اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روز سیم چون رایت لشکر روز از افق مشرق طلوع کرد و اعلام قیری لشکر شب در قیروان مغرب پنهان شد، کنیزک به حضرت شاه مراجعه نمود و با چهره معصفری و پشت از بار حوادث چنبری، رخساره پر از اشک حسرت و باطن پر از قلق و ضجرت نزدیک شاه آمد و منافق وار به زبان اضطرار، تضرع و زاری پیش آورد.
هوش مصنوعی: روز به زیبایی و درخشش خود آغاز شد، همانطور که لشکری بر افق مشرق سر برآورده بود و نشانههای ناپدید شدن شب در طرف مغرب پنهان میشد. در این حال، کنیزکی با چهرهای غمگین و خسته از سختیهای زندگی، با چشمان اشکآلود و قلبی پر از نگرانی به درگاه پادشاه رفت و با زبانی آکنده از اضطراب و التماس، خواهش و گریهاش را مطرح کرد.
رخساره چو ابر نوبهاری پر نم
آمیخته آفتاب و باران بر هم
هوش مصنوعی: چهرهاش مانند ابرهای بهاری است که با رطوبت پوشیده شده و در آن نور خورشید و باران به هم آمیخته هستند.
پس گفت: عدل شاه، امروزه عالم را بحری محیط است که عالمیان از مشرب عذب نوال او اغتراف می کنند.
هوش مصنوعی: پس گفت: امروز در دنیا، سلطنتی وجود دارد که همه انسانها از نعمتها و موهبتهای آن بهرهمند میشوند.
هست اغتراف خلق ز بهر سخای او
هوش مصنوعی: مردم به خاطر generosity و سخاوت او به او اعتراف میکنند و او را تحسین میکنند.
دیر است که گفته اند: البحر مغترف. و مکارم اخلاق او گلزاری است که عالمیان از آن نسیم شمیم و و شمال الطاف می یابند و تا ریاحین انصاف از باغ عدل او شکفته شده است، خار جوز از ساحت ملک و دولت به آتش قهر بسوختست و تا فنای همایون او مرجع مظلومان شده است، بنای ظلم به صرصر عدل انهدام و انقضاض پذیرفته است و عجب تر آنکه همه جهان در سایه معدلت او قرار گرفته اند و من بنده در حرارت آفتاب تموز ظلم مانده ام.
هوش مصنوعی: مدتهاست که گفتهاند: دریا سرشار است. و فضیلتهای اخلاقی او مانند گلی است که مردم از آن عطر و لطافت میگیرند و تا زمانی که گلهای انصاف از باغ عدل او شکوفا شده، خار خشونت از سلطنت و حکومت به آتش خشم سوزانده شده است. و تا زمانی که وجود باعزت او پناهگاهی برای مظلومان شده، بنیان ظلم تحت طوفان عدل و انصاف ویران شده است. جالبتر آنکه تمام جهان در سایهسار عدالت او قرار دارند و من، بنده، در گرمای آفتاب تیرماه ظلم ماندهام.
یا اعدل الناس الا فی معاملتی
فیک الخصام و انت الخصم و الحکم
هوش مصنوعی: ای عادلترین مردم، جز در مورد من با تو که در دعوا هستم، منصف نیستی؛ چرا که تو هم طرف دعوا هستی و هم قاضی.
حضرت شاه را بدین اسم موسوم نتوان کردن اما دستوران بی عاقبت، ابروار پیش آفتاب عدل او حجاب گشته اند و ظلمی شنیع و جوری عظیم که از فرزند شاه برین بنده رفت، موجب بد نامی اسلاف و اعقاب او خواهد بود. اما پادشاه عادل به تحریض و تحریک ساعی نمام و شریر کذاب فتان، انصاف بنده نمی فرماید و گمان برم که مثل شاه با وزیران همچنانست که شاه کرمان را بود با وزیران. شاه پرسید: چگونه بود؟ بگوی
هوش مصنوعی: به حضرت شاه نمیتوان لقب خاصی داد، اما تصمیمات ناشیانه باعث شده که پردهای بر عدالت او بیفتد و ظلمی شنیع و جدی که از فرزند او به این بنده تحمیل شده، موجب بدنامی نسلهای گذشته و آینده خواهد شد. اما پادشاه عادل به تحریک و فریب افراد شیاد و بدخواه، درباره انصاف این بنده اقدامی نمیکند و به گمانم رابطهاش با وزیران شبیه به رابطه شاه کرمان با وزیران است. شاه پرسید: این رابطه چگونه است؟ بگو!