باب الفقر
بخش ۱ - باب الفقر : بدان که درویشی را اندر راه خداوند عزّ و جلّ مرتبتی عظیم است، و درویشان را خطری بزرگ؛ کما قال اللّه تعالی: «لِلفَقراءِ الّذینَ أُحصِرُوا فی سبیلِ اللّهِ لایَسْتطیعونَ ضَرْباً فی الأرضِ یحسَبُهُم الجاهِلُ أَغنیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ (۲۷۳/البقره)». و نیز گفت: «ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً عبداً مملوکاً لایقدِرُ عَلی شَیْءٍ(۷۵/النحل).» و نیز گفت: «تَتَجافی جُنُوبُهُم عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ ربَّهُم خَوْفاً و طَمَعاً (۱۶/السّجده). بخش ۲ - فصل : و خلاف کردهاند مشایخ این قصّه -رَحِمَهُمُ اللّه- اندر فقر و غنا تا کدام فاضلترند اندر صفات خلق؛ از آنچه خداوند تعالی غنی بر حقیقت است و کمال اندر جملهٔ اوصاف وی است، جَلَّ جلالُه. یحیی بن معاذ الرّازی و احمد ابن ابی الحواری و حارث المحاسبی و ابوالعبّاس عطا و رُوَیم و ابوالحسن بن سمعون، و از متأخّران، شیخ المشایخ ابوسعید فضل اللّه بن محمّد المیهنی -رحمة اللّه علیهم اجمعین- بر آن اند که: «غنا فاضلتر که فقر» و دلیل آرند که: «غنا صفت حق تعالی است و فقر بر وی روا نیست. پس اندر دوستی، صفتی که مشترک باشد میان بنده و خداوند تعالی، تمام تر بود از آن صفت که بر وی -تعالی و تَقَّدَس- روا نباشد.» بخش ۳ - فصل : و مشایخ این طریقت را، اندر این معنی، هر یکی را رمزی است و من به مقدار امکان اقاویل ایشان بیارم اندر این کتاب، ان شاء اللّه، عزّ و جلّ.