گنجور

بخش ۴۰ - آمدن دستور هفتم به حضرت شاه

دستور عالی رای که با فر همای بود، پیش تخت شاه رفت و گفت: بنیت شاه که سرمایه غنیت آفریدگان و گوهر ذات او که با صفات فریشتگان است، در ترقی درجات معالی و استجماع ماثر حمیده، موبد و مخلد باد. رای جهان آرای که جام جهان نمای از خجالت او صدا پذیرفته است و آینه خورشید گنبد گردان از غیرت او رنگ زنگ گرفته، داند که در امور معضل و خطوب مشکل، هیچ خصلت پسندیده تر از تدبر و تفکر نیست و هیچ عادت مذمومتر از سرعت و عجلت نه و از حصافت عقل و شهامت خرد آن لایق تر که به امضای عزایم در امور مبهم و مهمات معظم، تعجیل فرموده نشود و ناستوده است نزدیک ارباب الباب و اصحاب احسان و اعیان اذهان، تدبیر زنان و استصواب ایشان را منقاد و ممتثل بودن و مظهر شرع و مفتی عقل می فرماید که: «النساء حبائل الشیطان». معنی آنست که زن به خوی و عادت شیطان است و چون طبیعت و شهوت او به چیزی مایل شود، نهمت طبع و شره نفس، پیش عقل و خرد او حجاب غفلت بدارد و هوای دل و نهمت تن در مقابله دین و دیانت او حایل و مانع گردد، شرم و آزرم فرو گذارد و هوا و نعمت بردارد و روی در کف پای شهوت مالد و پشت پای بر روی مروت زند.

گرچه ماهند ورچه پروین اند
از در ذم و اهل نفرین اند
سبب جنگ و ننگ و آزارند
علت رنج و خرج کابین اند

به وسیلت صحبت و الفت ایشان بوده است که چندین عقلای کامل و انبیای فاضل در بلا و عنا و زلت و محنت افتاده اند و صبر و وقار و ضیاع و عقار در معرض تضییع و تلف نهاده. حدیث هابیل و قابیل و هاروت و ماروت و یوسف و داود در قصص و تواریخ مذکور و مشهور است و در آثار و اخبار مکتوب و مسطور.

هر که با یوسف صدیق چنان داند ساخت
هیچ دانی چه کند صحبت او با دگران؟

و اگر شاه به تمویه صاحب غرضی و تزویر ناقص عرضی که در عهد او جز نقض و در عقل او جز نقص صورت نبندد، در یتیم صدف وجود خود را به تعجیل در کام نهنگ اجل نهد، لاید از امضای این عزیمت پشیمان شود، چنانکه آن پادشاه زن دوست که چون مثال نفاذ یافته بود، پشیمانی و تلهف، دستگیر و ندامت، پایمرد و دلپذیر نبود. شاه پرسید چگونه بود آن؟ بگوی.

بخش ۳۹ - داستان شاهزاده با وزیران: کنیزک گفت: در ساعات ماضی و اوقات سالف و شهور غابر و سنون داثر، پادشاهی بوده است در حدود کابل، مسعود سیرت، محمود سریرت، با منظر رایق و مخبر صادق. سنت او عدل فرمایی و سیرت او مملکت آرایی. مذکور به اخلاق حمیده و موصوف به آثار پسندیده. متحلی به حلیت فتوت و متدرع به لباس مروت و او را در همه عالم، فرزندی بود، خلف سلف و شرف شرف، با جمالی با هر و عرضی طاهر. مسعود الجد و محمود الحظ. نقی الجیب و تقی العرض. مزین به مناقب شاهی و محلی به ماثر پادشاهی. آثار کیاست از ناصیه او لامح و انوار فراست در غره او لایح. پدر از جهت او کریمه خاقان چین را در حباله عقد آورده بود و به کناف زفاف رسانیده و ایام اجتماع و میعاد اتصال به انقضا رسیده و بر آن جمله اتفاق افتاده که شاهزاده به ولایت خاقان چین رود. چون مهلت میعاد به اسیتفا رسید و مواعده مواصلت و مصاهرت به انجاز انجامید، پادشاه اسباب سفر پسر راست کرد و گفت:بخش ۴۱ - داستان پادشاه زن دوست: دستور گفت: در مواضی ایام و سوالف اعوام، پادشاهی بوده است پیروز نام. با مهابت تمام و سیاست بکمال. متدرع به لباس جلال و متحلی به حلیه کمال و با این مهابت و سیاست و شهامت و کیاست، مغرور عشوه زنان و مفتون طره و زلف ایشان بودی. پیوسته بسته گل رخسار ماهرویی و خسته خار هجر سلسله مویی بودی و شبی بی معاشرت نبودی و بی مباشرت نغنودی. روزی بر بالای کوشک، شاهین نظر را پرواز داده بود و چشم بر هم بام و در می افکند تا غزالی صید کند یا طاووس جمالی در قید آرد و در انتظار سانح و بارح و نازح و سارح مانده و مرکب شهوت در میدان طلب گرم کرده و یکران جستجوی در جولان آورده. در اثنای این حالات، مقدمه نظر و طلیعه بصر او بر چهره ماهرویی افتاد که آفتاب در شعله مشعله جمال او چون پروانه سوخته بود و در آتش غیرت چون شمع افروخته. خوب منظر، ماه پیکر، آفتاب مخبر، مشتری طلعت، زهره دیدار که آتش عشق او آب حیات جانها بود و خاک درگاه او بوسه جای دلها. ازین کش خرامی، لطیف اندامی، ماه رویی، سلسله مویی، عنبر جعدی، سمن خدی.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دستور عالی رای که با فر همای بود، پیش تخت شاه رفت و گفت: بنیت شاه که سرمایه غنیت آفریدگان و گوهر ذات او که با صفات فریشتگان است، در ترقی درجات معالی و استجماع ماثر حمیده، موبد و مخلد باد. رای جهان آرای که جام جهان نمای از خجالت او صدا پذیرفته است و آینه خورشید گنبد گردان از غیرت او رنگ زنگ گرفته، داند که در امور معضل و خطوب مشکل، هیچ خصلت پسندیده تر از تدبر و تفکر نیست و هیچ عادت مذمومتر از سرعت و عجلت نه و از حصافت عقل و شهامت خرد آن لایق تر که به امضای عزایم در امور مبهم و مهمات معظم، تعجیل فرموده نشود و ناستوده است نزدیک ارباب الباب و اصحاب احسان و اعیان اذهان، تدبیر زنان و استصواب ایشان را منقاد و ممتثل بودن و مظهر شرع و مفتی عقل می فرماید که: «النساء حبائل الشیطان». معنی آنست که زن به خوی و عادت شیطان است و چون طبیعت و شهوت او به چیزی مایل شود، نهمت طبع و شره نفس، پیش عقل و خرد او حجاب غفلت بدارد و هوای دل و نهمت تن در مقابله دین و دیانت او حایل و مانع گردد، شرم و آزرم فرو گذارد و هوا و نعمت بردارد و روی در کف پای شهوت مالد و پشت پای بر روی مروت زند.
هوش مصنوعی: دستور عالی رای با احترام به شاه پیش او رفت و گفت: ای شاه که منبع ثروت آفریدگان و دارای صفات فرشتگان هستی، امیدوارم همیشه در درجات عالی و جمع آثار نیک باقی بمانی. رای جهان‌آرا که در برابر عظمت تو شرمنده است و آینه خورشید از حسادت تو تغییر رنگ داده، می‌داند که در مسائل دشوار و مشکلات، هیچ ویژگی پسندیده‌تر از تفکر و تدبیر نیست و هیچ عادت نکوهیده‌تر از شتاب و عجله نیست. عقل و خرد هیچ چیز مناسب‌تری برای تأمل در موضوعات مهم نمی‌بیند و نباید در تصمیم‌گیری درباره مسائل مبهم و مهم، شتاب کرد. نزد بزرگان و نیکوکاران، تدبیر و تأمل در امور زنان ضروری است و باید به آن توجه شود. در این میان، گفته‌ای از علما وجود دارد که بیان می‌کند: "زنان دام‌های شیطان هستند." این جمله به معنای آن است که طبیعت زن به سمت لذت‌ها و تمایلات دنیوی گرایش دارد و هنگامی که به چیزی متمایل می‌شود، این تمایل می‌تواند مانع از دیدن حقیقت و درک واقعیت‌های دینی او شود و شرافت و حیا را تحت تأثیر قرار دهد.
گرچه ماهند ورچه پروین اند
از در ذم و اهل نفرین اند
هوش مصنوعی: اگرچه آن‌ها شبیه ماه هستند و مانند ستاره‌های پروین، اما از درگاه خداوند مغضوب و ملعون به شمار می‌آیند.
سبب جنگ و ننگ و آزارند
علت رنج و خرج کابین اند
هوش مصنوعی: جنگ، شرم و دردسرها به خاطر چیزی‌ست که باعث رنج و هزینه‌های مربوط به مهریه می‌شود.
به وسیلت صحبت و الفت ایشان بوده است که چندین عقلای کامل و انبیای فاضل در بلا و عنا و زلت و محنت افتاده اند و صبر و وقار و ضیاع و عقار در معرض تضییع و تلف نهاده. حدیث هابیل و قابیل و هاروت و ماروت و یوسف و داود در قصص و تواریخ مذکور و مشهور است و در آثار و اخبار مکتوب و مسطور.
هوش مصنوعی: به واسطه صحبت و ارتباط نزدیک میان ایشان، چندین شخصیت عاقل و پیامبر برجسته در سختی‌ها، بلایا و مشکلات قرار گرفته‌اند و صبر و آرامش آن‌ها در معرض آسیب و تلف قرار دارد. داستان‌های هابیل و قابیل، هاروت و ماروت، یوسف و داود در قصص و تاریخ‌ها ذکر شده و معروف هستند و در متون و منابع مکتوب ثبت شده‌اند.
هر که با یوسف صدیق چنان داند ساخت
هیچ دانی چه کند صحبت او با دگران؟
هوش مصنوعی: هرکس که با یوسف صدیق رابطه‌ای نزدیک و خاص دارد، باید بداند که چنین دوستی چه تاثیری بر روی دیگران خواهد گذاشت.
و اگر شاه به تمویه صاحب غرضی و تزویر ناقص عرضی که در عهد او جز نقض و در عقل او جز نقص صورت نبندد، در یتیم صدف وجود خود را به تعجیل در کام نهنگ اجل نهد، لاید از امضای این عزیمت پشیمان شود، چنانکه آن پادشاه زن دوست که چون مثال نفاذ یافته بود، پشیمانی و تلهف، دستگیر و ندامت، پایمرد و دلپذیر نبود. شاه پرسید چگونه بود آن؟ بگوی.
هوش مصنوعی: اگر شاه به خاطر منافع شخصی و فریبکاری نادرست خود، نتواند در دوران سلطنتش به جز فساد و نقصان چیزی به جای بگذارد و مانند یک یتیم، به سرعت به سرنوشت مرگ دست پیدا کند، به احتمال زیاد از این تصمیمش پشیمان خواهد شد. مانند آن پادشاهی که با عشق به زنان، زمانی که به مسائل عمیق تر فکر کرد، با پشیمانی و افسوس روبه‌رو شد و نتوانست بر احساسات خود مسلط شود. شاه پرسید که آن داستان چگونه بود. بگو.