شمارهٔ ۵۰
مربی فضلای زمانه شمس الدین
تویی که قفل امل را سخای توست کلید
از آن سپس که میان من و تو عهد دراز
زمانه حبل متین مواصلت ببرید
تو را به مرو درون برد و خرمت بنشاند
مرا به سوی نشابور سر نگون بکشید
چو تو به اسم رسالت بیامدی ناگاه
دلم ز شوق ملاقات تو ز بر بپرید
شدی به قاعده و پرده دار بنشاندی
چنانک پرده صبرم ز غبن آن بدرید
مرا به خدمت تو محض دوستی آورد
نه رغبت زر و سیم و نه حرص نقل و نبید
حدیث رؤیت صانع مرا محقق شد
که دست معتزلی غالب ست و وجه پدید
رسول را چو به دنیا نمی توان دیدن
خدای را به قیامت چگونه بتوان دید؟
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مربی فضلای زمانه شمس الدین
تویی که قفل امل را سخای توست کلید
هوش مصنوعی: ای شمسالدین، تو مربی بزرگانی هستی که در این زمانه وجود دارند. تو با بخشندگیات کلید گشایش آمال و آرزوها را در دست داری.
از آن سپس که میان من و تو عهد دراز
زمانه حبل متین مواصلت ببرید
هوش مصنوعی: پس از آنکه پیوند محکم دوستیمان در طول زمان گسسته شد، میان من و تو فاصلهای ایجاد شد.
تو را به مرو درون برد و خرمت بنشاند
مرا به سوی نشابور سر نگون بکشید
هوش مصنوعی: تو را به مرو میبرد و جایگاهت را در آنجا به اندازهای محترم و گرامی میسازد، اما مرا به سمت نشابور میکشاند و در آنجا به زمین میزند.
چو تو به اسم رسالت بیامدی ناگاه
دلم ز شوق ملاقات تو ز بر بپرید
هوش مصنوعی: زمانی که تو با نام رسالت و پیامبری به نزد ما آمدی، ناگهان دلم از خوشحالی به خاطر دیدنت بالا پرید.
شدی به قاعده و پرده دار بنشاندی
چنانک پرده صبرم ز غبن آن بدرید
هوش مصنوعی: تو با تدبیر و تزویر خود جا را برای من فراهم کردی، بهگونهای که چنان صبوریام از نیرنگ و فریب تو پاره شد.
مرا به خدمت تو محض دوستی آورد
نه رغبت زر و سیم و نه حرص نقل و نبید
هوش مصنوعی: من به خاطر دوستی و محبت تو به خدمتت آمدهام، نه به خاطر علاقه به طلا و نقره و نه به خاطر میل به شراب و نوشیدنی.
حدیث رؤیت صانع مرا محقق شد
که دست معتزلی غالب ست و وجه پدید
هوش مصنوعی: داستان مشاهده خالق برایم روشن شد که دست معتزلی برتر است و حقیقت نمایان است.
رسول را چو به دنیا نمی توان دیدن
خدای را به قیامت چگونه بتوان دید؟
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانیم در دنیا پیامبر را ببینیم، چطور میتوانیم در قیامت خدا را مشاهده کنیم؟

ظهیر فاریابی