گنجور

بخش ۴ - حکایت طبیب و کرد

شبی کردی از درد پهلو نخفت
طبیبی در آن ناحیت بود و گفت
از این دست کاو برگ رز می‌خورد
عجب دارم ار شب به پایان برد
که در سینه پیکان تیر تتار
به از ثقلِ مأکولِ ناسازگار
گر افتد به یک لقمه در روده پیچ
همه عمرِ نادان بر آید به هیچ
قضا را طبیب اندر آن شب بمرد
چهل سال از این رفت و زنده‌ست کرد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شبی کردی از درد پهلو نخفت
طبیبی در آن ناحیت بود و گفت
هوش مصنوعی: شبی به خاطر درد پهلو نتوانستم بخوابم. در آن ناحیه پزشکی بود که گفت...
از این دست کاو برگ رز می‌خورد
عجب دارم ار شب به پایان برد
هوش مصنوعی: دست کسی که برگ گل سرخ را می‌خورد، جای تعجب دارد اگر شب به پایان برسد.
که در سینه پیکان تیر تتار
به از ثقلِ مأکولِ ناسازگار
هوش مصنوعی: در دل انسان درد و رنجی وجود دارد که به مراتب از باری سنگین‌تر و ناپسندتر است.
گر افتد به یک لقمه در روده پیچ
همه عمرِ نادان بر آید به هیچ
هوش مصنوعی: اگر در یک لقمه غذا دچار مشکل شود و در روده به هم بپیچد، تمام عمر نادان به بی‌معنی خواهد گذشت.
قضا را طبیب اندر آن شب بمرد
چهل سال از این رفت و زنده‌ست کرد
هوش مصنوعی: در آن شب، پزشک سرنوشت از دنیا رفت، اما پس از چهل سال دوباره به زندگی بازگشت.

خوانش ها

بخش ۴ - حکایت طبیب و کرد به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۴ - حکایت طبیب و کرد به خوانش عندلیب
بخش ۴ - حکایت طبیب و کرد به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1393/06/16 04:09

حکایت پزشکان روزگار ماست ...افراد خامگیاهخوار (کسانی که مواد حیوانی و پخته نمی خورند و عمده تغذیه اونا رو میوه ها، سبزیجات و غلات و حبوبات به صورت آرد شده یا جوانه زده تشکیل می ده) زیادی مثل آرشاویر آوانسیان، دکتر بسکی، دکتر فرخنده و ... رو داشتیم که قبل از انتخاب این روش زندگی پزشکان اونا رو جواب کرده بودند و بهشون گفته بودند شما چند ماه بیشتر زنده نیستید، در حالی که با خامگیاهخواری و انتخاب تغذیه طبیعی بیماری های به ظاهر لاعلاجشون رو درمان کردند و مرگشون را سال های سال به تعویق انداختند. به هر حال باز هم به قول سعدی: "چه داند طبیب از کسی رنج برد؟ // که بیچاره خواهد خود از رنج مرد!"

1396/02/22 02:04
مهرزاد

که در سینه پیکان تیر تتار
به ،از ثقل مأکولِ ناسازگار

در این حکایت شیخ اجل بدون هیچ توضیح و تفسیر اضافی مهر تاییدی بر قضا و قدر الهی و در مفهوم کلی تر بر سرنوشت انسان می گذارد و با ایجازی منحصر بفرد به این نکته اشاره دارد که وقتی روز مرگ کسی فرا رسیده باشد دیگر پزشک بودن و رییس بودن و خام خواری و گیاهخواری و ارتوپد و مع ذلک بی اثر است و بالعکس اگر روز ,روز مرگ کسی نباشد دیگر بودن چهل تیر خدنگ در بدن و سرطان و نبض صفر بی معنی خواهد بود... باشد که آگاه باشیم و هوشیار...

1398/08/25 20:10
اردلان

تصحیح بفرمایید، واژه گرد به معنی پهلوان را بجای کرد

1401/04/15 20:07
الیوت الدرسون

در این جا  جا داره درباره کلمه کرد گفتگو بشه به قوم کرد اشاره داره یا به  کورت یعنی صحرا نشین یا به گرد یعنی پهلوان؟

 

1402/01/11 16:04
یاسان

بر خلاف گفته جناب اردلان آن‌چه در متن آمده «گُرد» به معنای پهلوان نیست و همان واژه «کُرد» که در متن آمده درست است که به معنای مردمی است که زندگی شبانی و کوچ‌نشینی داشته‌اند. واژه «کرد» در معنی شبان کوچ‌رو یا چوبان عشایر بارها در ادبیات فارسی آمده. در این حکایت نیز قصد سعدی از برابر هم نهادن دو شخصیت متضاد(یکی طبیب که باسواد و عالم و آگاه است و دیگری چوپان کوه‌نشین که ساده، بی‌سواد و عوام است) ایجاد کنتراست لازم برای برجسته کردن مفهوم حکایت بوده که همانا برابری همگان در مواجهه مرگ است. نام قوم ایرانی «کُرد» که امروزه می‌شناسیم نیز ریشه در همین واژه دارد.

1402/05/18 00:08
هوای باران

یکی از بهترین خوانش‌های بوستان سعدی، کتاب صوتی بوستان سعدی، به صدای احسان چریکی، گوینده خوش‌صدای کتاب‌های صوتیه.

به نظرم برای درک درست اشعار، به فیدیبو سر بزنید، اسم احسان چریکی رو سرچ کنید، بوستان سعدی‌ش رو بشنوید.

1403/01/11 13:04
مهران دلیر

واژه کُرد رو نمیدونم

اما کورد،هورد،خورد تمامی این کلمات در گویش‌های مختلفی کوردی به معنی خورشید هستند