شمارهٔ ۵۹
ایا شهی که فلک را مهار در بینی
کشد وفاق تو همچون شتر نشیب و فراز
خرد به رقص در آید ز شوق خدمت تو
چو اشتران عرب بر حُدای اهل حجاز
عدوت گرچه همه گردن است همچو شتر
زمانه بشکندش گرد ران به سنگ نیاز
غرور و غفلت خصمت چو مستی اشتر
بود ز رنج و مشقت نه از تنعم و ناز
شتر به چشمه سوزن برون نخواهد شد
حسود خام طمع گو درین هوس بگداز
ز ناتمامی خصم تو چون شتر مرغ است
نه زور بار کشیدن نه قوت پرواز
بسان اشتر دولاب مانده سرگردان
نه از نهایت کار آگه و نه از آغاز
سپهرش از پی قربان همی کند فربه
رواست کو چو شتر روز چند سر بفراز
تو خلق را بشتروار زر دهی چه عجب
که چون جرس به ثنای تو برکشند آواز
ز حاسدان شتر دل مدار مردی چشم
که نیشکر بنروید ز بیخ اشتر غاز
عدوت کار به بازی همی برد به زیان
شنیده ای که بود بازی شتر ناساز
خدایگانا من بنده مدتی بودم
فتاده چون شتر بی مهار در تک و تاز
کنون ز بی شتری هست بر دلم باری
که صد شتر نکشد آن به عمرهای دراز
حکایت شتر و ماهتاب و اعرابی
شنیده ام که شنیده ست شاه بنده نواز
مرا که در شب افلاس گم شده ست شتر
به ماهتاب قبولت سزد که یابم باز
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ایا شهی که فلک را مهار در بینی
کشد وفاق تو همچون شتر نشیب و فراز
هوش مصنوعی: آیا شاهی که میتواند آسمان را کنترل کند، در حالتی است که به مانند شتری در حال بالا و پایین رفتن، ترتیبی از توافق و سازگاری را ایجاد کند؟
خرد به رقص در آید ز شوق خدمت تو
چو اشتران عرب بر حُدای اهل حجاز
هوش مصنوعی: عقل و درک انسان از شادی و شوق به خدمتگزاری تو به حرکت و رقص در میآید، مانند شتران عرب که در کنار آبادیهای حجاز به وجد میآیند.
عدوت گرچه همه گردن است همچو شتر
زمانه بشکندش گرد ران به سنگ نیاز
هوش مصنوعی: دشمنت هرچند که بسیار قوی و بزرگ به نظر میرسد، اما زمان میتواند او را با مشکلاتی همچون سنگ به زمین بیندازد.
غرور و غفلت خصمت چو مستی اشتر
بود ز رنج و مشقت نه از تنعم و ناز
هوش مصنوعی: غرور و بیخبری دشمن همانند خستگی و غفلت شتری است که از رنج و سختی ناشی میشود، نه از خوشگذارانی و ناز و نعمت.
شتر به چشمه سوزن برون نخواهد شد
حسود خام طمع گو درین هوس بگداز
هوش مصنوعی: شتر هرگز نمیتواند از چشمهای که بسیار باریک و کوچک است خارج شود، بنابراین حسودانی که بهخاطر طمع و آرزوهای نابهجا در پی چیزی هستند، باید بدانند که این خواستههایشان به تباهی خواهد انجامید.
ز ناتمامی خصم تو چون شتر مرغ است
نه زور بار کشیدن نه قوت پرواز
هوش مصنوعی: دشمن تو مانند شتر مرغ است؛ نه میتواند بار سنگینی را حمل کند و نه توانایی پرواز دارد.
بسان اشتر دولاب مانده سرگردان
نه از نهایت کار آگه و نه از آغاز
هوش مصنوعی: مانند شتری که در دواب گرفتار شده، سرگردان است و نه از پایان کار خود باخبر است و نه از آغاز آن.
سپهرش از پی قربان همی کند فربه
رواست کو چو شتر روز چند سر بفراز
هوش مصنوعی: آسمان او به دنبال قربانی خود است و این کار طبیعی است؛ زیرا او مانند شتری است که برای چند روز بار سنگینی را به دوش میکشد.
تو خلق را بشتروار زر دهی چه عجب
که چون جرس به ثنای تو برکشند آواز
هوش مصنوعی: تو به خلق دنیا از خوبیهای خود عطا میکنی، پس جای تعجب نیست اگر مانند زنگها به عظمت تو سرود سر دهند و تو را ستایش کنند.
ز حاسدان شتر دل مدار مردی چشم
که نیشکر بنروید ز بیخ اشتر غاز
هوش مصنوعی: از حسدورزیهای بدخواهان دلت را دلسرد نکن، چرا که مثل نیپروراندن در جاهایی نامناسب، به نتیجه خوبی نمیرسد.
عدوت کار به بازی همی برد به زیان
شنیده ای که بود بازی شتر ناساز
هوش مصنوعی: دشمنت به بازی مشغول است و این کارش به ضرر تو تمام میشود، آیا نشنیدهای که بازی شتر چگونه به هم میخورد و نمیتواند سازگار باشد؟
خدایگانا من بنده مدتی بودم
فتاده چون شتر بی مهار در تک و تاز
هوش مصنوعی: ای خداوند بزرگ، من مدتی چون شتری بیمهار و سرگردان، بدون هدف و راه درست زندگی کردهام.
کنون ز بی شتری هست بر دلم باری
که صد شتر نکشد آن به عمرهای دراز
هوش مصنوعی: اکنون بر دل من بار سنگینی است که حتی صد شتر هم نمیتواند آن را تحمل کند و این بار تا پایان عمر با من خواهد بود.
حکایت شتر و ماهتاب و اعرابی
شنیده ام که شنیده ست شاه بنده نواز
هوش مصنوعی: حکایت شتر و ماهتاب و اعرابی داستانی است که به گوش من رسیده و به نظر میرسد که شاه نوازشگر نیز آن را شنیده است.
مرا که در شب افلاس گم شده ست شتر
به ماهتاب قبولت سزد که یابم باز
هوش مصنوعی: در شب تاریکی که در فقر و بدبختی به سر میبرم، شنیدن مهربانی تو مانند نور ماه است که میتواند راهی برایم پیدا کند و مرا دوباره به خود بازگرداند.

ظهیر فاریابی