شمارهٔ ۱۳ - در شکست یافتن داراشکوه از قلعه داران ایرانی قندهار
شکر کز اقبال روزافزون شاه تاجدار
آفتاب فتح طالع شد ز برج قندهار
مظهر صاحبقرانی، شاه عباس دوم
در جهاد اکبر از فرماندهان شد کامکار
بار دیگر از ته بال و پر زاغان هند
بیضه اسلام چون خورشید گردید آشکار
از جنود آسمانی لشکر اصحاب فیل
بار دیگر شد ازین حصن مبارک سنگسار
گرچه کم بودند مردان حصاری از سه الف
زان سپاه بی عدد کشتند بیش از چل هزار
تیر روی ترکش هندوستان، داراشکوه
آه خون آلود شد از خاکمال این حصار
رخنه ها کز سیبه در مغز زمین انداختند
از برای دفنشان روز یورش آمد به کار
سرکشان هند را شمشیر کج بیدار کرد
زین کجک شد فیل های مست یکسر هوشیار
والی هندوستان از بیم تیغ غازیان
چون غلامان کرد شب را نیمه از دارالقرار
از ازل مشقی که می کردند از بهر گریز
هندیان روسیه را عاقبت آمد به کار
زان سپاه بیکران رفتند ازین دریای خون
جسته جسته همچو بز معدود چندی بر کنار
تا به شش مه خاک می کردند بر سر هندیان
باد در کف عاقبت رفتند تا دارالبوار
در تن فیلان چو رود نیل در هر حمله ای
کوچه ها از زخم تیغ غازیان شد آشکار
چون لوای شاه، روی قلعه داران شد سفید
هندیان گشتند یکسر زردروی و شرمسار
از سیاهی گرچه بالاتر نباشد هیچ رنگ
زردرویی غالب آمد بر سیاهان در فرار
آنچنان کز آسمان خیل شیاطین از شهاب
منهزم گردد، چنان گردید هندو تارومار
بس که شد آلوده هر سنگی به خون هندیان
کوه بزکش شد سراسر کوههای قندهار
خاک را از بس به خون هندیان آمیختند
چون شفق، از خاک خون آلود می خیزد غبار
لشکر فرعون را نامد به پیش از رود نیل
آنچه پیش هندیان آمد ز تیغ ذوالفقار
بس که لاش این کلاغان شد نصیب کرکسان
شهپر هر کرکسی گردید لوح صد مزار
گر در آتش کشته خود را نمی انداختند
کوهها از هندوان کشته می شد آشکار
راه خشکی هند را از کابل و ملتان نماند
ریختند از بس که خون هندیان وقت فرار
تا جهان آباد اگر خواهند، ازین دریای خون
می توان رفتن به کشتی از سواد قندهار
جوز هندی بعد ازین بی مغز روید از درخت
زین سرسختی که هندی خورد ازین محکم حصار
بعد ازین مشکل که نیشکر کمر بندد دگر
زین شکست تازه کاندر هند گردید آشکار
این که عمری خاک می کردند بر سر فیل ها
زین مصیبت بود کاکنون گشت در هند آشکار
زین تزلزل کز سپاه ترک در هند اوفتاد
ریخت از بتخانه ها بت همچو برگ از شاخسار
تا نشد تسلیم، روی خواب آسایش ندید
هر سبکپایی که بیرون برد جان زین کارزار
آنچنان کآیینه می گیرد ز خاکستر صفا
شد قتل هندیان افزون جلای ذوالفقار
برخورد یارب ازین دولت که تا دامان حشر
ختم شد مردانگی از قلعه داران بر اتار
پیش این سد سکندر لشکر یأجوج چیست؟
پیش این دریای آتش دود چون گیرد قرار؟
برنیاید با جوان دولت کهن دولت، بس است
قصه دارا و اسکندر برای اعتبار
کوته اندیشی که با صاحبقران گردد طرف
می گذارد این چنین گردون سزایش در کنار
صورت تاریخ این فتح از قضا شد جلوه گر
چون «سیاهی » خاست از «مرآت حصن قندهار»
شمارهٔ ۱۲ - در فتح قندهار و مدح شاه عباس دوم: صبح ظفر ز مطلع دولت شد آشکارشمارهٔ ۱۴ - در تهنیت ورود شاه عباس دوم به اصفهان: چه دولت بود یارب اصفهان را در کنار آمد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شکر کز اقبال روزافزون شاه تاجدار
آفتاب فتح طالع شد ز برج قندهار
هوش مصنوعی: شکری که به خاطر موفقیتهای پی در پی شاه آفتابی که در قندهار به پیروزی رسیده، باید گفت.
مظهر صاحبقرانی، شاه عباس دوم
در جهاد اکبر از فرماندهان شد کامکار
هوش مصنوعی: شاه عباس دوم که نمادی از قدرت و سلطنت است، در تلاش بزرگ خود برای جهاد، به موفقیتهایی چشمگیر دست یافت و از فرماندهان توانمند بهرهبرد.
بار دیگر از ته بال و پر زاغان هند
بیضه اسلام چون خورشید گردید آشکار
هوش مصنوعی: بار دیگر، از اعماق وجود زاغهای هندو، حقیقت اسلام مانند خورشیدی درخشان نمایان شد.
از جنود آسمانی لشکر اصحاب فیل
بار دیگر شد ازین حصن مبارک سنگسار
هوش مصنوعی: بار دیگر لشکر اصحاب فیل، همچون یاران آسمانی، این دژ مبارک را سنگباران کردند.
گرچه کم بودند مردان حصاری از سه الف
زان سپاه بی عدد کشتند بیش از چل هزار
هوش مصنوعی: با وجود اینکه تعداد کمی از مردان در این نبرد بودند، اما با قدرت و استواری خود توانستند از میان سپاه بزرگتر از خود، بیش از چهل هزار نفر را از پا درآورند.
تیر روی ترکش هندوستان، داراشکوه
آه خون آلود شد از خاکمال این حصار
هوش مصنوعی: تیر از کمان هند، داراشکوه را تحت تاثیر قرار داد و او از غم و آسیبهای این دیار به شدت ناراحت و متاثر شد.
رخنه ها کز سیبه در مغز زمین انداختند
از برای دفنشان روز یورش آمد به کار
هوش مصنوعی: آسیبها و گزندهایی که به زمین وارد شده، به خاطر پنهان کردن آنها در روز قیام و ظهور، ایجاد شدهاند.
سرکشان هند را شمشیر کج بیدار کرد
زین کجک شد فیل های مست یکسر هوشیار
هوش مصنوعی: سرکشهای هند با شمشیر کج آگاه شدند و از این وضع، فیلهای مست نیز به طور کامل بیدار و هوشیار شدند.
والی هندوستان از بیم تیغ غازیان
چون غلامان کرد شب را نیمه از دارالقرار
هوش مصنوعی: والی هندوستان به خاطر ترس از شمشیر جنگجویان، همچون بردگانی، شب را در اقامتگاه خود نیمهتمام گذاشت.
از ازل مشقی که می کردند از بهر گریز
هندیان روسیه را عاقبت آمد به کار
هوش مصنوعی: از زمانی که هندیها تمرینی برای فرار از روسها انجام میدادند، در نهایت این تمرین به کارشان آمد و نتیجه مثبت داشت.
زان سپاه بیکران رفتند ازین دریای خون
جسته جسته همچو بز معدود چندی بر کنار
هوش مصنوعی: از آن ارتش بینهایت، عدهای از این دریای خون به آرامی و بهصورت جسته و گریخته، مانند چند بز، به کناری رفتهاند.
تا به شش مه خاک می کردند بر سر هندیان
باد در کف عاقبت رفتند تا دارالبوار
هوش مصنوعی: در این بیت به مدت زمان طولانیای اشاره شده است که هندیان با مشکلات و چالشها روبهرو بودهاند و در نهایت به سرانجامی دشوار و ناگوار رسیدند. نشاندهندهی تلاشها و زحمات بیفایدهای است که آنها کشیدهاند و نتیجهای جز سختی و ناکامی برایشان نداشته است.
در تن فیلان چو رود نیل در هر حمله ای
کوچه ها از زخم تیغ غازیان شد آشکار
هوش مصنوعی: در بدن فیلها مانند نیل، در هر جنگی خیابانها از زخمهای شمشیر جنگجویان به ویرانی افتاده است.
چون لوای شاه، روی قلعه داران شد سفید
هندیان گشتند یکسر زردروی و شرمسار
هوش مصنوعی: زمانی که پرچم شاه در قلعه به اهتزاز درآمد، دلیران هندی از ترس و خجالت چهره شان زرد شد و شرمنده شدند.
از سیاهی گرچه بالاتر نباشد هیچ رنگ
زردرویی غالب آمد بر سیاهان در فرار
هوش مصنوعی: گرچه رنگ سیاه برتری ندارد، ولی رنگ زرد با جلوهای خاص بر سیاهان پیشی میگیرد و در فرار از آنان موفقتر است.
آنچنان کز آسمان خیل شیاطین از شهاب
منهزم گردد، چنان گردید هندو تارومار
هوش مصنوعی: مثل اینکه وقتی از آسمان گروهی از شیاطین به وسیله شهابها پراکنده میشوند، هندو هم به همین شکل نابود و پخش و پلا شد.
بس که شد آلوده هر سنگی به خون هندیان
کوه بزکش شد سراسر کوههای قندهار
هوش مصنوعی: هر سنگی در کوههای قندهار به خاطر خون هندیان به شدت آلوده شده و تمام کوهها به همین خاطر تحت تأثیر قرار گرفتهاند.
خاک را از بس به خون هندیان آمیختند
چون شفق، از خاک خون آلود می خیزد غبار
هوش مصنوعی: به دلیل رنجها و دردهایی که بر مردم هندوستان رفته است، خاک آن دیار رنگینی مانند شفق پیدا کرده و از آن خاک، غباری بهوجود میآید که نشانهای از این خونریزیهاست.
لشکر فرعون را نامد به پیش از رود نیل
آنچه پیش هندیان آمد ز تیغ ذوالفقار
هوش مصنوعی: لشکر فرعون نتوانست به سمت جلو از رود نیل حرکت کند، اما آنچه بر هندیان گذشته بود، با تیغ ذوالفقار رخ داده بود.
بس که لاش این کلاغان شد نصیب کرکسان
شهپر هر کرکسی گردید لوح صد مزار
هوش مصنوعی: به حدی این کلاغان بیخاصیت و آزاردهنده شدهاند که این موضوع برای کلاغها تنها به نفع کرکسان شده است. هر کرکس به نوعی در این وضعیت به تصویر یک مزرعه بزرگ تبدیل گشته است.
گر در آتش کشته خود را نمی انداختند
کوهها از هندوان کشته می شد آشکار
هوش مصنوعی: اگر کسی خود را در آتش نمیانداخت، کوهها از هندوستان بر اثر کشتهها مشخص میشدند.
راه خشکی هند را از کابل و ملتان نماند
ریختند از بس که خون هندیان وقت فرار
هوش مصنوعی: راه خشکی به هند که از کابل و ملتان عبور میکند، به خاطر فراوانی خون هندیها در زمان فرار بسته شده است.
تا جهان آباد اگر خواهند، ازین دریای خون
می توان رفتن به کشتی از سواد قندهار
هوش مصنوعی: اگر میخواهند دنیا آباد شود، باید از این دریای خون گذر کنند تا به کشتیای از سوی قندهار برسند.
جوز هندی بعد ازین بی مغز روید از درخت
زین سرسختی که هندی خورد ازین محکم حصار
هوش مصنوعی: جوز هندی دیگر نمیتواند مغز داشته باشد و از درخت رشد کند، به خاطر اینکه هندیها به دلیل استحکام زیادی که دارد، از آن به سادگی نمیتوانند عبور کنند.
بعد ازین مشکل که نیشکر کمر بندد دگر
زین شکست تازه کاندر هند گردید آشکار
هوش مصنوعی: پس از این که نیشکر کمرش را ببندد، دیگر از این شکست تازه آگاه شو که در هند نمایان شده است.
این که عمری خاک می کردند بر سر فیل ها
زین مصیبت بود کاکنون گشت در هند آشکار
هوش مصنوعی: عمری بر سر فیلها خاک میپاشیدند و اکنون این درد و مصیبت در هند روشن و واضح شده است.
زین تزلزل کز سپاه ترک در هند اوفتاد
ریخت از بتخانه ها بت همچو برگ از شاخسار
هوش مصنوعی: به خاطر تزلزلی که در سپاه ترک در هند به وجود آمده، بتها از بتکدهها افتادهاند و مانند برگهای درختان از شاخهها میریزند.
تا نشد تسلیم، روی خواب آسایش ندید
هر سبکپایی که بیرون برد جان زین کارزار
هوش مصنوعی: هیچکس که در میدان نبرد تسلیم نشده، طعم آرامش را نچشیده است. هر کسی که جانش را از این جنگ بیرون آورده، نمیتواند به راحتی استراحت کند.
آنچنان کآیینه می گیرد ز خاکستر صفا
شد قتل هندیان افزون جلای ذوالفقار
هوش مصنوعی: این بیت به وضوح نشان میدهد که چگونه آیینه از خاکستر پاکی و روشنی میگیرد. همچنین، به افزایش قتل و کشتار هندیان اشاره میکند که نشانهای از قدرت و تیزی شمشیر ذوالفقار است. در حقیقت، این کلمات نمادهایی از تمایز بین جدیت و زیبایی را به تصویر میکشند.
برخورد یارب ازین دولت که تا دامان حشر
ختم شد مردانگی از قلعه داران بر اتار
هوش مصنوعی: خدایا، امیدوارم این دولت تا روز رستاخیز ادامه داشته باشد، که در آن زمان، شجاعت و مردانگی از دژی که در دست مردان است، سرازیر شود.
پیش این سد سکندر لشکر یأجوج چیست؟
پیش این دریای آتش دود چون گیرد قرار؟
هوش مصنوعی: در برابر این مانع بزرگ که سکندر ساخته، لشکر یأجوج چه ارزشی دارد؟ و در مقابل این دریای آتش، دود چگونه میتواند آرامش پیدا کند؟
برنیاید با جوان دولت کهن دولت، بس است
قصه دارا و اسکندر برای اعتبار
هوش مصنوعی: با جوانی که تازه به دوران بلوغ رسیده، نمیتوان به راحتی با تجربه و قدمت دولت کهن رقابت کرد. داستانهای دارا و اسکندر تنها برای اعتبار و آوازه کافی هستند.
کوته اندیشی که با صاحبقران گردد طرف
می گذارد این چنین گردون سزایش در کنار
هوش مصنوعی: کسیکه فکرش کوتاه است و به شخصی با مقام و قدرت نزدیک میشود، نتیجهای جز این ندارد که سرنوشتش برادر زادهای است که گردون و سرنوشتش را در کنار هم قرار دادهاند.
صورت تاریخ این فتح از قضا شد جلوه گر
چون «سیاهی » خاست از «مرآت حصن قندهار»
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف یک واقعه تاریخی میپردازد که به ناگاه نمایان میشود. این واقعه به گونهای است که مانند سیاهی، اشاره به یک مشکل یا دشواری از دل وضعیت روشنتری (آینهای) میآید. در واقع، شاعر قصد دارد نشان دهد که چگونه این فتح تاریخی، به صورت غیرمنتظره و شاید در تضاد با امیدها یا گرایشهای قبلی، پدیدار گشته است.