شمارهٔ ۱۷
خدایگان جهان شهریار روی زمین
تویی که ذات تو تنها نشان اقبال است
هر آنچه خواهی و گویی تو را جز آن نبود
از آنک فکرت تو ترجمان اقبال است
چو عالمی به نماز و به روزه می خواهند
بقای ذات کریمت که کان اقبال است
اگر چه روزه در آمد به رغم اعدا نیک
طرب گزین که تنت در ضمان اقبال است
کنون که طبع هوا چون دم عدوی تو شد
به دولت تو که شادی جان اقبال است
گذشت وقت تماشای بوستان و کنون
زمین مجلس تو بوستان اقبال است
به خرمی و سعادت نشاط می کردی
که نوش بادت و این هم نشان اقبال است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خدایگان جهان شهریار روی زمین
تویی که ذات تو تنها نشان اقبال است
هوش مصنوعی: تو ای سرور و فرمانروای جهان، تنها کسی هستی که نشان و نماد خوشبختی و حضور اقبال در میان انسانها محسوب میشوی.
هر آنچه خواهی و گویی تو را جز آن نبود
از آنک فکرت تو ترجمان اقبال است
هوش مصنوعی: هر چیزی که بخواهی و بگویی، جز آن نیست که فکر و اندیشهات نمایانگر موفقیت و سرنوشت توست.
چو عالمی به نماز و به روزه می خواهند
بقای ذات کریمت که کان اقبال است
هوش مصنوعی: وقتی که مردم در حال نماز و روزه هستند، در واقع به دنبال این هستند که وجود با کرامت و پر برکت تو باقی بماند، چرا که این نوعی شگون و خوششانسی به حساب میآید.
اگر چه روزه در آمد به رغم اعدا نیک
طرب گزین که تنت در ضمان اقبال است
هوش مصنوعی: با وجود اینکه دشمان دشمنی میکنند، اما از خوشیها بهرهمند شو، زیرا بدن تو در حمایت و خوشی قرار دارد.
کنون که طبع هوا چون دم عدوی تو شد
به دولت تو که شادی جان اقبال است
هوش مصنوعی: اکنون که حال و هوای دنیا به اندازهی وجود تو شاداب و زنده شده، خوشبختی و موفقیت، در پرتو حضور تو به جان مایه و زندگی ما افزوده است.
گذشت وقت تماشای بوستان و کنون
زمین مجلس تو بوستان اقبال است
هوش مصنوعی: زمان تماشای گل و گیاه سپری شده و حالا زمین، محفل توست که مظهر خوشبختی و موفقیت است.
به خرمی و سعادت نشاط می کردی
که نوش بادت و این هم نشان اقبال است
هوش مصنوعی: تو با خوشحالی و سعادت شادابی به وجود میآوردی که نوش جانت باشد و این نیز نشانهی خوششانسی و اقبال توست.