثروت معنوی را به وجود می‌آورند و در نتیجه، عادی‌ترین چیزها را به حالت شگفت‌آور و دل‌فریب بدل می‌کنند.
گرچه می‌آرد دماغ هوشیاران را به شور
می کند در بزم می طوفان دیگر ماهتاب
هوش مصنوعی: هرچند که عقل و آگاهی را به هیجان می‌آورد، اما در جمع شادی و نشانه‌های خوشی، حال و هوای دیگری را رقم می‌زند که شبیه به طوفانی است که در نور ماه رخ می‌دهد.
می گذارد نعل در آتش هلال جام را
از طراوت گرچه سازد خاک را تر ماهتاب
هوش مصنوعی: در میانه آتش، کوششی برای تر کردن خاک و تازه نگه داشتن جام وجود دارد، هرچند که نور ماه نیز به آن تازگی می‌بخشد.
بخت خواب آلوده ای نگذاشت در روی زمین
بس که افشاند آب لطف از چهره تر ماهتاب
هوش مصنوعی: سرنوشت ناخوشایند و بی‌خواب، اجازه نداد که بر روی زمین کسی زندگی خوشی داشته باشد، چرا که نیکی و مهربانی از چهره زیبای ماهتاب به اندازه‌ای پراکنده شده است.
از فروغ باده بزم بهشت آیین شاه
می زند سرپنجه با خورشید انور ماهتاب
هوش مصنوعی: از زیبایی نوشیدنی بهشتی، یک میهمانی برپا شده که شاه با دست خود، نور خورشید را به ماهی تابان تقدیم می‌کند.
آفتاب سایه پرورد خدا، عباس شاه
کز فروغ رای او گردید انور ماهتاب
هوش مصنوعی: عباس، سایه‌ای از پرتو خداوند است و به خاطر روشنایی فکر و اندیشه‌اش، مانند ماهی درخشان شده است.
اقتباس نور کرد از رایت بیضای او
کرد در یک جلوه عالم را مسخر ماهتاب
هوش مصنوعی: درخشش نور از پرچم سفید او است؛ به گونه‌ای که تمام عالم تحت تأثیر زیبایی و جلوه‌های آن ماهتاب قرار گرفته است.
چون چراغ روز باشد پیش رای روشنش
می کند هر چند عالم را منور ماهتاب
هوش مصنوعی: زمانی که روز به روشنی می‌افتد، نور خورشید می‌تواند هر چیزی را در حضور آن، روشن‌تر کند، حتی اگر آن چیز شب‌تاب باشد.
بی نیاز از اقتباس پرتو خورشید شد
سود بر خاک درش تا روی چون زر ماهتاب
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که وجود و درخشش شخصی، به اندازه‌ای ارزشمند و نورانی است که دیگران نیازی به استفاده از نور خورشید ندارند. او همچون خاکی که در برابر نور ماه می‌درخشد، وجودش موجب فخر و ثروت است و زیبایی‌اش بی‌نظیر است.
باد عالم روشن از پیشانی اقبال او
تا ستاند نور از خورشید انور ماهتاب
هوش مصنوعی: باد به سمت عالم، از پیشانی اقبال او می‌وزد تا نوری فراتر از نور خورشید و ماهتاب را به دست آورد.