شمارهٔ ۲۲
بزرگوارا دانم که بر خلاف قدر
حقیقت است که جز کردگار قادر نیست
به حکم آنک بد و نیک هر چ پیش آید
مقدّرست به هر حال اگر چ ظاهر نیست
به سعی می نشود هیچ گونه روزی بیش
ز روی کم خردی گرچه مرد صابر نیست
بلی عنایت صاحب که در مصالح خلق
ز یک دقیقه به انواع لطف قاصر نیست
چو سوی جمله نظر می کند ز روی کرم
چرا به جانب من هیچ گونه ناظر نیست
به صد امید دل اندر تو بسته ام که از آن
زبان حال من به اتمام هیچ شاکر نیست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.