گنجور

بخش ۴

بدینجا چون رسید اشعارِ خالص
پریشان شد همه افکارِ مخلص
که یا رب بچّه‌بازی خود چه کارست
که بر وی عارف و عامی دُچارست
چرا این رسم جز در مُلکِ ما نیست
وگر باشد بدینسان بَرمَلا نیست
اروپایی بدان گردن فرازی
نداند راه و رسم بچّه بازی
چو باشد مُلکِ ایران محشرِ خر
خرِ نر می‌سِپوزَد بر خرِ نر
شنید این نکته را دارایِ هوشی
برآورد از درونِ دل خروشی
که تا این قوم در بندِ حجابند
گرفتارِ همین شَیءِ عِجابَند
حجابِ دختران ماه غَبغَب
پسرها را کند همخوابۀ شب
تو بینی آن پسر شوخست و شنگست
برایِ عشق ورزیدن قشنگست
نبینی خواهرِ بی معجرش را
که تا دیوانه‌گردی خواهرش را
چو این محجوبه آن مشهودِ عامست
نه بر عارف، نه بر عامی مَلامَست
اگر عارف در ایران داشت باور
که باشد در سفر مترِس میسر
به کونِ زیر سر هرگز نمی‌ساخت
به عبدی جان و غیره دل نمی‌باخت
تو طعمِ کس نمیدانی که چونست
والّا تف کنی بر هر چه کونست
در آن محفل که باشد فرجِ گلگون
ز کون صحبت مکن گُه میخورد کون
ترا اصلِ وطن کس بود کون چیست
چرا حبِّ وطن اندر دلت نیست
مگر حسِّ وطن خواهی نداری
که کس را در ردیفِ کون شماری
بگو آن عارفِ عامی نما را
که گم کردی تو سوراخِ دُعا را
بود کون کردن اندر رأی کس کن
چو جلقی لیک جلقِ با تعفّن
خدایا تا کی این مردان به خوابند
زنان تا کی گرفتارِ حجابند
چرا در پرده باشد طلعتِ یار
خدایا زین معّما پرده بردار
مگر زن در میانِ ما بشر نیست؟
مگر زن در تمیزِ خیر و شرّ نیست؟
تو پنداری که چادر ز آهن و روست؟
اگر زن شیوه زن شد مانع اوست؟
چو زن خواهد که گیرد با تو پیوند
نه چادر مانعش گردد نه روبند
زنان را عصمت و عفّت ضرورست
نه چادر لازم و نه چاقچورست
زن روبسته را ادراک و هش نیست
تآتر و رِستوران ناموس‌کُش نیست
اگر زن را بود آهنگِ چیزی
بود یکسان تآتر و پای دیزی
بِنَشمد در تهِ انبارِ پِشگِل
چنان کاندر رواقِ برجِ ایفل
چه خوش این بیت را فرمود جامی
مِهین استادِ کُل بعد از نظامی:
«پری رو تابِ مستوری ندارد
در ار بندی سر از روزن درآرد»

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدینجا چون رسید اشعارِ خالص
پریشان شد همه افکارِ مخلص
هوش مصنوعی: وقتی به اینجا رسید، شعرهای ناب باعث شد که تمام اندیشه‌های پاک و صادق و بی‌ریا به هم بریزد.
که یا رب بچّه‌بازی خود چه کارست
که بر وی عارف و عامی دُچارست
هوش مصنوعی: ای پروردگار، چه دلیلی دارد که این بازی‌های کودکانه بر دل عارف و انسان‌های معمولی تاثیر می‌گذارد؟
چرا این رسم جز در مُلکِ ما نیست
وگر باشد بدینسان بَرمَلا نیست
هوش مصنوعی: چرا فقط در سرزمین ما اینگونه است و اگر هم چنین چیزی وجود داشته باشد، به طور علنی نمی‌باشد؟
اروپایی بدان گردن فرازی
نداند راه و رسم بچّه بازی
هوش مصنوعی: اروپایی‌ها به این خودبرتربینی و تکبر خود آگاه نیستند و نمی‌دانند که در فضای کودکانه و بازیگوشی زندگی می‌کنند.
چو باشد مُلکِ ایران محشرِ خر
خرِ نر می‌سِپوزَد بر خرِ نر
هوش مصنوعی: وقتی که سرزمین ایران به آشوب و بی‌نظمی دچار شود، در آن زمان، هر کسی براساس ناپختگی و غرور خود عمل می‌کند و به تباهی می‌افتد.
شنید این نکته را دارایِ هوشی
برآورد از درونِ دل خروشی
هوش مصنوعی: شخص باهوش از دلش صدای بلند و شور و شوقی را شنید و متوجه نکته‌ای مهم شد.
که تا این قوم در بندِ حجابند
گرفتارِ همین شَیءِ عِجابَند
هوش مصنوعی: تا زمانی که این مردم در قید و بند حجاب هستند، در دام همین چیز شگفت‌انگیز گرفتارند.
حجابِ دختران ماه غَبغَب
پسرها را کند همخوابۀ شب
هوش مصنوعی: حجاب دختران باعث می‌شود پسران به دست آوردن شب‌نشینی با آن‌ها بیشتر تمایل داشته باشند و احساساتی درباره آن‌ها پیدا کنند.
تو بینی آن پسر شوخست و شنگست
برایِ عشق ورزیدن قشنگست
هوش مصنوعی: تو می‌بینی که آن پسر بازیگوش و خوشحال است، و برای عاشق شدن واقعاً زیبا و دلنشین است.
نبینی خواهرِ بی معجرش را
که تا دیوانه‌گردی خواهرش را
هوش مصنوعی: ببین که خواهر بدون پوشش چطور می‌تواند باعث دیوانگی خواهرش شود.
چو این محجوبه آن مشهودِ عامست
نه بر عارف، نه بر عامی مَلامَست
هوش مصنوعی: این شخص پنهان، در واقع آشکار است برای همه، نه تنها برای کسانی که درک عمیق دارند بلکه برای مردم عادی نیز. او هیچ سرزنشی ندارد.
اگر عارف در ایران داشت باور
که باشد در سفر مترِس میسر
هوش مصنوعی: اگر عارف در ایران باور داشته باشد که در سفر نمی‌تواند به مقصد برسد، باید بداند که این احساس صحیح نیست.
به کونِ زیر سر هرگز نمی‌ساخت
به عبدی جان و غیره دل نمی‌باخت
هوش مصنوعی: هرگز به افرادی که زیر دست و سلطه‌ام هستند وابسته نمی‌شوم و به کسی جز خودم اعتماد نمی‌کنم.
تو طعمِ کس نمیدانی که چونست
والّا تف کنی بر هر چه کونست
هوش مصنوعی: تو چگونگی مزه‌ی آدم‌ها را نمی‌دانی، بنابراین چرا به هر چیزی که وجود دارد، زبانی لطیف و توهین آمیز می‌زنی؟
در آن محفل که باشد فرجِ گلگون
ز کون صحبت مکن گُه میخورد کون
هوش مصنوعی: در آن جمعی که مشاهده‌ی خوشبختی و شادابی وجود دارد، صحبت نکنید که کسی ممکن است بی‌ادبی کند و رفتار ناشایستی از خود نشان دهد.
ترا اصلِ وطن کس بود کون چیست
چرا حبِّ وطن اندر دلت نیست
هوش مصنوعی: تو را چه کسی اصل و نسب وطن می‌داند؟ پس چرا در قلبت حس عشق به وطن وجود ندارد؟
مگر حسِّ وطن خواهی نداری
که کس را در ردیفِ کون شماری
هوش مصنوعی: آیا احساس تعلق به وطن را نداری که انسان‌ها را تنها به عنوان موجوداتی در کنار یکدیگر می‌بینی؟
بگو آن عارفِ عامی نما را
که گم کردی تو سوراخِ دُعا را
هوش مصنوعی: به او بگو که ای عارفِ ظاهری، تو فراموش کردی چطور باید در دعا خواسته‌هایت را به درستی بیان کنی.
بود کون کردن اندر رأی کس کن
چو جلقی لیک جلقِ با تعفّن
هوش مصنوعی: انجام دادن کارها و تصمیم‌گیری‌ها به روش نادرست، مثل این است که بخواهی کاری را انجام دهی اما به طور کثیف و بی‌معنی آن را انجام دهی.
خدایا تا کی این مردان به خوابند
زنان تا کی گرفتارِ حجابند
هوش مصنوعی: خدایا تا چه زمانی این مردان در خواب غفلت به سر می‌برند و زنان تا چه زمانی در مواجهه با مشکلات و محدودیت‌ها گرفتار خواهند ماند؟
چرا در پرده باشد طلعتِ یار
خدایا زین معّما پرده بردار
هوش مصنوعی: چرا چهره محبوب در پس پرده پنهان است؟ ای خدا، این راز را برملا کن.
مگر زن در میانِ ما بشر نیست؟
مگر زن در تمیزِ خیر و شرّ نیست؟
هوش مصنوعی: آیا زن جزو انسان‌ها نیست؟ آیا او توانایی تشخیص نیک و بد را ندارد؟
تو پنداری که چادر ز آهن و روست؟
اگر زن شیوه زن شد مانع اوست؟
هوش مصنوعی: آیا فکر می‌کنی که چادر از آهن و فولاد درست شده است؟ اگر زن به شیوه و آداب زنانه زندگی کند، هیچ مانعی نمی‌تواند او را محدود کند.
چو زن خواهد که گیرد با تو پیوند
نه چادر مانعش گردد نه روبند
هوش مصنوعی: اگر زنی بخواهد با تو روابطی برقرار کند، نه پوشش چادر مانع او می‌شود و نه نقاب.
زنان را عصمت و عفّت ضرورست
نه چادر لازم و نه چاقچورست
هوش مصنوعی: زنان برای حفظ پاکدامنی و شرافت خود به شخصیت و اخلاق نیاز دارند و نیازی به پوشش خاصی مانند چادر یا لباس‌های خیلی تنگ ندارند.
زن روبسته را ادراک و هش نیست
تآتر و رِستوران ناموس‌کُش نیست
هوش مصنوعی: زنانی که خود را به‌طور کامل پوشانده‌اند، به آسانی قابل درک نیستند و این موضوع نشان‌دهنده‌ی این نیست که تئاتر و رستوران‌ها به حریم خصوصی و عفت معنایی لطمه می‌زنند.
اگر زن را بود آهنگِ چیزی
بود یکسان تآتر و پای دیزی
هوش مصنوعی: اگر زن به چیزی توجه کند، تفاوتی در آن وجود ندارد؛ مثل تئاتر و پختن دیزی.
بِنَشمد در تهِ انبارِ پِشگِل
چنان کاندر رواقِ برجِ ایفل
هوش مصنوعی: ما در ته انبار گلفروشی به اندازه‌ی زیبا و باشکوهی که در رواق برج ایفل وجود دارد، خوشحال و سرزنده خواهیم بود.
چه خوش این بیت را فرمود جامی
مِهین استادِ کُل بعد از نظامی:
هوش مصنوعی: این جمله نشان‌دهنده‌ی ستایش و اظهار شگفتی از زیبایی و لطافت یک شعر است که توسط یک شاعر بزرگ به نام جامی سروده شده است. او به عنوان یک استاد بزرگ در ادبیات، اثری زیبا و قابل توجه خلق کرده که به نوعی نشان‌دهنده‌ی مهارت و توانایی او در شاعری است.
«پری رو تابِ مستوری ندارد
در ار بندی سر از روزن درآرد»
هوش مصنوعی: زیبا رویان نمی‌توانند به سادگی در پس پرده پنهان شوند و در نهایت نور وجودشان از هر شکاف و روزن بیرون می‌آید.

حاشیه ها

1401/11/13 11:02
احمد رحمت‌بر

مِترِس، از فرانسوی، به معنی معشوقه.

maîtresse

1401/11/13 11:02
احمد رحمت‌بر

شیوه زن: در تداول عامه ، شیوه زننده. اهل فرقه. کسی که دارای عادتهای زشت و ناپسند اخلاقی است.

1401/11/13 11:02
احمد رحمت‌بر

نشمیدن: عیش و نوش کردن

1402/05/12 01:08
سعمن

پاسخ به شعر حجاب ایرج میرزا:

پیامی هست از من سوی ایرج 
ببر ای باد ،جُردن،سوی ایرج
پیامی واضح و گویا و روشن
ببر از جانب دل خسته »سعمن« 
کجا آسوده جمع آید به یک جا 
عفاف و عشوه و رندی و تقوا
سه قفله می کنی شبها چرا پس 
در خانه ز بیم دزد ناکس 
چرا در خانه پنهان می کنی زر 
نریزی روی خاک و پله و در
اگر خود در پی دزدی نباشی
چرا از بهر حفظش در تلاشی
نمی گویی مگر باشد دلت پاک 
نباید دیگرت باشد ز کس باک 
برو اینک سر هر کوی و برزن
نشان ده هر چه در صندوق و مخزن

1402/05/12 01:08
سعمن

فرو پاشیده کانون محبت 
شده بی بند و باری رسم و عادت 
اگر قبلا اسیر دست شو بود
ولی کدبانوی خوش رنگ و بو بود
کنون گشته اسیر کل مردان 
زبهر خورد و خوراکش پریشان
گر اینجا اندکی خوش رنگ و آب است 
ز یمن بانوان با حجاب است
اگر فورا از این ره بر نگردد
دگر خر مهره هرگز زر نگردد
نخواندی در بیان معنای جلباب 
و یا خواندی خودت را می زنی خواب 
بیا ایرج ز پیغمبر حیا کن 
چنین یاوه مگو شرم از خدا کن 
مزن خود را به خواب ای مرد عاقل 
چرا هستی ز کنه کار غافل
اگر باشد عفیف و با حیا زن
بود پوشیده در هر کوی و برزن

1402/05/12 01:08
سعمن

زنان را عفت و عصمت حجاب است 
نه ناز و عشوه و گفت و جواب است
سخن کوتاه کن ای مرد نادان 
شود ارزان چو گوهر شد فراوان

1402/07/25 02:09
Mahmood Shams

درود بر شما 👌👌👌👏👏

لذت بردم بسیار عالی و پر مغز با صنعت شعر و هنر 

پاسخ دادید 

1402/07/05 09:10
سعمن

سلام و درود بر شما 

از امعان نظر و لطف جنابعالی سپاسگزارم 

شعری نیز در پاسخ به یکی از سروده های ایرج میرزا با مطلع"نقاب دارد و دل را به جلوه آب کند "سروده ام که به زودی در سایت  ذیل همان شعر   درج و تقدیم خواهد شد.

پاینده باشید.

1403/08/24 02:10
Mahdi Sb

بسیار زیبا و دلنشین بود

1403/08/24 16:10
سعمن

نظر لطف شماست پاینده باشید

1403/02/12 05:05
مهدی

سلام. تشکر از شعر زیبای شما و پاسخ مستدل درقالب همان شعراولیه.عجب از ایرج میرزا و این چند شعر مستهجن که سروده. دقیقا همین چندتا اسمش را هم از ادبیات دورکردن.

1403/02/12 09:05
رضا از کرمان

آقا مهدی سلام 

 

شعرهای ایرج میرزا انتقادی است نه مستهجن  نقد مسایل اجتماعی بوده که هنوز پس از گذشت مدت مدید از زمان سرایش باز هم جزمشکلات لا ینحل جامعه  امروزاست که خود نشان از وسعت دید  وآینده نگری ایشان داشته و حال هرکس ازمنظر خود به قضیه نگاه میکند وهیچ عیبی هم نداره  جناب سعمن هم از این قاعده مستثنی نیست ولیکن نکته حایز اهمیت اینه که هنر باید مردمی وجامعه پسند و راوی مشکلات مردمی باشه و در خصوص شعر شنونده از اون به نوعی منتفع بشه وبقول حافظ :

  نه هرکه چهره بر افروخت دلبری داند// نه هر که آیینه سازد سکندری داند 

هزار نکته باریکتر زمو اینجاست // نه هرکه سر بتراشد قلندری داند 

   شاد باشی عزیز

1403/02/14 21:05
سعمن

سلام و درود بر شما 

خواهش می کنم ،پاینده باشید 

1403/08/24 02:10
Mahdi Sb

بسیار زیبا و دلنشین بود

 

1402/11/12 14:02
Khishtan Kh

ایا تند باد رستاخیز بهمن 

ببر پیغام خویشتن، سوی سمعن

بپرس از حال امروزش خبر نیست 

که غیر از باور دوشش بسر نیست

تو بر آنی که چادر بی نفوز است

همی گویی نهاندار رموز است

بگو آخر ترا قربان گردم 

کجا شرت مانع افشای گوز است؟

گر از مایی و مردت راس کار است

ترا با چین و چون زن چه کار است 

زنی کو رای مردی را دچار است

یکی گوید،بصد بی بند و بار است

نه حدسش زن ز عریانی مویش

نبشناسش ز حفظ آبرویش

بحرف آرش که سِرِ خلقوخویش

شود افشا چو آید گفتوگویش

یکی گویم کزان صد نکته چینی 

و بر حضمش به ساعتها نشینی

ز ساقی، خوب بشناس خلقوخو را

چو سربسته دهند دستت سبو را

مخور سمعن، فریب رنگ و رو را 

شرابت می فروشند آب لَبو را

1403/06/19 20:09
Mahmood Shams

با سلام و عرض احترام 

به عوامل سایت بی نظیر گنجور 

 

لطفا نظرات و حاشیه ها رو حذف نکنید 

بخصوص در صفحاتی که شاعر و نویسنده

شعر و مطلبی سیاسی یا نقد اجتماعی داشته 

بذارید آزادی بیان بماند خط قرمز ها باید 

توهین و ناسزا و الفاظ رکیک به شاعران و حاشیه نویسان باشد !! 

 

خواهش حاشیه ها رو حذف کنید ساعت ها فکر شده و زمان برده برای نظر نوشتن تا دیگران بخوانند و استفاه کنند 

 

سپاس بیکران 🙏💐

1403/06/20 10:09
سعمن

قسمتی از شعر بنده که بی دلیل حذف شده است:)قبل از بیت فرو پاشیده کانون محبت ...(

نداری گر تو با دزدی سر و کار 

برو از درب خانه قفل بردار

کنون دیدی که حرفت نادرست است 

دلیل و منطقت هم سست سست است 

حفاظ گوهر زیبایی زن

ز دست مرد بی ناموس رهزن 

حجاب است و حجاب است و حجاب است 

یقینا بهترین راه صواب است

اگر همجنسبازی از حجاب است 

چرا در غرب بی حد و حساب است 

اگر غربی نداند راه بازی 

چرا قانون شده همجنسبازی

زن غربی اسیر دست مرد است

پر از تنهایی و رنج است و درد است

زن غربی دگر قدری ندارد

در آن ماتمکده صدری ندارد

مبین آن چهره و موهای رنگین 

قدش خم گشته زیر کار سنگین

1403/08/24 21:10
Mahmood Shams

احسنت و درود بر شما بسیار عالی و عین حقیقت

گفته ها و اقرار برخی چهره های مشهور زنان غربی از جمله مدونا و لیدی گاگا و در زمان پهلوی نوش آفرین که زنان تبدیل به کالا و ابزار جنسی برای کسب لذت و تجارت مردان شده اند ، را به زیبایی و با هنر شعر منتقل کردید و بدانید انسان های عمیق و اهل تفکر و تامل در زمان حال و آینده شما و شعرتان را تحسین می کنند 

 

1403/08/03 22:11
سعمن

سلام و درود بر شما جناب آقای شمس ،نظر لطف شماست

سپاسگزارم 

پاینده باشید .