شمارهٔ ۲۰
ای فلک سر بدان درآورده
که تو گویی که خاک پای من است
زینت آسمان و زیور ماه
عکس جام جهان نمای من است
سایبان سپهر نُه پوشش
آستان در سرای من است
حجتی کان زبان فتنه ببست
سر تیغ جهانگشای من است
آفتابی که عقل ذرّه اوست
ذره ای ز آفتاب رای من است
دو جهان را به پشت پای زدی
که کمین فضله سخای من است
پایت آزرده شد ز صدمت آن
خود همین ماجراگوی من است
درد در پایت اوفتاد به عذر
که گناه من و خطای من است
چون به پایت رسید آسیبم
گر ببری سرم سزای من است
عقل سوگند بر جهان می داد
که اگر در سرت هوای من است
به سر من که درد پاش بچین
که تو دانی که بوسه جای من است
جاودان زی که چرخ می گوید
که بقای تو با بقای من است
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای فلک سر بدان درآورده
که تو گویی که خاک پای من است
هوش مصنوعی: ای آسمان، بدان که تو چقدر کوچک و ناپایدار هستی، تا جایی که به نظر میرسد تو فقط خاک پای من هستی.
زینت آسمان و زیور ماه
عکس جام جهان نمای من است
هوش مصنوعی: زیبایی آسمان و درخشش ماه، تصویر زیبای جهانی را که در دل من وجود دارد، نشان میدهد.
سایبان سپهر نُه پوشش
آستان در سرای من است
هوش مصنوعی: آسمان مانند سایبانی بر سر در خانهام قرار دارد و این سایبان، نه پوشش دارد.
حجتی کان زبان فتنه ببست
سر تیغ جهانگشای من است
هوش مصنوعی: دلیل و مدرکی که زبان فتنه را خاموش کرد، شمشیر فاتح من است.
آفتابی که عقل ذرّه اوست
ذره ای ز آفتاب رای من است
هوش مصنوعی: سخن از یک نور و درخشش عقلانی است که در آن به حقیقت عظیم و نورانی اشاره شده. به این معنا که عقل انسان با وجود کوچکیاش به اندازهای از آن روشنی و آگاهی بزرگ الهام میگیرد. در واقع، عقل انسان بخشی از وجود این نور بزرگ است و به آن وابسته است.
دو جهان را به پشت پای زدی
که کمین فضله سخای من است
هوش مصنوعی: تو با نادیده گرفتن دو جهان، به راحتی بر آنها پا گذاشتی، در حالی که زیر پای تو نشانهای از بخشش و لطف من است.
پایت آزرده شد ز صدمت آن
خود همین ماجراگوی من است
هوش مصنوعی: پایت به خاطر آسیبهایی که دیدی، این داستان خود نشاندهندهی حال و روز من است.
درد در پایت اوفتاد به عذر
که گناه من و خطای من است
هوش مصنوعی: درد در پاهایم به خاطر این است که من گناه کردهام و اشتباهاتی داشتم که باید عذرخواهی کنم.
چون به پایت رسید آسیبم
گر ببری سرم سزای من است
هوش مصنوعی: اگر به پای من آسیبی برسانی، اگر سرم را هم ببری، سزاوار آنم.
عقل سوگند بر جهان می داد
که اگر در سرت هوای من است
هوش مصنوعی: عقل به جهان اصرار میکرد که اگر در دل تو وجود من را میخواهی، باید من را در نظر بگیری.
به سر من که درد پاش بچین
که تو دانی که بوسه جای من است
هوش مصنوعی: عزیزم، به سر من ناز کنی و آرامش بدهی، چرا که تو خوب میدانی جایی که باید باشم بوسهات است.
جاودان زی که چرخ می گوید
که بقای تو با بقای من است
هوش مصنوعی: برای همیشه زندگی کن، زیرا دوران و زمانه میگوید که وجود تو تنها به وجود من وابسته است.