شمارهٔ ۵۲
عمادالدین تو آن تقدیر حکمی
که با قدرت فلک را نیست مقدار
کشیده خط تو در دفع فتنه
به گرد خطه اسلام دیوار
فکنده هیبتت چون دور دایم
دوار اندر سر گردون دوار
عروس ملک را بربسته زیور
به دست درفشان و لفظ دُربار
تویی آن گوهر عالی که پیشت
فلک مانند خاکستر بود خوار
گر از خاک است گوهر پس چرا شد
ز نسلت گوهری دیگر پدیدار؟
چه می گویم تو دریایی و لابد
به در یا در بود گوهر سزاوار
مبادا کز تو ای دریای معنی
شود هرگز یتیم آن در شهوار
اگر چه این سخن بر جای خویش است
حدیث ما فرحنا یاد می دار
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عمادالدین تو آن تقدیر حکمی
که با قدرت فلک را نیست مقدار
هوش مصنوعی: عمادالدین، تو آن سرنوشتی هستی که با قدرت آسمانها قابل اندازهگیری نیست.
کشیده خط تو در دفع فتنه
به گرد خطه اسلام دیوار
هوش مصنوعی: در دفاع از دین اسلام، تو با قدرت و نفوذ خود، خطی را کشیدهای که به عنوان دیواری در برابر فتنهها عمل میکند.
فکنده هیبتت چون دور دایم
دوار اندر سر گردون دوار
هوش مصنوعی: هیبت و عظمت تو مانند دایرهای است که مدام در حال گردش است و بر تمام آسمانها و زمین سایه افکنده است.
عروس ملک را بربسته زیور
به دست درفشان و لفظ دُربار
هوش مصنوعی: عروس ملک با زیورهایی زیبا دستش را آراسته و در فضای باشکوه دربار ایستاده است.
تویی آن گوهر عالی که پیشت
فلک مانند خاکستر بود خوار
هوش مصنوعی: تو آن گوهر گرانبهایی هستی که در برابر تو، آسمان مانند خاکستر ناچیز و بیارزش است.
گر از خاک است گوهر پس چرا شد
ز نسلت گوهری دیگر پدیدار؟
هوش مصنوعی: اگر گوهر از خاک شکل میگیرد، پس چرا از تو نیز گوهر دیگری آفریده شده است؟
چه می گویم تو دریایی و لابد
به در یا در بود گوهر سزاوار
هوش مصنوعی: من چه بگویم، تو خود دریا هستی و باید به در یا دریا سنگ قیمتی شایستهای داشته باشی.
مبادا کز تو ای دریای معنی
شود هرگز یتیم آن در شهوار
هوش مصنوعی: مبادا که دریای معانی تو باعث شود که هرگز کسی از آن بیبهره و یتیم بماند.
اگر چه این سخن بر جای خویش است
حدیث ما فرحنا یاد می دار
هوش مصنوعی: با وجود اینکه این سخن در محل خود قرار دارد، داستان ما را خوشحالتر میکند.

ظهیر فاریابی