گنجور

غزل شمارهٔ ۲۱۵۴

هین کژ و راست می‌روی باز چه خورده‌ای بگو
مست و خراب می‌روی خانه به خانه کو به کو
با کی حریف بوده‌ای بوسه ز کی ربوده‌ای
زلف که را گشوده‌ای حلقه به حلقه مو به مو
نی تو حریف کی کنی ای همه چشم و روشنی
خفیه روی چو ماهیان حوض به حوض جو به جو
راست بگو به جان تو ای دل و جانم آن تو
ای دل همچو شیشه‌ام خورده میت کدو کدو
راست بگو نهان مکن پشت به عاشقان مکن
چشمه کجاست تا که من آب کشم سبو سبو
در طلبم خیال تو دوش میان انجمن
می‌نشناخت بنده را می‌نگریست رو به رو
چون بشناخت بنده را بنده کژرونده را
گفت بیا به خانه هی چند روی تو سو به سو
عمر تو رفت در سفر با بد و نیک و خیر و شر
همچو زنان خیره سر حجره به حجره شو به شو
گفتمش ای رسول جان ای سبب نزول جان
ز آنک تو خورده‌ای بده چند عتاب و گفت و گو
گفت شراره‌ای از آن گر ببری سوی دهان
حلق و دهان بسوزدت بانگ زنی گلو گلو
لقمه هر خورنده را درخور او دهد خدا
آنچ گلو بگیردت حرص مکن مجو مجو
گفتم کو شراب جان ای دل و جان فدای آن
من نه‌ام از شتردلان تا برمم به های و هو
حلق و گلوبریده با کو برمد از این ابا
هر کی بلنگد او از این هست مرا عدو عدو
دست کز آن تهی بود گرچه شهنشهی بود
دست بریده‌ای بود مانده به دیر بر سمو
خامش باش و معتمد محرم راز نیک و بد
آنک نیازمودیش راز مگو به پیش او

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هین کژ و راست می‌روی باز چه خورده‌ای بگو
مست و خراب می‌روی خانه به خانه کو به کو
هوش مصنوعی: توجه کن که به طور طعنه‌آمیز و بی‌هدف راه می‌روی. حالا چه چیزی خورده‌ای که این‌گونه سرمستی و خرابی؟ تمام این جا و آن جا را به دنبال چه می‌گردی؟
با کی حریف بوده‌ای بوسه ز کی ربوده‌ای
زلف که را گشوده‌ای حلقه به حلقه مو به مو
هوش مصنوعی: با چه کسی هم‌نشینی کرده‌ای و بوسه را از کجا گرفته‌ای؟ موهای کِدر و غنچه‌ای را که باز کرده‌اید، مانند حلقه‌های زنجیر به هم متصلند.
نی تو حریف کی کنی ای همه چشم و روشنی
خفیه روی چو ماهیان حوض به حوض جو به جو
هوش مصنوعی: تو ای کسی که در همه چیز برتر و نورانی‌تری، هرگز نمی‌توانی با اویی که پنهانی همچون ماهیانی در آب‌هاست، رقابت کنی و به او برسیدی.
راست بگو به جان تو ای دل و جانم آن تو
ای دل همچو شیشه‌ام خورده میت کدو کدو
هوش مصنوعی: راست بگو، به جان تو، ای دل و جان من، تو همانی که مانند شیشه، شکسته و Fragile هستم، مثل کدو که میانش خالی است.
راست بگو نهان مکن پشت به عاشقان مکن
چشمه کجاست تا که من آب کشم سبو سبو
هوش مصنوعی: صادقانه صحبت کن و چیزی را پنهان نکن. به عاشقان بی‌توجه نباش. بگو چشمه کجاست تا من بتوانم آب را با سبو پر کنم.
در طلبم خیال تو دوش میان انجمن
می‌نشناخت بنده را می‌نگریست رو به رو
هوش مصنوعی: من در جستجوی تو، خیال تو را در میان جمع شب گذشته نمی‌شناختم و بنده تو را به رو در رو می‌دیدم.
چون بشناخت بنده را بنده کژرونده را
گفت بیا به خانه هی چند روی تو سو به سو
هوش مصنوعی: وقتی او بنده را شناخت، به او گفت بیایید به خانه، هر چند که تو در اینجا و آنجا سرگردانی.
عمر تو رفت در سفر با بد و نیک و خیر و شر
همچو زنان خیره سر حجره به حجره شو به شو
هوش مصنوعی: زندگی تو مانند یک سفر گذشته است که در آن هم خوب و هم بد، خیر و شر را تجربه کرده‌ای. مانند زنانی که بدون هدف و عقل به این سو و آن سو می‌روند.
گفتمش ای رسول جان ای سبب نزول جان
ز آنک تو خورده‌ای بده چند عتاب و گفت و گو
هوش مصنوعی: به او گفتم: ای پیام‌آور محبت، ای دلیل وجود جان، از آن‌جایی که تو از من خشمگین هستی، لطفاً چند کلمه توبیخ و سخن بگو.
گفت شراره‌ای از آن گر ببری سوی دهان
حلق و دهان بسوزدت بانگ زنی گلو گلو
هوش مصنوعی: اگر شعله‌ای از آن آتش را به سمت دهان خود بفرستی، دهان و گلویت را می‌سوزاند و صدایت را به زحمت در می‌آورد.
لقمه هر خورنده را درخور او دهد خدا
آنچ گلو بگیردت حرص مکن مجو مجو
هوش مصنوعی: هر شخصی آن چیزی را که نیاز دارد و مناسب اوست، از طرف خداوند دریافت می‌کند. بنابراین، اگر به تو چیزی نرسید، نیازی نیست که بیش از حد تلاش کنی و حریص باشی.
گفتم کو شراب جان ای دل و جان فدای آن
من نه‌ام از شتردلان تا برمم به های و هو
هوش مصنوعی: به دل خود گفتم که کجاست آن شراب جان؟ و جانم را فدای آن خواهم کرد. من از آن دسته نیستم که به راحتی از دنیای پرسر و صدا و شلوغی دور شوم.
حلق و گلوبریده با کو برمد از این ابا
هر کی بلنگد او از این هست مرا عدو عدو
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به حالتی اشاره می‌کند که وقتی کسی از این دنیا رنج می‌برد و از سختی‌ها فرار می‌کند، او به نوعی دشمن خود را به شکلی دیگر مشاهده می‌کند. او به این فکر می‌کند که هر کسی که به این درد و رنج دچار شود، در واقع به نوعی دشمن خودش است و این مشکلات از آن می‌آید. این احساس سرشار از ناامیدی و تنهایی را به تصویر می‌کشد.
دست کز آن تهی بود گرچه شهنشهی بود
دست بریده‌ای بود مانده به دیر بر سمو
هوش مصنوعی: اگرچه کسی که دستی داشت، موقعیتی بلند مرتبه یا شاهانه را به خود اختصاص داده بود، اما آن دست بی‌مقدار و بی‌فایده مانند دستی بریده است که در مکانی فراموش شده و دور از ارزش‌ها باقی مانده است.
خامش باش و معتمد محرم راز نیک و بد
آنک نیازمودیش راز مگو به پیش او
هوش مصنوعی: سکوت کن و به کسی که به او اعتماد داری، رازهای خوب و بد را بگو. هرگز راز خود را در حضور او افشا نکن.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۱۵۴ به خوانش علی اسلامی مذهب
غزل شمارهٔ ۲۱۵۴ به خوانش حسین رستگار
غزل شمارهٔ ۲۱۵۴ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1391/12/05 17:03
محمد

محسن چاوشی عالی

1391/12/15 09:03
ناشناس

محسن که می خونه حال و هوای شعر برای شنونده ملموس تر میشه.
ولی یکی از ابیات توی متن شعر شما نبود.

1392/02/04 08:05
سپیده

فتبترک الله احسن الخالقین
آفرین و صد آفرین بر حضرت مولانا...
و صدهزار آفرین بر چاووشی...مردی که یاد بزرگان را به روشنی زنده کرد

1392/02/21 22:05
mohammad

ناز نفس مولانا و چاوشی
لطفا کسانی که با ادبیات آشنایی دارن تفسیر این شعر رو هم بذارن
ممنون از همگی

1392/03/22 00:05
امین کیخا

محمد این شعر را می وشتند و می رقصند گفتنی نیست قربانت بشوم برادر

1392/03/22 00:05
امین کیخا

ای جان جان جان جان

1392/03/22 02:05
مینا

خفیه مصدر پنهان شدن و پوشیدگیست

1392/03/22 02:05
مینا

شتر دل مانند بز دل امروزی به معنی ترسنده به کار رفته

1392/03/28 03:05

کار دلم به جان رسد ، کارد به استخوان رسد ...

1392/03/07 14:06
فریبرز

صد رحمت و صد آفرین، بر شعر او؛ صدای این.

1392/03/07 14:06
امین کیخا

درود بر تو ای فریبرز با فر برز و بلندت

1392/10/25 18:12
محمد علی

این شعر رو محسن نامجو جوری خونده که اگه گوش کنید دیگه به یاد نمیارید که کسی به نام محسن چاوشی خواننده بوده

1392/12/07 09:03
علی

دکتر زرین کوب یکی از محقق هانیه که خیلی درباره ی مولانا اطلاعات جمع کرده...و من جایی از مقالشون ندیدم که بگن با رقص شعر میگفتن
این پوشیده نیست که در دیدار با شمس تبریزی فی البداهه شعر میگفتن و میخوندن اما این هم پوشیده نیست که مولانا سال های سال از شمس دور بود

1393/11/17 23:02
مهدی محمّدی

.. چون خمشان بی گنه، روی بر آسمان مکن ..
#MCh

1394/01/14 17:04
مهزیار حق شعار

سلام.
معنی مصرع دوم این بیت چیه؟ کسی میدونه؟
عمر تو رفت در سفر با بد و نیک و خیر و شر
همچو زنان خیره سر حجره به حجره شو به شو

1402/12/18 23:03
رضا از کرمان

سلام 

 جدا از مقصود عرفانیی  که حضرت مولانا مد نظر داشته  معنی ساده مصرع میشه تا کی میخواهی همچون زنان بدکاره هر دم بایکی در مکانی خلوت کنی 

شوی یا شوهر کنایه از مردان 

حجره کنایه از خلوتگاه است

1394/02/21 18:04
حصین

محمد علی لطفا سکوت.خودت خوب میدونی که چاوشی سالار هر چی خوانندس چه برسه به محسن نامجو و امثال اون.البته قصد بی احترامی ندارم اما چاوشی رو باید با اساتید بسیار بزرگ تاریخ موسیقی ایران مقایسه کرد که باز هم مشاهده میشه چاوشی سالاره.بالحق که هیچ کس از مادر زاده نشده و نخواهد شد که مانند چاوشی این کلمات را اینگونه ادا کند.سالار خسته ، حنجره زخمی تغزل ، پادشاه آواز:محسن چاوشی

1394/04/23 06:06
احمد

چه حیف که صدای عرفانی فرمان که بر این شعر عرفانی تر از آن صدا نشسته کمتر شنیده شده !

1394/06/07 20:09
نغمه

فرمان فتحعلیان این غزل رو خیلی خوب اجرا کرده.. بسیار شنیدنیه..

1394/09/10 20:12
علی

نام علی اکبر شکارچی را سرچ کنید و کاست عاشقانه را دانلود کنید خیلی زیبا خونده تلفیق با ملودیهای لری

1395/03/11 10:06
شاهرخ

عمر تو رفت در سفر با بد و نیک و خیر و شر..............
همچو زنان خیره سر حجره به حجره شو به شو..................میگه در طول عمرمان ، دائم دیگران را قضاوت میکنیم (فلانی خوبه فلانی بده )........... روی اتفاقات اسم مورد نظر خودمون رو میگذاریم (( خیر و شر )) .......... کلا" از سیستم مقایسه روانی استفاده میکنیم .................... و در محضر زندگی و خدا این کتر از هرزگی نیست ............چون هر بار این کار رو میکنیم،
خیره سری و فساد بر میانگیزیم

1395/03/11 11:06
شاهرخ

..........
و در محضر زندگی و خدا این کمتر از............

1396/08/10 16:11

در این غزل تجربه آگاهی ورای فکر (خود متعالی) در مقابل افکار مقایسه گر، رقابت جو، غیبت کننده و اسیر خود باختگی به قضاوت ها (خود کاذب) بیان شده است.
معانی لغات و ابیات:
خفیه: نهان و پنهانی، مخفی. ؛ کدو و می: در قدیم در کدوی خالی و خشک شده، شراب می انداخته اند. کدو در اینجا به معنای کوزه و کدو کدو یعنی چندین کوزه. ؛ شوبه شو: شوهر به شوهر ؛ لقمه هر خورنده را، درخور او دهد خدا : به احتمال زیاد اقتباس از آیه ششم، سوره هود است: ( و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها: هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر آنکه روزی او بر خداوند است.). شتردل: ترسو ؛ حلق و گلو بریده با، کو برمد از این ابا: بریده باد حلق و گلوی کسی که از این آش، فراری باشد! (ابا به معنای آش است. چنان که مخفف آن در شوربا و... آمده است.) ؛ دست بریده‌ای بود، مانده به دیر، بر سمو: دیر صومعه معنی شده و سمو با ضمه س و م، به معنای بلندی و سکو. در جای دیگر دیر به معنای دیرگاه آمده است.
کلمات کلیدی: مولوی، اصالت انسان، توهم خود، مراقبه.
منابع:
1-سایت گنجور: غزل 2154 دیوان شمس اثر مولانا
2-کتاب انسانم آرزوست (شرح غزلیات مولانا)؛ اثر بهاء الدین خرمشاهی
منصور بنانی آدرس تلگرام پیوند به وبگاه بیرونی

1397/02/24 13:04
لیلی رابربند

منظور دوستان از رقص و سرودن اشعار همان غرق بودن حضرتش در جذبه است .حضرت مولانا اکثر اوقات از این عالم جدا و در جذبه ی نور حق مغروق بودند .
صدای تق و تق بازار مسگر ها . چرخیدن و رقص حضرت که ساعتها طول کشید و ایشون رو از این عالم خارج کرد رو هم دوستان مشرف هستند

1397/04/15 10:07
حسام بیگ مرادبیگ

با سلام
سرکار لیلا خانم. چرا حرف بی ربط میزنی ؟ غرق در نور حق .....
یعنی چه این خزعبلات ؟ فقط شما فهمیدی منظور از رقص مولانا چیزی هست که گفتی ، و ما تا الان فکر میکردیم مولانا باباکرم میرقصیده ! نگو غرق در جذبه نور حق بوده ..... و ما خبر نداشتیم.
چرا چیزی میگید که هیچ اطلاعی از اون نداری و بی جهت فضل میفروشی. یعنی چه که مغروق در جذبه نور حق ؟
شما از کجا میدونی مولانا از این عالم خارج شد ؟ تو بلیط خروجش رو صادر کردی ؟ ساعتها رقص در بازار مسگرها و ....
چرا این بزرگمرد رو اینقدر تنزل میدید ؟ ساعتها رقص ....
تو براش زمان گرفتی که دیدی ساعتها باباکرم رقصید ؟
اصلا تو رو چه با این افکار عقب مونده و متحجر به مولانا ؟ غرق در جذبه ی نور حق !!!!!
خدایی خودت میفهمی چی گفتی ؟ چرا اینقدر سطحی هستید؟

1397/04/15 22:07

جناب آقا مهدی
داستان سماع جنابشان در بازار و به دام انداختن
" زر کوب " در بسیاری از تذکره ها آمده است.
این که " والس " یا تانگو " و یا بابا کرم خودمان بوده است ، به درستی نمی دانیم میبایدتان تا از اهل سماع بپرسید که شمارشان بی شمار است.و دیگر که بر لیلا نتازید و عفت کلام و حرمت قلم را پاس بدارید.

1397/05/08 10:08

ببخشید ولی مولانا که از ما بهترون نبوده که همین جوری برقصه و شعر بگه و تمام قافیه ها و وزن شعر درست جور در بیاد و اینقدر هم عالی بشه؟ درسته حالا رقصی بوده و سماعی ولی این درست نیست از مولانا یک بت و یک از ما بهترون بسازیم، ایشون هم انسان بوده و قطعاً ساعت ها نمیتونه فقط دور خودش بچرخه و سماع برقصه. اگه مولانا فقط میرقصیده پس چجوری به این درجه از عرفان رسیده؟ با رقص؟ اگه بارقص تانگو یا سماع یا زرکوب یا هرچی میشه به عرفان و خدا رسید پس بهتره ممنم برم رقاص شم. ما ایرانی ها کلاً داستان دوست داریم. مثلاً داستان باباطاهر عریان که میگن پرید توی استخر و به عرفان رسید. پس اگه این جوری بود تمام شیرجه زنای تاریخ عارف بودم. برادران خواهران این جماعت با دانش و علم به اینجا رسیدن به عرفان نه با رقص و نه با شیرجه و نه با چیز دیگری. نه پیامبر بودن نه معجزه گر. فقط با دانش به شناختی از خدا رسیدن. درست مثل دکتر الهی قمشه ای که عارفه. ایشون با رقص به اینجا رسیدن؟ یا شیرجه توی استخر آب یخ؟

1397/05/08 10:08

ببخشید اما با کی حریف بوده ای درست نیست،
درستش اینه: با که حریف بوده ای بوسه ز که ربوده ای.

1397/10/11 12:01
محمدرضا مدد

عمر تو رفت در سفر یعنی حال و روز من در تمام عمرم همش گفتم فردا اجاره خونه ام چی میشه،کارم چی میشه بچم چی میشه کاسبی ام چی میشه ،ذهن لعنتی ما همش درگیر این سفر کردنهاست از این مشکل به اون مشکل و مولانا میگه بس کن دیگه و راضی باش به اتفاقاتی که هر لحظه برات میفته.البته برا من که سخته ولی تمرین میکنم.

1398/06/11 09:09
فرزین پرهام

@پوریا
پیشاپیش از تندی و تیزی سخنم که تندروهای مذاهب بیش احساسش خواهند کرد شرمسارم، اما، باید پرسید از پوریا که مگر پیامبران چگونه بوده اند که در دیده ی شما از ما بهترانند ولی حضرت مولانا که مدعی هیچ برتری و بهتری نبوده اند، از ما بهتران نیستند و اگربپذیریم با ما مساوی تران هستند، ازخود حضرت پوریا ، بدتران و پست تران هستند؟!!!، معجزه ی آخرین پیامبر، آنکو که احتمالاً پیامبرمحبوب و مطبوع خود شما نیز باشد ، قرآنی است که معجزه است چون کسی مثالش نتواند آورد و پیامبر را از ما بهتران میدانیم چون معجزه کرده است، ای کاش میتوانستیم در طول تاریخ بشریت یک نفر دیگری که توانایی سرایش حضرت مولانا را داشته بیابیم، تنها و تنها یک نفر از میلیاردها میلیارد انسانی که تا کنون بر زمین زاده شده و مرده اند چنان که پیامبران زاده شده و مرده اند.... تا به این ترتیب ، حداقل جنگ بر سر اینکه ایشان (حضرت مولانا) به کدام کشور تعلق داشته اند میان کشورهایی که از قضا تنها دو کشور هم نیستند، پایان میگرفت.... یعنی التماس دارم که شما بیشتر پیدا کنید، اگر از این معمولیها زیاد سراغ دارید... لطفتان از جانب مردمان دوستدار ادب و ادبیات و سرایش ورقصندگی و... ساکن در سرتاسر کره زمین، به شما اطمینان میدهم که به چند هزار برابر ارزش ارج نهاده خواهد شد...

1398/06/11 10:09
فرزین پرهام

به پوریا:
درون این شعر وزین و وزن موزون چه بود؟!
بجز لغات پیش پس؟ هست اگر دگر بگو دگر بگو
لیک مجو که جسته اند و جسته ام نبود یک نفر چو او
و بهترین و برترین هم او بود و نیست به از او جز او

1398/07/20 00:10
مجید مریخی

به فرزین میگویم و دیگران چون پوریا و پیشینییش نیز بخوانند
حال که چنین بی محابا و از سر غرور چند کلام از اینجا و آنجا خوانده بر سر دین و مذهب که پیداست ارزنی از آن آگاهی نداری میتازی می گویمت فقط در این باب و فقط در این باب اگر میخواهی بدانی سه کتاب بحر در کوزه و سر نی و پله پله تا ملاقات خدا هر سه از تالیفات محمد حسین زرینکوب در شرح احوال مولانا را بخوان تا شاید وشاید اندکی با مذهب مولانا آشنا شوی که البته پیش بگویم که بعید است چرا که اول شرط خرد ادب است که نداری
تو را چه شده است و به کدامین وجود مینازی که چنین در شانی که بدان راهی نیست جز برای آنکه در وجود محض وجودی از خود نمی بیند سخن میرانی؟
من و تو ودیگران چیستیم در این گوشه ی خانه در زمینی بدین فراخی که خود ذره ای است ناچیز در کهکشان و آن کهکشان از ذره ای ناچیز تر است در برابر گوشه ای خرد از پهنای آسمانی ملیاردها سال نوری افق دریافت فعلی آنست و باز خالقش فرموده تمام آن متاعی است قلیل!
حال کوچکی بدین خردی در باب خلق و خالق و رسول آن خالق از کدام گوشه ی کدام ذهن اینگونه تندی میکند؟
این سه کتاب بخوان و بخوان وبخوان تا بدانی

1399/02/03 14:05
یوسف

نامجو هم در آلبوم دماوند این شعر رو خونده اونم گوش کنید هین کژ و راست

1399/06/26 01:08
رونین

دوستان یحتمل ورژن محسن نامجوشو گوش ندادن که از محسن چاووشی میگن، آن صدا، سه تار و این اشعار، الله اکبر الله اکبر

1399/08/24 18:10
لیلی رابربند

@مهدی
حال متکلم از کلامش پیداست
جناب مولانا بر خلاف دیگر شعرا درجه عرفانشون بالاتر از مرتبه ی شاعریست بله ایشون مجذوب بودند با هزاران دلیل خارج از این عالم همونطور که با خواندن اشعارشون خارج میشیم از این عالم ، نوع نگاهشون بیانگر تفکراتشون بوده ، مضاف براینکه شماهم از رقص چیزی نمی دونید و هم از ادب

1400/01/24 03:03
لیلاج

هیچکس به زیبایی همای این شعرو نخونده.

1400/09/20 12:12
هادی رنجبران

مولانا در این غزل، بخش از جهان¬بینی و نگرش عرفانی خود را که در جاهای دیگر به طور مستقیم و صریح بیان کرده است، از طریق ساختار غزل و با زبان رمز و اشاره بیان می¬کند. نخستین پرسشی که در خصوص این غزل به ذهن خطور می¬کند، این است که مخاطب درونی شعر کیست و گویندة شعر با چه کسی سخن می¬گوید؟ ویژگی های این مخاطب به نحوی که در غزل منعکس شده، این است که: - کژ و راست می¬رود. - دوش چیزی خورده که باعث مستی او شده است. - خانه به خانه و کو به کو می¬رود. - فرد قلاّشی است که احتمالا بدون هیچ مانع و رداعی می¬تواند بوسه از معشوق یا کسی دیگر برباید یا زلف او را بگشاید. - گوینده در طلب خیال اوست و خیال او با گوینده سخن می¬گوید - شرابی که وی خورده، شراب است که ممکن است گوینده ظرفیت خوردن آن را نداشته باشد. و اما مهمترین ویژگی او این است که - در غزل نامی از او به میان نمی¬آید. در این گونه غزلیات با مخاطبی مواجهیم که فاقد تعیّن مادّی است. در این¬جا برای سهولت بحث از وی تحت عنوان «معشوق» یاد می¬کنیم. این معشوق که در یک تحلیل نهایی همان معشوق ازلی است، فاقد تعیّن مادّی است و، امّا قادر است در همة مظاهر مادّی متجلّی شود یا به بیان دیگر هر کدام از مظاهر مادّی به نوعی جلوة اسماء و صفات او هستند.

1401/02/27 00:04
حمید آ

در پاسخ به دوستانی که خیلی اظهار فضل میکنن فقط همین رو عرض کنم عرفان تجربی هستش‌ تفسیری نیست تا نری تجربه نکنی فقط حرف مفته 

باده عام از برون باده عارف از درون

بوی دهان بیان کند تو به زبان بیان مکن

1403/09/05 12:12
سینا سی نا

اساتید معنی مصرع خورده می ات کدو کدو چیه؟

1403/09/05 19:12
محمد خراسانی

باسلام.  کدو یه نوع شراب  یا ظرف شراب بوده که از کدو میساختند. اینجا منظور ظرف است. فکر کنم با این راهنمایی معنای بیت بر شما دوست عزیز آشکارا شود.