شمارهٔ ۴۳
ای فلک قدری که هر شب رای رو شنت
دیدبانان افق را دیده ها حیران کند
آفرینش چون قلم سر بر خط فرمان نهد
چون دبیر خاص نامت بر سر فرمان کند
جاهت ار گیرد حضیض ماه را در اهتمام
از کمال رفعتش چون ذروه کیوان کند
زخمهای چرخ را انعام تو مرهم نهد
دردهای ظلم را انصاف تو درمان کند
صورت اقبال نام عز دین یحیی برد
هرکجا احیاء رسم رأفت و احسان کند
مصر جامع گشت تبریز از قدوم فرخت
کو عزیز مصر تا تقریر این برهان کند؟
مملکت با نور عدل و سایه اقبال تو
شرم دارد گر حدیث عدل نوشروان کند
عدل هم در بدو فطرت دید کاید در زمین
لطف و قهرت را دلیل نصرت و خذلان کند
جست و جوی پایه قدرت که ناممکنست
سالکان چرخ را زین گونه سرگردان کند
طول و عرضی نیست عالم را که اسب همتت
بر مراد خویش یکچندی درو جولان کند
نکهت خلق و نسیم مجلست از خرمی
هر زمان روی زمین چون روضه رضوان کند
هرچه آزارست عنفت از جهان بیرون برد
هر چه دشوار است لطفت بر فلک آسان کند
کعبه اقبال در گاه تو آمد زان قبل
روز و شب گردون طوافش از بن دندان کند
با ابد دوران عمرت متصل بادا چنانک
دور دایم را قضا پیوند این دوران کند
تا تو هر روز از نشاط و خرمی عیدی کنی
و آسمان هر لحظه پیشت دشمنی قربان کند؟
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای فلک قدری که هر شب رای رو شنت
دیدبانان افق را دیده ها حیران کند
هوش مصنوعی: ای آسمان، تو چقدر بزرگی که هر شب با نگریستن به ستارهها، نگهبانان افق را حیرتزده میکنی.
آفرینش چون قلم سر بر خط فرمان نهد
چون دبیر خاص نامت بر سر فرمان کند
هوش مصنوعی: آفرینش مانند قلمی است که بر روی خط فرمان مینویسد و درست مانند یک دبیر ویژه، نام تو را بر بالای آن فرمان قرار میدهد.
جاهت ار گیرد حضیض ماه را در اهتمام
از کمال رفعتش چون ذروه کیوان کند
هوش مصنوعی: اگر مقام تو به حدی برسد که ماه را نیز در تلاش برای رسیدن به کمال خود در نظر بگیری، مانند ستارهای در اوج آسمان، به عظمت و بلندی خواهی رسید.
زخمهای چرخ را انعام تو مرهم نهد
دردهای ظلم را انصاف تو درمان کند
هوش مصنوعی: زخمهای ناشی از زندگی را با مهربانیات التیام میبخشی و ناعدالتیها را با انصاف و عدالتت درمان میکنی.
صورت اقبال نام عز دین یحیی برد
هرکجا احیاء رسم رأفت و احسان کند
هوش مصنوعی: چهره خوشبختی نام عز دین یحیی را در هر مکانی میبرد، جایی که او سنت مهربانی و تفاوت را زنده کند.
مصر جامع گشت تبریز از قدوم فرخت
کو عزیز مصر تا تقریر این برهان کند؟
هوش مصنوعی: تبریز با ورود شخصیتی از مصر که مورد احترام است، به جایی پر از زیبایی و شکوه تبدیل شده است. آیا این فرد میتواند دلایلی قانعکننده برای این تبدیل وضعیت ارائه کند؟
مملکت با نور عدل و سایه اقبال تو
شرم دارد گر حدیث عدل نوشروان کند
هوش مصنوعی: کشوری که با نور عدالت و برکت تو روشن شده، اگر بخواهد داستان عدالت نو شروان را بازگو کند، باید خجالت بکشد.
عدل هم در بدو فطرت دید کاید در زمین
لطف و قهرت را دلیل نصرت و خذلان کند
هوش مصنوعی: عدل در آغاز طبیعت، لطف و قهر خود را به گونهای آشکار میکند که نشانهای از یاری و شکست شود.
جست و جوی پایه قدرت که ناممکنست
سالکان چرخ را زین گونه سرگردان کند
هوش مصنوعی: کوشش در پیدا کردن پایه و اساس قدرت که به هیچ وجه ممکن نیست، میتواند مسافران و جستجوگران را به چنین وضعیتی بیاندازد که گمراه و سردرگم شوند.
طول و عرضی نیست عالم را که اسب همتت
بر مراد خویش یکچندی درو جولان کند
هوش مصنوعی: در دنیای اطراف ما هیچ محدودیتی وجود ندارد که نتوانی با تلاش و ارادهات به خواستههایت دست یابی و در مسیر خود پیش بروی.
نکهت خلق و نسیم مجلست از خرمی
هر زمان روی زمین چون روضه رضوان کند
هوش مصنوعی: خوشبویی و نسیم مجلس تو به قدری دلپذیر است که هر لحظه زمین را مانند باغ بهشت زینت میبخشد.
هرچه آزارست عنفت از جهان بیرون برد
هر چه دشوار است لطفت بر فلک آسان کند
هوش مصنوعی: هر چیزی که از دنیا به تو آسیب میزند، آن را از خود دور کن و هر چیزی که دشوار به نظر میرسد، با لطف و مهربانیات بر آسمان آسان کن.
کعبه اقبال در گاه تو آمد زان قبل
روز و شب گردون طوافش از بن دندان کند
هوش مصنوعی: کعبهی توجه و پذیرش، در برابر تو قرار گرفته است و از آغاز شب و روز، چرخش و دور زدن آن بهاندازهی عمق دندانهایت است.
با ابد دوران عمرت متصل بادا چنانک
دور دایم را قضا پیوند این دوران کند
هوش مصنوعی: امیدوارم عمر تو تا ابدیت ادامه داشته باشد، همانگونه که سرنوشت ابدی میتواند این دوران را به هم پیوند دهد.
تا تو هر روز از نشاط و خرمی عیدی کنی
و آسمان هر لحظه پیشت دشمنی قربان کند؟
هوش مصنوعی: تو هر روز برای خوشحالی و شادی خود عید میگیری و در عین حال، آسمان هر لحظه به خاطر تو سختی و مشکل میآفریند؟

ظهیر فاریابی