گنجور

بخش ۲۵

گفته یزدان سه فرقه است بشر
نیست فردی ازین سه فرقه، به در
یکی اصحاب راستیّ و سداد
که نجوم هدایتند و رشاد
دوم اصحاب سیرگمراهی
بندهٔ نفس و خصم آگاهی
اختلاف عوالم هستی
گه بلندی نموده گه پستی
گرچه در وهم قاصران جهان
آیت کلّ مَن عَلیها فان
می نماید منافی این حکم
بی خرد بهتر آن که باشد بُکم
نیک بنگر فنای ذات کجا؟
سلب شخص و مشخصات کجا؟
آن نیوشندهٔ سروش هدای
آسمان سدهٔ جهان آرای
فخر عالم محمّد عربی
شمع دولتسرای مطلبی
معدن علم و چشمه سارِ حکَم
اولین موجهٔ محیط قِدَم
به حدیث لقا نموده ندا
گفته آنجا که خلق را اهدا کذا
کرد اخبار از تبدل لون
وز ظهورات در عوالم کون
گفته: کاین انتقال بیحد و مر
رحلت از کوی دان به کوی دگر
انتقالات خلقی و امری
ارتحالات زیدی و عمروی
جنبش از ششدر مضیق جماد
دهد آن مهره را نبات، گشاد
زان گشادی که هست سجن جنین
نقش حیوانیش کند فرزین
پس به تحویل سیر آن حیوان
بسترد نقش و برزند انسان
سوم آن سابقان پاک گهر
شرف کاینات را سرور
نشآتی که خامه کرد بیان
از نزول و عروج هستی دان
یافت اول، تنزلات حصول
حرکات صعود عکس نزول
آنچه دارد تقدم از دنیا
چه مثالی چه عقلی اعلا
مطلق آفتاب اشراق است
موطن عهد و اخذ میثاق است
مسکن آدم است با جفتش
هجرت از آن وطن برآشفتش
منزل برگزیدگان ملک
جایگاه مدبّران فلک
و آنچه دارد تاخّر از دنیا
جنتی دان که وعده داده، خدا
وَعدَ المتقین اشاره به این
مرجع سابقین و اهل یقین
اینهمه خیر محض و مجد و بهاست
نعمت است و سعادت است و صفاست
من وجود مؤیّدی باشد
لطف و اکرام، سرمدی باشد
وآنچه باشد فراخور دنیا
به ازای جهان سست بنا
بود آن در رجوع قوس وجود
اشقیا را جهنم موعود
بود آن شرِّ محض و جهل و هوان
ذلت است و شقاوت و خسران
باطل بخت، نقمت و وحشت
اشقیا راست نکبت و حسرت
گمرهان را مصیبت کبری
واردش لایموت و لایحیی
هست دنیا محل کون و فساد
موطن خیر و شرّ و جهل و رساد
حق و باطل در آن هم آغوشند
اهل آن، گاه نیش و گه نوشند
درد و درمان در آستین دارد
نیش زنبور و انگبین دارد
زهر و تریاق، هر دو در جامش
آش یک کاسه، پخته و خامش
در گذرگاه مَرتعش، حیوان
زنده گاهی چمان و گه بی جان
متقابل هر آنچه می باشد
اندرین خاک، تخم می پاشد
شد جهان حد مشترک، دریاب
برزخ عالم ثواب و عقاب
نه عذاب است خالص و نه نعیم
نه حمیم و جحیم و نه تسنیم
نه توان مغز گفتنش نه پوست
موطن نشو، هر چه بعد از اوست
زان سپس، هرچه در نمود آمد
از همین پایه در وجود آمد
اصل مقصد چو نیست خلق جهان
بلکه باشد طفیلی دگران
بهر تحصیل آخرت باشد
نه به دانش مفاخرت باشد
زین سبب فانی است و بی مقدار
در حقیقت مآل اوست، به دار
باطل و حق او جدا سازند
طیّبش از خبیث پردازند
گندم و جو، ز هم کنند جدا
به ترازوی عدلِ راستگرا
هر یکی می رود به موطن خویش
نیک و بد می نهند معدن خویش
گفته در وحی احمد مختار
آخرت را خدای داده قرار
آخرت نیست بهر چیز دگر
هست خود مقصد قضا و قدر
لاجرم عالم حیات و بقاست
آنچه فرع است بی بنا و فناست
دار هستی یکی ست در معنی
انقسامش به دنیی و عقبی
دو صفت دان، ز نشئهٔ انسان
که بود حدّ جامع امکان
آنچه دانا قیود انسانی ست
نشئهٔ عنصریّ جسمانی ست
در دنائت، خطاب دنیا یافت
هر مسمّی به نسبت، اسما یافت
نور باهر، جمال جانان را
نشئهٔ دیگر است انسان را
جامعیت میان ظلمت و نور
هله، نامیده شد سرای غرور
نشود اینکه بر دوام تند
به زوال و به انصرام تند
اختلاف و تباین اجزا
نبود قابل دوام و بقا
جمله اسرار نفس نورانی
برنتابد قوای جسمانی
نشئهٔ عنصری وفا نکند
بحر را کوزه احتوا نکند
عالمی بایدش ز جوهر خویش
تا تواند گشود دفتر خویش
بعد تعمیر ارض تن باید
که به امثال خویش بگراید
کار دنیا به انصرام رسید
خفته را نوبت قیام رسید

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفته یزدان سه فرقه است بشر
نیست فردی ازین سه فرقه، به در
هوش مصنوعی: خداوند سه گروه از انسان‌ها را مشخص کرده است و هیچ کس به تنهایی در این سه گروه قرار نمی‌گیرد.
یکی اصحاب راستیّ و سداد
که نجوم هدایتند و رشاد
هوش مصنوعی: یکی از دوستان و یاران صداقت و درستی است که نشانه‌های هدایت و راهنمایی را به همراه دارد.
دوم اصحاب سیرگمراهی
بندهٔ نفس و خصم آگاهی
هوش مصنوعی: دو نفر هستند که در مسیر گمراهی همراه منند: یکی نفس خودم که مرا به سوی انحراف می‌کشاند و دیگری آگاهی که دشمن من است.
اختلاف عوالم هستی
گه بلندی نموده گه پستی
هوش مصنوعی: جهان‌های مختلف هستی گاهی به اوج می‌رسند و گاهی به افول می‌افتند.
گرچه در وهم قاصران جهان
آیت کلّ مَن عَلیها فان
هوش مصنوعی: با وجود اینکه در تصور محدود انسان‌ها، تمام موجودات و هر آنچه در جهان است، فانی و نابود می‌شوند، اما حقیقت این است که جز ذات الهی، هیچ چیزی باقی نمی‌ماند.
می نماید منافی این حکم
بی خرد بهتر آن که باشد بُکم
هوش مصنوعی: بهتر است در مواجهه با احکام بی‌خرد سکوت کنی، زیرا بیان حرفی که مخالف آن حکم باشد، تنها بر بی‌خردی می‌افزاید.
نیک بنگر فنای ذات کجا؟
سلب شخص و مشخصات کجا؟
هوش مصنوعی: خوب دقت کن که از بین رفتن وجود چه جایی است و تلاش برای حذف ویژگی‌ها و شخصیت چه معنایی دارد؟
آن نیوشندهٔ سروش هدای
آسمان سدهٔ جهان آرای
هوش مصنوعی: این شعر به بیان فردی اشاره دارد که صدای آسمانی را می‌شنود و به نوعی الهام‌بخش و راهنمایی کنندهٔ جهانیان است. این شخص به زیبایی و شکوه جهان توجه دارد و به نظر می‌رسد که درک عمیقی از حکمت و معانی زندگی دارد.
فخر عالم محمّد عربی
شمع دولتسرای مطلبی
هوش مصنوعی: محمد عربی، افتخار جهان و روشنی‌بخش کاخ حکومت اهل بیت است.
معدن علم و چشمه سارِ حکَم
اولین موجهٔ محیط قِدَم
هوش مصنوعی: خزانه‌ای از دانش و سرچشمه‌ای از حکمت است که نخستین تأثیر آن بر محیط پایداری و ثبات را به همراه دارد.
به حدیث لقا نموده ندا
گفته آنجا که خلق را اهدا کذا
هوش مصنوعی: در آن مکان که خداوند به بندگان خود عطا می‌کند و وعده نزدیک شدن و ملاقات را به آنها داده، ندا می‌دهد و به آن سخن می‌گوید.
کرد اخبار از تبدل لون
وز ظهورات در عوالم کون
هوش مصنوعی: خبرهایی از تغییر رنگ‌ها و تجلیات در جهان هستی به وجود آمد.
گفته: کاین انتقال بیحد و مر
رحلت از کوی دان به کوی دگر
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که انتقال یا حرکت از یک مکان به مکان دیگر، بدون هیچ گونه محدودیتی و بی‌نهایت است. از طرفی، این تغییر مکان می‌تواند به معنای جدایی یا رفتن از مکانی به سمت نقطه‌ای جدید باشد.
انتقالات خلقی و امری
ارتحالات زیدی و عمروی
هوش مصنوعی: تحولات و تغییرات در زندگی انسان‌ها به گونه‌ای است که به صورت تغییرات عمیق و بنیادی در وجود فرد بروز می‌کند. این تغییرات می‌تواند به جنبه‌های روانی و روحی انسان مرتبط باشد و به نوعی به ساختار وجودی او شکل دهد.
جنبش از ششدر مضیق جماد
دهد آن مهره را نبات، گشاد
هوش مصنوعی: حرکت از تنگنای اجسام بی‌جان، به گیاهان زندگی و گشایش می‌دهد.
زان گشادی که هست سجن جنین
نقش حیوانیش کند فرزین
هوش مصنوعی: از وسعت و گشادی که در زندان جنین وجود دارد، حیوانیت او شکل می‌گیرد.
پس به تحویل سیر آن حیوان
بسترد نقش و برزند انسان
هوش مصنوعی: پس به طور تدریجی تأثیر آن حیوان را بر انسان سلب می‌کند و انسان خود را به جلو می‌برد.
سوم آن سابقان پاک گهر
شرف کاینات را سرور
هوش مصنوعی: این جمله به معنای افرادی است که از نظر پاکی و شرافت در میان انسان‌ها برجسته و ممتاز هستند و به نوعی مقام و ارزش والایی در جهان دارند. آن‌ها به عنوان سرور و رهبر در هر زمینه‌ای که در آن فعالیت می‌کنند، شناخته می‌شوند.
نشآتی که خامه کرد بیان
از نزول و عروج هستی دان
هوش مصنوعی: نشستی که قلم به توصیف فرود و صعود وجود پرداخته را درک کن.
یافت اول، تنزلات حصول
حرکات صعود عکس نزول
هوش مصنوعی: در آغاز، به دست آوردن و درک مراحل حرکات صعودی به مانند عکس العمل‌های نزولی است.
آنچه دارد تقدم از دنیا
چه مثالی چه عقلی اعلا
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دنیا برتری و فضیلت دارد، چه از نظر مثال‌های ملموس و چه از نظر عقل و خرد، چیزی والا و بلندمرتبه است.
مطلق آفتاب اشراق است
موطن عهد و اخذ میثاق است
هوش مصنوعی: آفتاب مطلق نماد روشنایی و آگاهی است و محل آن، جایی است که پیمان‌ها و عهدها بسته می‌شوند.
مسکن آدم است با جفتش
هجرت از آن وطن برآشفتش
هوش مصنوعی: محل زندگی انسان با همراهش، مبدأ هجرت او از آن مکان را تغییر می‌دهد.
منزل برگزیدگان ملک
جایگاه مدبّران فلک
هوش مصنوعی: محل زندگی منتخبین و برگزیدگان، مانند مملکتی است که به عنوان جایگاه حکیمان و افراد دانا در آسمان شناخته می‌شود.
و آنچه دارد تاخّر از دنیا
جنتی دان که وعده داده، خدا
هوش مصنوعی: هر چیزی که در این دنیا تأخیری دارد، باید به‌عنوان بهشتی بدانیم که خداوند به ما وعده داده است.
وَعدَ المتقین اشاره به این
مرجع سابقین و اهل یقین
هوش مصنوعی: وعده‌ای که به پارساها داده شده است، به کسانی اشاره دارد که در گذشته از اهل یقین و ایمان بوده‌اند.
اینهمه خیر محض و مجد و بهاست
نعمت است و سعادت است و صفاست
هوش مصنوعی: تمام این خوبی‌ها، عظمت و ارزش‌ها، نشانه‌ای از نعمت‌ها و سعادت و پاکی زندگی است.
من وجود مؤیّدی باشد
لطف و اکرام، سرمدی باشد
هوش مصنوعی: وجودی که در آن لطف و احترام و رحمت بی‌پایان حضور دارد، همیشه و در همه زمان‌ها برقرار خواهد بود.
وآنچه باشد فراخور دنیا
به ازای جهان سست بنا
هوش مصنوعی: هر چیزی که با دنیا سازگار باشد، از آنچه بر اساس بنیانی ضعیف در جهان ساخته شده، بهتر است.
بود آن در رجوع قوس وجود
اشقیا را جهنم موعود
هوش مصنوعی: در بازگشت به حالت نهایی وجود، افراد بدکار به عذابی که انتظارشان را می‌کشد، خواهند رسید.
بود آن شرِّ محض و جهل و هوان
ذلت است و شقاوت و خسران
هوش مصنوعی: شر مطلق، همراه با نادانی و بی‌هدفی، باعث ذلت، بدبختی و ناکامی می‌شود.
باطل بخت، نقمت و وحشت
اشقیا راست نکبت و حسرت
هوش مصنوعی: سرنوشت بد، عذاب و ترس کسانی که بدخواه هستند را به همراه دارد و در نهایت به ندامت و ناامیدی می‌انجامد.
گمرهان را مصیبت کبری
واردش لایموت و لایحیی
هوش مصنوعی: گمشدگان در زندگی با معضلات بزرگ روبرو می‌شوند که نه می‌میرند و نه زنده می‌مانند.
هست دنیا محل کون و فساد
موطن خیر و شرّ و جهل و رساد
هوش مصنوعی: دنیا جایی است که در آن به وجود آمدن و زوال رخ می‌دهد و محل خوبی‌ها و بدی‌ها، دانش و نادانی است.
حق و باطل در آن هم آغوشند
اهل آن، گاه نیش و گه نوشند
هوش مصنوعی: در این عالم، حق و ناحق در کنار یکدیگر وجود دارند و مردم آنجا گاهی از تلخی و گاهی از شیرینی زندگی بهره‌مند می‌شوند.
درد و درمان در آستین دارد
نیش زنبور و انگبین دارد
هوش مصنوعی: درد و رنج به صورتی در کنار یکدیگر وجود دارند؛ همان‌طور که نیش زنبور می‌تواند درد ایجاد کند، اما عسل نیز از آن زنبور به دست می‌آید و می‌تواند تسکین‌دهنده باشد.
زهر و تریاق، هر دو در جامش
آش یک کاسه، پخته و خامش
هوش مصنوعی: زهر و داروی درمان، هر دو در یک جام جا دارند؛ به گونه‌ای که هم می‌توانند مضر باشند و هم مفید.
در گذرگاه مَرتعش، حیوان
زنده گاهی چمان و گه بی جان
هوش مصنوعی: در مسیری پر از نوسان و بی‌ثباتی، حیوانی گاهی زنده و فعال دیده می‌شود و گاهی نیز بی‌جان و بی‌حرکت.
متقابل هر آنچه می باشد
اندرین خاک، تخم می پاشد
هوش مصنوعی: هر چیزی که در این سرزمین وجود دارد، بذرش کاشته می‌شود.
شد جهان حد مشترک، دریاب
برزخ عالم ثواب و عقاب
هوش مصنوعی: جهان به نقطه‌ای مشترک تبدیل شده است، پس به درک مرز میان پاداش و عذاب در عالم توجه کن.
نه عذاب است خالص و نه نعیم
نه حمیم و جحیم و نه تسنیم
هوش مصنوعی: نه تنها عذاب خالص وجود دارد و نه تنها نعمت، نه گرمای سوزان و نه آتش جهنم و نه آب بهشتی.
نه توان مغز گفتنش نه پوست
موطن نشو، هر چه بعد از اوست
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از آن است که انسان نمی‌تواند به تمامی جوانب و حقیقت‌های عمیق زندگی پی ببرد و حتی نمی‌تواند جنبه‌های ظاهری و سطحی آن را به راحتی شرح دهد. همه چیزهایی که پس از این حقیقت وجود دارند، به نوعی خارج از درک و توانایی او هستند.
زان سپس، هرچه در نمود آمد
از همین پایه در وجود آمد
هوش مصنوعی: پس از آن، هر چیزی که در ظاهر نمایان شد، از همین اساس و پایه وجود پیدا کرد.
اصل مقصد چو نیست خلق جهان
بلکه باشد طفیلی دگران
هوش مصنوعی: مقصد اصلی وجود انسان‌ها، خود آن‌ها نیستند؛ بلکه زندگی و وجود آن‌ها وابسته به دیگران و تأثیرات آن‌هاست.
بهر تحصیل آخرت باشد
نه به دانش مفاخرت باشد
هوش مصنوعی: هدف از کسب دانش باید دستیابی به سعادت و آخرت باشد، نه اینکه تنها به خاطر فخر و تفاخر به آن بپردازیم.
زین سبب فانی است و بی مقدار
در حقیقت مآل اوست، به دار
هوش مصنوعی: به همین دلیل او از بین رفته و در واقع بی‌ارزش است، نتیجه کار او به دار آویخته شده است.
باطل و حق او جدا سازند
طیّبش از خبیث پردازند
هوش مصنوعی: حق و باطل را از هم تفکیک می‌کنند و خوبی‌ها را از بدی‌ها جدا می‌سازند.
گندم و جو، ز هم کنند جدا
به ترازوی عدلِ راستگرا
هوش مصنوعی: گندم و جو را با ترازوی منصفانه و دقیق از هم جدا می‌کنند.
هر یکی می رود به موطن خویش
نیک و بد می نهند معدن خویش
هوش مصنوعی: هر فردی به جایی که به آن تعلق دارد می‌رود و ویژگی‌های خوب و بد خود را در آنجا نشان می‌دهد.
گفته در وحی احمد مختار
آخرت را خدای داده قرار
هوش مصنوعی: به نقل از وحی پیامبر، خداوند در آخرت برای انسان‌ها سرنوشت و تقدیری مشخص کرده است.
آخرت نیست بهر چیز دگر
هست خود مقصد قضا و قدر
هوش مصنوعی: آخرت تنها هدف و مقصد نهایی زندگی است و هیچ چیز دیگری نمی‌تواند جایگزین آن شود. تقدیر و سرنوشت انسان فقط به این هدف ارتباط دارد.
لاجرم عالم حیات و بقاست
آنچه فرع است بی بنا و فناست
هوش مصنوعی: بنابراین، جهان زندگی و دوام واقعی است و هر چیزی که به آن وابسته است بدون پایه و اساس و همچنین زودگذر و فناپذیر است.
دار هستی یکی ست در معنی
انقسامش به دنیی و عقبی
هوش مصنوعی: در این جهان، وجود ما تنها یک حقیقت دارد، که آن را می‌توان به دو بخش دنیوی و آخرتی تقسیم کرد.
دو صفت دان، ز نشئهٔ انسان
که بود حدّ جامع امکان
هوش مصنوعی: دو ویژگی را بشناس که نشانهٔ انسانیت است و حد و مرز جامعیت موجودات را مشخص می‌کند.
آنچه دانا قیود انسانی ست
نشئهٔ عنصریّ جسمانی ست
هوش مصنوعی: آنچه که دانایان به آن توجه می‌کنند، محدودیت‌های انسانی است که ناشی از وجود مادی و جسمانی ماست.
در دنائت، خطاب دنیا یافت
هر مسمّی به نسبت، اسما یافت
هوش مصنوعی: در دنیا، هر چیزی به خاطر ویژگی‌هایش نام و شهرت خاصی به دست می‌آورد و در این راستا، هر نامی که برای آن انتخاب می‌شود، به نوعی به خصوصیات و ویژگی‌های آن چیز مرتبط است.
نور باهر، جمال جانان را
نشئهٔ دیگر است انسان را
هوش مصنوعی: نور درخشان، زیبایی محبوب را به حالت دیگری برای انسان به ارمغان می‌آورد.
جامعیت میان ظلمت و نور
هله، نامیده شد سرای غرور
هوش مصنوعی: در جایی که تاریکی و روشنایی در کنار هم قرار دارند، آن مکان به عنوان محلی برای افتخار شناخته می‌شود.
نشود اینکه بر دوام تند
به زوال و به انصرام تند
هوش مصنوعی: اینطور نیست که همیشه چیزها به سرعت و به طور ناگهانی به پایان برسند و از بین بروند.
اختلاف و تباین اجزا
نبود قابل دوام و بقا
هوش مصنوعی: اختلاف و تفاوت بین اجزاء نمی‌تواند دوام و پایداری داشته باشد.
جمله اسرار نفس نورانی
برنتابد قوای جسمانی
هوش مصنوعی: تمام اسرار و حقیقت‌های لطیف و روحانی نمی‌تواند توسط نیروهای جسمانی و دنیوی درک و تحمل شود.
نشئهٔ عنصری وفا نکند
بحر را کوزه احتوا نکند
هوش مصنوعی: خود زندگی مادی و دنیوی نمی‌تواند به عمق و وسعت محبت و وفا دست پیدا کند، مانند اینکه هیچ کوزه‌ای نمی‌تواند تمام آب دریا را در خود جای دهد.
عالمی بایدش ز جوهر خویش
تا تواند گشود دفتر خویش
هوش مصنوعی: انسانی باید باشد که از وجود خود بهره‌مند باشد تا بتواند حقیقت و سرنوشت خویش را درک کند و به آن بپردازد.
بعد تعمیر ارض تن باید
که به امثال خویش بگراید
هوش مصنوعی: پس از بهبود و ترمیم جسم، باید به همنوعان و انسان‌های مانند خود بازگردد و پیوند برقرار کند.
کار دنیا به انصرام رسید
خفته را نوبت قیام رسید
هوش مصنوعی: زمان دنیا به پایان نزدیک شده و حالا نوبت بیداری کسانی است که در خواب غفلت به سر می‌برند.

حاشیه ها

1402/02/27 11:04
یزدانپناه عسکری

جمله اسرار نفس نورانی - برنتابد قوای جسمانی

[دومین حلقهٔ اقتدار، رازِ موجوداتِ درخشان است]

1402/02/15 10:05
یزدانپناه عسکری

30- بود آن در رجوع قوس وجود - اشقیا را جهنم موعود

31- بود آن شرِّ محض و جهل و هوان - ذلت است و شقاوت و خسران 

*

17- صبح خرد چون عَلَم خود فراشت - نیل شقاوت به جبین، جهل داشت 

***

ما مسّنی السوء ، همین جهل است که‌ آدمی را پس از مرگ به شقاوت رساند. (1)

***

[یزدانپناه عسکری]

بیرون کشیدن انبوه تجربیات فراموش شده (هوی) با جابجایی قلب، إِلاَّ مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیم الشعراء : 89

_______

1- نامه های عین القضات همدانی ج1 به اهتمام دکترعلینقی منزوی –دکتر عفیف عسیران .تهران: انتشارات اساطیر 1377 - ص 32 + 8:90