گنجور

شمارهٔ ۹

ای خسروی که رایت جاه و جلال تو
سر بر محیط عالم علوی فراشته ست
گردون مظلّه ای ست که در عرصه وجود
عصمت همیشه بر سر مُلکت بداشته ست
از چهره زمانه فرو شوی گرد ظلم
ایزد تو را بر او نه به بازی گماشته ست
شاها منم که خامه اقبال روز و شب
مدح تو بر صحیفه جانم نگاشته ست
مگذار ضایعم که مرا دور روزگار
بر اعتماد جود تو ضایع گذاشته ست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خسروی که رایت جاه و جلال تو
سر بر محیط عالم علوی فراشته ست
هوش مصنوعی: ای پادشاهی که پرچم عظمت و شکوه تو در سراسر آسمان‌ها برافراشته شده است.
گردون مظلّه ای ست که در عرصه وجود
عصمت همیشه بر سر مُلکت بداشته ست
هوش مصنوعی: آسمان، مانند سایه‌ای است که در دنیای وجود، همواره بر سر سرزمین پاکی و عصمت قرار دارد.
از چهره زمانه فرو شوی گرد ظلم
ایزد تو را بر او نه به بازی گماشته ست
هوش مصنوعی: از چهره‌ی دنیا، غبار ظلم برمی‌دارد و خداوند تو را به گونه‌ای نگه‌داشته که در این بازی سهمی نداری.
شاها منم که خامه اقبال روز و شب
مدح تو بر صحیفه جانم نگاشته ست
هوش مصنوعی: ای شاه، من آن کسی هستم که روز و شب، تقدیرم به تو احترام می‌گذارد و ویژگی‌های تو را در دل و جانم می‌نویسد.
مگذار ضایعم که مرا دور روزگار
بر اعتماد جود تو ضایع گذاشته ست
هوش مصنوعی: مرا تنها نگذار، زیرا روزگار به من سختی و مشکلاتی تحمیل کرده و من به بخشش و generosity تو تکیه کرده‌ام.