گنجور

شمارهٔ ۵۱

ای به شش ضرب از جهان در نرد جباری فِره
تا ابد دوات روان بادا و حکمت بر نفاذ
گرچه اقبال تو از راه محابا دور چند
یافت با خصمت لباساتی بسی نرد گشاد
زخم تیغ بندگانت بس موافق بود و نیز
کعبتینهایی که پیکرش آن چنان یاری بداد
لاجرم چون کعبتینش باز مالیدی به وقت
داو افزون کرده اندر ششدر خذلان فتاد
با تو زین پس دست در خصل تعدی چون کند
چون یقینش شد که خصلی نیز می نتوان نهاد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای به شش ضرب از جهان در نرد جباری فِره
تا ابد دوات روان بادا و حکمت بر نفاذ
هوش مصنوعی: ای کسی که در دنیای سخت با شجاعت و استقامت روبرو هستی، برای همیشه همچون دواتی که جوهرش روان است، حکمت و دانش تو باید به خوبی پدیدار و موثر باشد.
گرچه اقبال تو از راه محابا دور چند
یافت با خصمت لباساتی بسی نرد گشاد
هوش مصنوعی: با وجود اینکه خوش‌شانسی تو به دلیل احتیاط دور شده است، با دشمنان تو با لباس‌های زیادی بازی‌ کرده و به چالش پرداخته‌ای.
زخم تیغ بندگانت بس موافق بود و نیز
کعبتینهایی که پیکرش آن چنان یاری بداد
هوش مصنوعی: زخم‌هایی که از تیغ بندگانت به من رسیده، بسیار مناسب و درست است، و همچنین دو کعبه‌ای که جسمش به آن اندازه کمک کرد.
لاجرم چون کعبتینش باز مالیدی به وقت
داو افزون کرده اندر ششدر خذلان فتاد
هوش مصنوعی: به ناچار، وقتی که دو کعبه را به هم مالیدی، در زمان داو، در شرایط سختی قرار گرفتی.
با تو زین پس دست در خصل تعدی چون کند
چون یقینش شد که خصلی نیز می نتوان نهاد
هوش مصنوعی: از این به بعد، چگونه می‌توان به ویژگی‌های غیرقابل قبول دست زد، وقتی که مطمئن شویم که هیچ ویژگی دیگری را نیز نمی‌توان در آن قرار داد؟