گنجور

شمارهٔ ۵۳ - انگشتری

تا لب جانان ز تنگی شکل انگشتر گرفت
پشتم از بار فراقش صورت چنبر گرفت
صورت چنبر گرفت از بار هجرش پشت من
تا لب لعلش ز تنگی شکل انگشتر گرفت
او مگر خواهد ز زلف و خال خود انگشتری
کاین نگین از مشک کرد،‌ آن چنبر از عنبر گرفت
طُرّهٔ شبرنگِ او وقتِ سحر زآسیبِ باد
صدهزار انگشتری بشکست و باز از سر گرفت
شد چو انگشتر دلم خالی ز مهر نیکوان
تا چو انگشتر نگین مهرش اندر بر گرفت
خواست بسپارد مرا گیتی به دست هجر او
زان چو انگشتر مرا خمّیده و لاغر گرفت
کرد همچون حلقهٔ انگشتری پشت مرا
وز مدیح صهر شاهنشه بر او گوهر گرفت
آنکه تا انگشتری بگرفت انگشتش ز شاه
مشتری را طالعش زیر نگین اندر گرفت
همچنان کانگشتری گیرد ز گوهر آب و تاب
دولت و ملّت از او آرایش و زیور گرفت
گشت چون انگشتر از تنگی دل خصمش چو او
خلعت انگشتری از شاهِ گردون‌فر گرفت
چون بدین انگشتری بینی و این تابان نگین
ماه نو در بر، تو گویی زهرهٔ ازهر گرفت
گویی این انگشتری را از شرافت آسمان
گوهر از اختر نهاد و چنبر از محور گرفت
قدر این انگشتری زانگشترِ جم برتر است
آری این یک را بباید زآن دگر برتر گرفت
زانکه آن انگشتری از جم به اهریمن رسید
وین دگر را از ملک‌، صدرِ ملک‌منظر گرفت
آنکه انگشت جلالش از پی انگشتری
مهر را مهر نگین و چرخ را چنبر گرفت
هان خداوندا تو را انگشتری بخشید شاه
وندرین انگشتری بس لطف‌ها مضمر گرفت
تا تو را آمد چنین انگشتری از شهریار
از حَسَد خَصمِ تو را در کالبد آذر گرفت
آسمان‌قدرا! بهار مدحگر در ساعتی
وصف این انگشتری را خامه و دفتر گرفت
چون درآمد نام این انگشتری در هر کلام
خامهٔ من سربه‌سر آیین و زیب و فر گرفت
بر تو بادا فرخ و فرخنده این انگشتری
کز تو صد فرخندگی آیینِ پیغمبر گرفت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا لب جانان ز تنگی شکل انگشتر گرفت
پشتم از بار فراقش صورت چنبر گرفت
هوش مصنوعی: زمانی که لب‌های محبوبم به شکل تنگی در آمد، به خاطر فراق او، پشت من همچون حلقه‌ای تحت فشار قرار گرفت.
صورت چنبر گرفت از بار هجرش پشت من
تا لب لعلش ز تنگی شکل انگشتر گرفت
هوش مصنوعی: عشق و جدایی باعث شده است که من مانند یک حلقه تنگ و محدود احساس کنم. به خاطر دوری از معشوق، حالتی پراشکال و ناراحت‌کننده برایم به وجود آمده که همچون دایره‌ای که به دور چیزی می‌چرخد، می‌چرخم اما نمی‌توانم به او نزدیک شوم.
او مگر خواهد ز زلف و خال خود انگشتری
کاین نگین از مشک کرد،‌ آن چنبر از عنبر گرفت
هوش مصنوعی: آیا او می‌خواهد از مو و زیبایی‌اش انگشتری بسازد که این نگین آنقدر زیبا و درخشان باشد که مانند مشک به نظر برسد و آن حلقه از عنبر شکل بگیرد؟
طُرّهٔ شبرنگِ او وقتِ سحر زآسیبِ باد
صدهزار انگشتری بشکست و باز از سر گرفت
هوش مصنوعی: موهای زیبای او در هنگام صبح به خاطر شدت وزش باد، تعداد زیادی از انگشترها را از گردن شکسته و دوباره به حالت اولش بازگشت.
شد چو انگشتر دلم خالی ز مهر نیکوان
تا چو انگشتر نگین مهرش اندر بر گرفت
هوش مصنوعی: دل من مانند یک انگشتر شده است که از مهر و محبت خوبان خالی است، تا زمانی که نگین عشق او در آن وجود داشته باشد.
خواست بسپارد مرا گیتی به دست هجر او
زان چو انگشتر مرا خمّیده و لاغر گرفت
هوش مصنوعی: خواست که دنیا مرا به دست جدایی او بسپارد، زیرا همان‌طور که یک انگشتر به خاطر فشار و کشش خمیده و لاغر می‌شود، من نیز دستخوش همین حال و روز گشتم.
کرد همچون حلقهٔ انگشتری پشت مرا
وز مدیح صهر شاهنشه بر او گوهر گرفت
هوش مصنوعی: او مانند حلقه‌ای که دور انگشت می‌چرخد، مرا به خود بست و از ستایش پادشاه به او ارزشی همچون جواهر بخشید.
آنکه تا انگشتری بگرفت انگشتش ز شاه
مشتری را طالعش زیر نگین اندر گرفت
هوش مصنوعی: کسی که در حالتی است که انگشتری را به دست می‌کند، طالعش به مانند زیر نگین انگشتری قرار می‌گیرد و سرنوشت او به سایه‌ی مجلل آن تغییر می‌کند.
همچنان کانگشتری گیرد ز گوهر آب و تاب
دولت و ملّت از او آرایش و زیور گرفت
هوش مصنوعی: همانطور که انگشتری از سنگ قیمتی زیبا می‌گیرد، دولت و ملت نیز از او زیبایی و شکوه می‌گیرند.
گشت چون انگشتر از تنگی دل خصمش چو او
خلعت انگشتری از شاهِ گردون‌فر گرفت
هوش مصنوعی: وقتی دلش تنگ شد، به مانند یک انگشتر به دور خصمش می‌چرخید و او مانند کسی که لباسی از شاه عالم دریافت کرده باشد، به زیبایی و شکوهمندی دچار شد.
چون بدین انگشتری بینی و این تابان نگین
ماه نو در بر، تو گویی زهرهٔ ازهر گرفت
هوش مصنوعی: وقتی این انگشتری را ببینی و این نگین درخشان که شبیه ماه نو است، به نظر می‌رسد که زهره زیبایی خود را از همه چیز گرفته و به این شکل ظاهر شده است.
گویی این انگشتری را از شرافت آسمان
گوهر از اختر نهاد و چنبر از محور گرفت
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد این انگشتری به قدری با ارزش و زیباست که نشان از نجابت آسمانی دارد، گویی که سنگ قیمتی آن از ستاره‌ای گرفته شده و حلقه‌اش از مرکز زمین ساخته شده است.
قدر این انگشتری زانگشترِ جم برتر است
آری این یک را بباید زآن دگر برتر گرفت
هوش مصنوعی: این انگشتری که در دست داری، به دلیل ارزش و ویژگی‌های خاصش، از انگشتری که به پادشاه جم تعلق داشت، برتر است. بنابراین، باید این انگشتری را بیشتر از آن انگشتر دیگر ارج بنهیم.
زانکه آن انگشتری از جم به اهریمن رسید
وین دگر را از ملک‌، صدرِ ملک‌منظر گرفت
هوش مصنوعی: چون آن انگشتری که متعلق به جمشید بود به اهریمن افتاد، این انگشتری دیگر از پادشاهی، ریاست پادشاهی را به دگرگونه‌ای به دست آورد.
آنکه انگشت جلالش از پی انگشتری
مهر را مهر نگین و چرخ را چنبر گرفت
هوش مصنوعی: کسی که قدرت و عظمتش به اندازه‌ای است که با انگشتش، نشانه‌ای از بزرگی‌اش را بر روی انگشتری و گردونه‌ی آسمان قرار داده است.
هان خداوندا تو را انگشتری بخشید شاه
وندرین انگشتری بس لطف‌ها مضمر گرفت
هوش مصنوعی: ای خدا، شاه به تو انگشتری هدیه داده و در این انگشتری بزرگترین نعمت‌ها نهفته است.
تا تو را آمد چنین انگشتری از شهریار
از حَسَد خَصمِ تو را در کالبد آذر گرفت
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو به این شکل و با این انگشتری از سوی پادشاه به دست آوردی، دشمن تو به خاطر حسادت، دچار مشکل شد و در وضعیتی سخت قرار گرفت.
آسمان‌قدرا! بهار مدحگر در ساعتی
وصف این انگشتری را خامه و دفتر گرفت
هوش مصنوعی: با آسمان با عظمت! در بهاری که ستایشگران در یک لحظه، قلم و دفتر را برای توصیف این انگشتری به کار گرفتند.
چون درآمد نام این انگشتری در هر کلام
خامهٔ من سربه‌سر آیین و زیب و فر گرفت
هوش مصنوعی: زمانی که نام این انگشتری در هر گفتار به میان می‌آید، قلم من به طور کامل تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد و به زیبایی و جلا می‌آید.
بر تو بادا فرخ و فرخنده این انگشتری
کز تو صد فرخندگی آیینِ پیغمبر گرفت
هوش مصنوعی: این انگشتری که به تو تعلق دارد، خوشبختی و سعادت عظیمی را به همراه دارد و نشانه ای از آموزه های پیامبر است.

حاشیه ها

1402/10/23 10:12
کژدم

در پی داده شدن تولیت آستان قدس رضوی به بهار از سوی مظفرالدین‌شاه در سال ۱۲۸۲ انگشتری نیز به بهار داده شد. بهار این قصیده را که در هر بیت آن نامی از انگشت و انگشتر به میان آمده بدان مناسبت پرداخته است.