گنجور

شمارهٔ ۴۶

عماد دولت ودین صدر و پیشوای جهان
تویی که بزم تو را ماه نو پیاله شود
ز ابر دیده چو باران اشک بدخواهت
به لب رسد ز نفسهای سرد ژاله شود
مرا ز شادی جاه تو هر زمان باری
ز خنده لب چو گل و روی همچو لاله شود
چو از حواله شمس طبیب یاد آرم
ز غبن و غصه همه خنده هام ناله شود
هنوز آنقدری باقی ست و می ترسم
از ان که باقی عمرم درین حواله شود
دو روزه را تب خادم بود اگر بدهی
وگرنه از پی این وامهای حاله شود
امید من به تو یک ماهه بیش نیست و هنوز
هزار سال بزی تا هزار ساله شود

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عماد دولت ودین صدر و پیشوای جهان
تویی که بزم تو را ماه نو پیاله شود
هوش مصنوعی: تو سرآمد دین و دولت و پیشوای جهانی و جشن و شادت به گونه‌ای است که ماه نو در کنار آن، به مانند جامی زیبا خواهد بود.
ز ابر دیده چو باران اشک بدخواهت
به لب رسد ز نفسهای سرد ژاله شود
هوش مصنوعی: وقتی اشک‌هایم مانند باران از چشمانم بریزد و بر روی تو تاثیر بگذارد، همان‌طور که شبنم‌های سرد در صبح به زمین می‌نشینند.
مرا ز شادی جاه تو هر زمان باری
ز خنده لب چو گل و روی همچو لاله شود
هوش مصنوعی: هر وقت که به خاطر مقام و مقامتی که داری شاد می‌شوم، لبخندم مانند گل و چهره‌ام مانند لاله زیبا می‌شود.
چو از حواله شمس طبیب یاد آرم
ز غبن و غصه همه خنده هام ناله شود
هوش مصنوعی: وقتی یاد شمس طبیب را می‌کنم، احساس غم و ناراحتی به سراغم می‌آید و تمام خنده‌هایم تبدیل به ناله و گریه می‌شود.
هنوز آنقدری باقی ست و می ترسم
از ان که باقی عمرم درین حواله شود
هوش مصنوعی: هنوز زمان زیادی باقی مانده و من نگرانم که باقی‌مانده زندگی‌ام به این شکل بگذرد.
دو روزه را تب خادم بود اگر بدهی
وگرنه از پی این وامهای حاله شود
هوش مصنوعی: اگر خدمتی در دو روز انجام شود، در صورتی ارزش دارد که پاداشش را بدهی وگرنه این تلاش‌ها تنها باعث حسرت و واماندگی می‌شود.
امید من به تو یک ماهه بیش نیست و هنوز
هزار سال بزی تا هزار ساله شود
هوش مصنوعی: امید من به تو تنها به مدت یک ماه است و هنوز باید هزار سال بگذرد تا این امید به واقعیت تبدیل شود.