بخش ۵
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
بخش ۵ به خوانش سبحان
حاشیه ها
😍😍😍
کلمات رکیک وشعر فارسی
به قلم ...محمد رضوانی
دانش آموخته... ادبیات انگلیس وامریکا
بدون رودربایستی بخش شیرین هر زبان فحشهای آنست یعنی همان کلمات رکیک . در زبان انگلیسی این کلمات چهار حرفی هستند و درفارسی سه حرفی.
در ۷ قرن پیش مولوی بلخی بسیار تلاش کرد تا به جامعه آن روز خود بفهماند که یک کلمه رکیک فقط یک کلمه از زبان است نه بیشتر و نه کمتر. مولوی پس از دیوان شمس و هزاران قطعه شعر عرفانی به سراغ کتاب دیگر خود می رود مثنوی معنوی. در مثنوی معنوی مولانا با چرخشی هنرمندانه از یک فیلسوف و عارف بدل به یک طنز پرداز قهار می شودکه با بکارگیری واژگان رکیک باز هم بزرگترین درس ها و ارزشمندترین مفاهیم را به شیوهای دیگر و به نگاه طنز بیان میکند.برای همین ،مولانا مردی برای تمام اعصار است. در جایی که شنونده و مخاطب از پیام های معنوی با بار واژه های ارزشی و اعتقادی مبتذل خسته و از آن روگردان میشود آنگاه مولانا با نگاه طنز وهزل برگ برنده ای دیگر رو می کند و کارهایی با مضمون فوق العاده ارزشمند در قالب متفاوت ارایه می دهد. اما تفسیر جامعه ایرانی جالب است .به محض خواندن اولین قطعه شعری حاوی یک واژه رکیک، بلافاصله ارجاع می دهند به انحرافات مولانا. صحبت از یک فرد در خیابان نیست صحبت از مولوی است.
تشبث به کلمات رکیک از مولوی متفاوت از هرزه گویی های یک فحاش در خیابان است.مضافا قصد مولانا از این کاربرد زبانی دامن زدن به کلمات رکیک و ارج نهادن به هرزه گویی نیست . بلکه یک موضوع مهم در تمام پیام مولوی نهفته است و آن اینکه یک واژه رکیک فقط یک کلمه است و نه بیشتر . قرنهاست در فرهنگ ایرانی کلمات رکیک پنهان شده اند تا هر کدامشان بار یک کوه یابند
مثالی را عرض میکنم :
فرض کنید یک روز هنگامی که از خانه بیرون می آیید همسایه آن طرف تر به هر دلیل در یک لحظه خاص یک واژه زشت بکار میبرد. بدون اینکه عمدی باشد یا اینکه متوجه شما باشد . ذهنیت شما از آن لحظه نسبت به این فرد تغییر میکند و او را به عنوان یک آدم بی خانواده طبقه بندی میکنید.
آیا این نوع قضاوت عمیق و سختگیرانه ناشی از عدم تناسب جرم و مجازات نیست ؟
در زبان انگلیسی کلمات رکیک مثل فارسی مصداق ندارد . در فارسی کلمات رکیک بدلیل قرنها پنهان شدن در پستو گوشخراش و زبری آوایی دارد. این کلمات تمرین نشده وهر یک کلمه یک کوه است . ناهنجاری صوتی این کلمات بقدری بالاست که در میان صدها نوع صدا آشکار است .
اخیرا بدلیل همین کلمات خانمها را از ورزشگاه منع میکنند .!!!
گنه کرد در بلخ آهنگری
زدند در شوش گردن مسگر
یک راه حل درست برای صورت مسئله غلط.!! صورت مسئله غلط راه حل درست ندارد. دلیل آن اینست که خودمان را به کری وکوری زده ایم. خانمها وقتی در خیابان راه میروند انواع و اقسام این حرفها را از افراد میشنوند( با پوزش حقیقتی تلخ است ) بله از ما میشنوند .حال چرا در ورزشگاه شنیدن یک جمله زشت اینقدر مهم است ؟ با این تفاوت که فضای ورزشگاه ریتم و وزن موسیقیایی به همین کلمات میدهند و دریک نظام جمعی بصورت تیمی فحش میدهند ( این شوخی بود جدی نگیرید) این همان برخورد دوگانه ریاکارانه با موضوع است . ریا در بن تفکرات ماجای گرفته. ترجیح میدهیم راه رفتن خانمها در خیابان و مزخرف گفتن جمع زیادی به ایشان را نادیده بگیریم و زیرسبیلی در کنیم ولی ورزشگاه ....خانمها نروند.
اما از نظر ساختاری کلمات رکیک انگلیسی ماهوی از فارسی متفاوت است. در انگلیسی بیشتر کلمات رکیک فقط همان معنی رکیک را نمیدهند. یعنی هم یک کلمه رکیک است و هم یک اسم مذکر . حال متوجه میشوید که کلمات رکیک انگلیسی اصلا زبری شنوایی و ناهنجاری آوایی ندارند . اما کلمات رکیک فارسی در پستوی ذهن ایرانیان از بطرف یک سنگر محافظ در جلوه بیرونی دارند از طرف دیگر یک معبد فردی یا محفل خصوصی با باجناق و یا یک دوست نزدیک است که گلواره های این کلام تفریحی محفلی وفوق العاده شیرین وماندگار فراهم میکند. این هم ریا و دوگانگی در زبان است. اما در عرصه عمومی خیر. حق بدهید که کلمات رکیک فارسی از تیر تفنگ پژواک بیشتری یابند
واقعیت اینست که با بردن کلمات رکیک به اندرونی زبان خودمان ناخودآگاه و ناخواسته آنها را بزرگ کرده ایم.تنها راه برون رفت از این بحران زبانشناسی عادی شدن آنها بدلیل فهم بالای خودمان از زبان و عناصر آن است و نه بدلیل هرزه نگاری. باید از این واژگان براحتی گذر کرد اما اگر شما جزی آن دسته هستید که معتقدید باید سانسور کرد این کمینه خدمت شما عرض می کنم هفتصد سال این واژگان در حرم خانه زبان جاخوش کرده و از کاربرد عمومی زبان محروم ماند. نتیجه این بوده که اولاً این واژگان بار معنایی بسیار بسیار سنگین به خود گرفته که این نابجاست ثانیاً بر طبق ضرب المثل زیبای عربی «الانسان حریص علی ما منع» نوجوانان ایرانی وقتی به سن نوجوانی می رسند به یک ماشین هرزه گو بدل می شوند . دلیل این افراط در به کار بردن واژگان کذایی دقیقا همان ممنوعیت و پستوخانه و حرم خانه است. زمان آن رسیده حرم خانه ها را تعطیل کنیم و واژگان رکیک را از حرمسرا آزاد کنیم و آن واژگان با ظاهری به مانند سایر واژگان در یک روند تدریجی وتکاملی در جامعه عمومیت یابند ومانند هدف های دوربین های شکاری هدف شکارچی ها قرار نگیرند. مطمئناً این دوره گذار برای هم نسل های من کاری بسیار سخت است اما صادقانه عرض می کنم آنچه که مولانا از پس هزاران صفحه اشعار ارزشمند عاجز ماند امروز توسط موسیقی نسل جوان در حال کار کردن است . موسیقی نسل جوان امروز با عادی سازی این واژه ها و بدون دامن زدن به آنها بدون ارزش گذاشتن به هرگونه هرزه نگاری این واژه ها را در موسیقی امروز به طور خیلی طبیعی و نرمال به کار می برند و گوش بچه ها ( پسر ها و دختر های ۱۲ تا ۱۵ ساله امروز ) به این واژگان آشناست. از آن جالب تر اینکه نهادهایی مثل رادیو جوان در معرفی بهترین آهنگهای هر ماه این موضوع را سانسور نمیکند. برخورد فهیمانه و معمولی با این واژگان از سوی دست اندرکاران رادیو جوان یکی از سازمانها و نهادهایی است که در این آزادسازی واژه ها از اسارت ما انسان ها میتواند نقش بسیار موثری داشته باشد .
جا داره درود بر این نسل بفرستیم . آنچه نسل جوان امروز وموسبقی میکند دامن زدن به بی ادبی وگسترش بی عفتی نیست بلکه پذیرفتن منطقی یک اصل مهم زبانشناسی است : کلمات رکیک بخشی زنده از زبان و بخشی حقیقی از صرف و نحو فارسی است .باید آنها عادی سازی شوند .
این مقاله تقدیم به ایرج شیرین سخن که ۱۰۰ سال پیش این دیدگاهها را داشت .
با عرض سلام به آقای رضوانی ارجمند. جنابعالی یکی دو مرتبه به اصطلاح زبانشناسی ارجاع داده اید اما تحلیل نادرست انجام داده اید. از منظر زبانشناسی مثلا یک فرهنگ نویس را تصور بفرمایید. واژه ها را همه می نویسد زشت و زیبا ندارد، اما..... یک اما ی بزرگ..... واژه ها را همگی برچسب می زند و قدر و اندازه و مفهوم و کاربرد و مکان و زمان و ریشه هر یک شرح می دهد. پس به دلیل کار تخصصی است که همه واژه ها یکسان می شوند اما این یکسانی یک یکسانی نظری است و نه عملی، دوست ارجمند، و در یک بافت علمی است و نه کوچه و خیابان! فرهنگ نویس به دشنام ها و البته دیگر کلمه ها برچسب می زند، محل و زمان کاربردش را و مطالب بسیار دیگری را در مورد آن شرح می دهد. کار بسیار تخصصی است. برای آنکه بهتر شرح دهم مثلا آیا ما می توانیم بگوییم پزشک در اتاق عمل بر سینه و شکم بیمار چاقو می زند و سپس حال بیمار بسیار خوب می شود، پس ما هم در کوچه و خیابان چنین کنیم؟! گسترش دشنام در سخن و برخی از اشعار سال های اخیر، نوعی حرکت است که در زبان قابل مشاهده است و دارای تحلیل و توضیح تخصصی است. با سپاس
سلام.
تو رو هر کی دوست دارید این قدر ناپخته سخن بر زبان جاری نکنید
بعد هم خودتون رو فرهنگی نشون می دید!!!!
واقعا" از نظر سما و سطح سواد شما، کلمات فقط واژه هایی خشک و خام اند؟!!!
فقط واژه اند و باید آنها را آزادانه رها کرد؟!!!
اگر کسی از الفاظ رکیک علیه ناموس شما استفاده کند، ان هم رو در روی شما، شما این گونه توجیه می کنید که فقط مشتی کلمه شنیده اید؟!!،
کلمات بار معنایی ندارند؟!!
کلمات ارجاع به بیرون از خود ندارند؟!،
کلمات تداعی کننده مفاهیم، موضوعات، مصادیق، تجارب و... نیستند؟!!
واقعا" متاسفم برای امثال شما که مثنوی نخوانید و این گونه ناپخته نظر بدید!
وای به حال اطرافیان و مخاطبان شما...
و وای به حال اهالی فرهنگ با داشتن چنین دردانه هایی...
بخش اول گفته تان خوب بود اما بخش دوم مقداری ناآگاهانه بود و حتی تحسین و تبلیغ یک پلتفرم موسیقی که عملا یک دزد سر گردنه موسیقی ایران محسوب میشود را همراه داشت. مشکل این نیست که گفتند امروزه کلمات رکیک در پستو نمانده اند و در جامعه وجود دارد مشکل این است که یک کودک هنوز جای استفاده از کلمه رکیک را نمیداند و ممکن است از آن در جای نادرستی استفاده کند که منجر به سو برداشت نیز بشود. حتی در همان موسیقی نیز علامتی مبنی بر حفاظت والدین از کودکان که مبدا اول آن هم کشور مهد آزلادی امریکا است به چشم میخورد. بقول همین دوستان خواننده اینا رپ خوبه حتی با فحش ک دار! اینا ترپه نه غزل حافظ هرچند اونم گفت از شراب و جنده ها
این آقای رضوانی چه حوصله ای داشت
کاملا ستودنی
جناب آقای شمس دست مریزاد.
حقیر هم دبیر هستم و نظرات حضرتعالی را تایید میکنم.
امید که پندگیر باشیم.
با سلام و عرض ارادت ،
جناب حضرتی پور سپاسگزارم از توجه و لطف شما ، بسیار خرسندم و افتخار می کنم که افرادی چون شما در کشور عزیزمان ایران اسلامی دبیر هستید و دبیری معتقد و آگاه به تمدن ، اصالت و فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی ،
انشالله همیشه سلامت و خوش و برقرار باشید 🙏❤️💐
الپر: زرنگ، زیرک، متقلب.
تحاشی: دوری کردن.
تغیر: برآشفتن، پرخاش.
تشدد: سختی کردن.
لیفه: جای بند یا کش در کمر شلوار.
پاچین: دامن زنانه چین دار
بسیار زیبا و پر معنی بود
با درود
بیت 63 یک واژه اشتباه افتاده که تصحیح شد:
بپیچید باید بشود: بپیچد
باز هم سروده ایی دگر از استاد سخن زنده یاد ایرج میرزا، بسیار زیبا و نغز. استاد سروده های دو پهلو و پر معنا.
امیدوارم، دوستانی که خود را دانش آموخته ی زبان پارسی میدانند از این سرده بهره برده باشند و جبهه گیری ننمایند که شایسته ی "پارسیان" و پارسی زبانان با هر گویشی نیست.
سلام
جناب شمس عزیز
از حسن توجه شما ممنونم وچون این یک سایت ادبی است به دلیل احترام به حقوق دیگران چه بهتر است ازطرح وبحث موضوعات غیر مرتبط اجتناب کنیم.
شاد باشی عزیزم
با سلام و درود
و عرض ارادت خدمت شما دوست گرامی و بزرگوار
بله چندین بار سایت محترم گنجور نظرات بنده و دیگران
بخاطر بحث های اجتماعی و سیاسی حذف کرده ، با فرمایش شما موافقم البته نه ذیل هر شعر و صفحه ای از سایت ، در اشعاری که شاعران سیاسی یا نقد اجتماعی سروده اند ، مثل همین صفحه و همین شعر جناب ایرج میرزا ما هم باید اجازه نقد و اظهار نظر داشته باشیم و هر شخصی محترمانه بدون بی ادبی و توهین ( دشنام و ناسزا ) نظر خود را بیان کند و پاسخ بگیرد و در این صفحات و ذیل این اشعار ، ای کاش خط قرمز سایت توهین و ناسزا به حاشیه نویسان یا شاعر یا افراد سیاسی باشد ،
سپاس بیکران از شما و دوستان گرامی و عوامل سایت عالی گنجور
درود بی پایان به شما
دوست گرامی ضمن سپاس از شعور بالای اجتماعی حضرتعالی از مصاحب با شما بسیار خرسندم وبه نوبه خود قدر دان بانیان محترم این سایت که با تقبل زحمت باعث تداوم این فضای تبادل نظر ادبی گردیده اند، برایشان آرزوی توفیق دارم .
شک نیست با عنایت به گستره وسیع موضوعی شعر ونثر ادبی میتوان طبقه بندی به همان گستردگی برای شعر وبالطبع آن ادبا وشاعران قایل شد اشعار را میتوان بر اساس موضوع نه قالب ظاهری آن که مقصود ادب شناسان است در حوزه های مختلف: اجتماعی،اخلاقی،کودکان،غنایی،عرفانی ،عاشقانه،هزل وهجو،مدح،سیاسی،حماسی،دینی و.....بررسی و نقد کرد وبا عنایت به اختلاف سلیقه افراد متشکل یک جامعه ، علاقمندی افراد مختلف به هریک از موضوعات فوق الاشاره امری بدیهی است وبا یک نگرش دموکراتیک کاملا قابل درک میباشد.جدا از گلایه شما از مدیران سایت در حذف انتخابی حاشیه ها که بنده نیز چون شما مبتلابه بوده ام یکی از دستاوردهای مهم این سایت علاوه بر گسترش وارتقا، دانش ادبی ،ایجاد فضای باز تبادل نظر و تمرین تحمل دگر اندیشان است که خود به نوعی بزرگترین خدمت به ادب پارسی است که به ایشان دست مریزاد میگویم "آنقدر کز تو دلی چند بود شاد بس است"
ولیکن باید دانست که در هنگام نقد وتفسیر شعر بعضا به اجبار در حاشیه نویسی باید به حاشیه رفت وپای موضوعاتی غیر ادبی همچون تاریخی،علمی و....به میان آورده شودتا در تفهیم مقصود شاعر به یاری مفسر آید که در اینجاست که تحمل جمعی ومثبت اندیشی را می طلبد
مرد مصاف در همه جا یافت میشود
هیچ عرصه مرد تحمل ندیده ام
ودر پایان از دوستانی که به علت عدم تحمل اندیشه دیگران بعضا از کلمات تحقیر وتوهین آمیز، استفاده وفضای سایت را مسموم میکنند استدعا دارم این پند صایب را از بنده بپذیرند
گذشت عمر ونکردی کلام خود را نرم
ترا چه حاصل از این آسیای دندان است
شاد وسربلند باشید
سپاس از شما جناب کرمان گرامی
این نشان دهنده شخصیت عمیق و شعور بالای شماست ،
ارسال شعرهای جناب صائب عالی و بجا بود 👌👌👏👏🙏🙏
ای کاش مردم ما تحمل نظر مخالف
را تمرین کنند و یاد بگیرند بدون بی احترامی و توهین به دیگران ، با استدلال و منطق نظر خود را محترمانه بیان و در کمال آرامش و ادب توام با تامل موافقت یا مخالفت کنند
به قول جناب سعدی
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
مصراع نخست این بیت و بیت بعدی تضمینیست از حافظ بدین نشانی
کریاس؟
سلام جناب جلالی
کریاس یعنی ورودی درب خانه ،آستان در ، راهروی ورودی
ضمن اینکه با کلیک بر روی هر لغت میتوانید معنای آن را در لغتنامه مشاهده فرمایید
شاد باشی عزیز
سلام بر همراهان گنجور
استنباط کلی از این مثنوی فقط این است که زنان که نیمی از جمعیت یک جامعه میباشند ، به عنوان یک نیروی بالقوه زمانی که وارد عرصه های مختلف اجتماعی شونداین نیرو بالفعل میگردد واین تنها در سایه تحصیل علوم وفنون میباشد که در جامعه زمان ایرج میرزا همانند اکنون طالبان برای ایشان بدلیل تعصبات واهی که به آن رنگ ولعاب مذهبی هم میدهند ممنوع بوده دغدغه ایرج این بوده که اگر مردی باسواد شود صرفا او با سواد است ولیکن اگر زنی با سواد باشد قطعا فرزندانی با کمالات را پرورش خواهد داد واین باعث تحولی اساسی در جامعه میگردد ومخالفت ایشان یا سایرین با اصل حجاب هم شاید نبوده بلکه با اجباری بوده که از سوی قشری به زنان تحمیل میشده وضرری که به تبع آن حاصل میگردد وداستان زن محجبه را که نقل میکند نه این است که این اتفاق واقعی است و شاید تمثیلی است از نادانی زنان آن دوره آنجا که گفته حجاب زن که نادان شد همین است ....و مقصود اشاعه برهنگی وبی بند وباری نبوده ونباید این موضوع اشتباه تلقی گردد.
فغان کامروز دم سی سال ماراست
نه فرزند و زن و اموال ماراست
یکی دارد زنی،آنم عجب چیز
و بر ناچیز مردم میشود هیز
یکی نابرده هرگز ساعتی رنج
ز الطاف پدر شد صاحب گنج
من ناچیز که اموالی ندارم
نظر بر لعل خوشخالی ندارم
چنان دیده به مه رویان ببستم
که برآنند مبادا خواجه هستم
گر از ارث پدر چیزی ببیختم
ز پابند تجرد میگریختم
کو بدتر زمن وضعش خراب بود
همی بدتر ز من بختش بخواب بود
کنون هم که مرا سربار گشته ست
شریک مزد هر برج کار گشته ست
ز فرط بیکسی با جیب خالی
پناه بردم به معشوق خیالی
چو عنقا را بلند است آشیانه
شدم قانع به تخم مرغ خانه
دگر اندر سرم فکری به زن نیست
درون سینه ام حب وطن نیست
شرمنده هستم من خویش
ز شعر سرایی اکنونم از تشویش
منتها زین کنار هم چیدن کلمات
خجالت کشیدم از زنانگی خویش
خوشا به حال ما که نزیستیم در زمان شما
تو را میگویم ایرجی با احوال خراب آهایی میرزا
شرم بر نام شاعر و ننگ بر عقده های گشوده ات
که قلموو کاغذ را با پ و ر ن گرفته بودی اشتباه
آخی هوش مصنوعی چقدر گناه داره...عزیزم😊😊😊چه معصومانه اون بیتهای مخصوص رو معنی کرده!!
حرفهای ایرج میرزا در اشعار مختلف همدیگر را نقض می کنند. در یک شعر می گوید عصمت و بی حجابی می توانند با هم باشند. همچنین می گوید به زور رابطه برقرار کردن با دیگران کار درستی نیست. ولی در این شعر برعکس می گوید.
پ.ن: خب عصمت و باحجابی هم با هم می توانند باشند.
اولاً در همین شعر هم گفته عصمت و بیحجابی میتوانند با هم جمع شوند. ثانیاً در هیچ کجای این شعر نگفته تجاوز به دیگری کار درستی است!! این شعر حکم تمثیل دارد. ثالثاً از کجای شعر استنباط کردید که میگوید عصمت و باحجابی نمیتوانند باهم باشند؟ گفته عصمت و باحجابی دو مقولهٔ جدا هستند یعنی لازم و ملزوم همدیگر نیستند.