بخش ۱۰۰ - تفسیر بیت حکیم سنائی رضی الله عنه «آسمانهاست در ولایتِ جان، کارفرمای آسمان جهان» «در ره روح پست و بالاهاست، کوههای بلند و دریاهاست»
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
بخش ۱۰۰ - تفسیر بیت حکیم سنائی رضی الله عنه «آسمانهاست در ولایتِ جان، کارفرمای آسمان جهان» «در ره روح پست و بالاهاست، کوههای بلند و دریاهاست» به خوانش عندلیب
بخش ۱۰۰ - تفسیر بیت حکیم سنائی رضی الله عنه «آسمانهاست در ولایتِ جان، کارفرمای آسمان جهان» «در ره روح پست و بالاهاست، کوههای بلند و دریاهاست» به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
به تحقیق جناب آقای پورجوادی بیتهای آسمانهاست در ولایت جان ... الخ، از حکیم سنایی نیست بله از کتابی است به نام رحیق التحقیق از مبارکشاه مرورودی شاعر سدهی ششم و هفتم.
با سلام. بله درست است. بنده پیگیری کردم همین طور است. بیت «آسمان هاست در ولایت جان ...» از حیکم مبارک شاه مرورودی است که در کتاب اشعار او به نام رحیق التحقیق آمده است که به کوشش و تحقیق نصرالله پورجوادی در سال 1381 ه.ش توسط انتشارات مرکز نشر دانشگاهی چاپ شده است. بیت مذکور در این کتاب در صفحه 85 است و بیت شماره 593 می باشد. لذا درست است این بیت از حکیم سنایی نیست.
حاشیه بعدیُ ملاحظه بفرمایین، با احترام 👇👇👇👇👇👇👇👇
برای لامکان بجز ناکجا واژه ناجایگاه را هم داریم .
اسمان عالم غیب دارای اسمان و ابری دیگر است این جهان ناپدید تنها برای خاصان حق قابل شهود است مولانا با تاکید در جدید و نو بودن این تجلیات خداوندی در عالم و قدرت بیمثالش به ایه ای از ایات الهی اشاره میکند بدین مضمون ::أَ فَعَیِینا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ
مگر در آفرینش نخستین عاجزیم (تا از باز آفریدن شما در رستاخیز ناتوان باشیم)، بلکه آنان از آفرینش جدید در اشتباه و تردیدند
غیب را ابری و آبی دیگرست
آسمان و آفتابی دیگرست
ناید آن الا که بر خاصان پدید
باقیان فی لبس من خلق جدید
باران برای پروردن و رشد باغ در بهار میبارد ولی همان باران در پاییز باغ را زرد میکند و میمیراند ...منظور درینجا پی بردن به قدرت الهی است که هرچیزی را میتواند روحی و معنی جداگانه ببخشد مولانا در ادامه همین بحث میفرماید همچنین سرما و باد و افتاب نیز میتوانند کارایی های متفاوتی در راستای قدرت امر الهی داشته باشند و از شنونده میخواد همین رشته رو دنبال کنه تا به مقصود حرفش برسه
هست باران از پی پروردگی
هست باران از پی پژمردگی
نفع باران بهاران بوالعجب
باغ را باران پاییزی چو تب
آن بهاری نازپروردش کند
وین خزانی ناخوش و زردش کند
همچنین سرما و باد و آفتاب
بر تفاوت دان و سررشته بیاب
همینطور که باران انواع دارد باران عالم معرفت الهی هم دارای ضرر و سود است ... سخنان اولیا و خاصان خداوندی هم که حیات بخش و جان افزاست بهمین شکل در دل سالکان باغ و بهاری از معرفت و عشق بوجود میاره مثل کاری که باران بهاری برای درخت انجام میده ... اگر هم جایی درختی خشکیده وجود داره عیب از باران بهاری و یا راهنمایی پیران حقیقت نیست ... نسیم های جان بخش اونها مثل باد کار خودش رو انجام میده ...اونیکه مستعد و مترصد این کمک ها باشه ازشون استفاده میکنه
همچنین در غیب انواعست این
در زیان و سود و در ربح و غبین
این دم ابدال باشد زان بهار
در دل و جان روید از وی سبزهزار
فعل باران بهاری با درخت
آید از انفاسشان در نیکبخت
گر درخت خشک باشد در مکان
عیب آن از باد جانافزا مدان
باد کار خویش کرد و بر وزید
آنک جانی داشت بر جانش گزید