شمارهٔ ۹
روز جشن عرب و وقت نشاط عجم است
شادزی گرچه فلک باعث اندوه و غم است
خویشتن رنجه مدار از قبل فقد مراد
می خور انگار که آن نیز وفا و کرم است
شاه انجم زکمین گاه افق بیرون تافت
وقت پرداختن مدحت شاه عجم است
قصه ملک جم وجام مرصع مشنو
جام بر کف نه وانگار که آن جام جم است
ذکر باغ ارم و آتش نمرود مکن
آتشی برکن و انگار که باغ ارم است
بی می روشن اگر تیره شد آیینه عیش
بس عجب نیست که گیتی همه افسون دم است
دولت شاه جهان است که ماند جاوید
بر جهان تکیه مکن کو به فنا متهم است
ملک شرق طغانشاه موید که به طوع
آسمان بر درش از جنس عبید و خدم است
آنک در نوبت او مطلع خورشید فلک
زیر منجوق سراپرده و ماه علم است
وانک در موکب میمونش گه غلغل کوس
فزع صور به نسبت چو صریر قلم است
ور نگنجد سخن او ز لطایف به حساب
زین سبب حکم درین لازم جذر اصم است
خسروا آب حسام تو فرو شوید پاک
هرچه بر چهره آفاق غبار ستم است
باز بی واسطه دست غضبت محو کند
هرچه بر تخته گردون زشقاوت رقم است
دولت از بهر طواف در تو بست احرام
که جناب تو ز حرمت چو حریم حرم است
منتظم شد به تو احوال جهان جمله چنانک
مرتع آهوی چین ، بیشه شیر اجم است
زلف چنگ است که در بزم تو با تشویش است
چشم ساقی است که با رونق جاهت دژم است
از پی چشم بدست اینک در ایام بهار
خار با خاصیت عدل تو با گل بهم است
فلک از راتب انعام تو پر کرد شکم
گرچه سرتاسرش از روی حقیقت شکم است
وهم را دست به قصر شرفت می نرسد
گرچه نُه کرسی گردونش به زیر قدم است
نام والقاب تو کز لوح فلک محو مباد
زینت چهره دینار وجمال درم است
تا به خاصیّت احکام فلک طبع جهان
قابل نیک و بد حاصل نفع والم است
دست حکم فلک از ملک جهان کوته باد
دولتت را چه رسیده ست،وز او خود چه کم است؟
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روز جشن عرب و وقت نشاط عجم است
شادزی گرچه فلک باعث اندوه و غم است
هوش مصنوعی: در روز شادی عربها و زمان خوشی عجمها، خوش بگذرانید، هرچند که سرنوشت موجب اندوه و ناراحتی است.
خویشتن رنجه مدار از قبل فقد مراد
می خور انگار که آن نیز وفا و کرم است
هوش مصنوعی: خودت را به زحمت نینداز و از اینکه خواستهات برآورده نشده ناراحت نباش. به نظر میرسد که نباید بر روی آن تمرکز کنی و بهتر است به این فکر کنی که این شرایط هم میتواند نوعی رحمت و لطف باشد.
شاه انجم زکمین گاه افق بیرون تافت
وقت پرداختن مدحت شاه عجم است
هوش مصنوعی: پادشاه آسمانها از زیر افق به بیرون میتابد و این لحظهای است که باید در ستایش پادشاه ایران سخن بگوییم.
قصه ملک جم وجام مرصع مشنو
جام بر کف نه وانگار که آن جام جم است
هوش مصنوعی: داستان ملک جم و جامهای زیبا را نشنو، چرا که جامی که در دست داری مانند همان جام جم نیست.
ذکر باغ ارم و آتش نمرود مکن
آتشی برکن و انگار که باغ ارم است
هوش مصنوعی: از یاد بردن زیباییهای باغ ارم و داستان آتش نمرود را فراموش کن. خودت آتشی به پا کن و تصور کن که همه چیز مثل باغ ارم زیباست.
بی می روشن اگر تیره شد آیینه عیش
بس عجب نیست که گیتی همه افسون دم است
هوش مصنوعی: اگر در هنگام خوشی و شادی، دل انسان تاریک و غمگین شود، عجیب نیست که دنیا پر از فریب و بازیچههای زودگذر است.
دولت شاه جهان است که ماند جاوید
بر جهان تکیه مکن کو به فنا متهم است
هوش مصنوعی: خوشبختی و سعادت تنها متعلق به شاه جهان است که برای همیشه در دنیا باقی خواهد ماند. به چیزهایی که زودگذر و فانی هستند، تکیه نکنید.
ملک شرق طغانشاه موید که به طوع
آسمان بر درش از جنس عبید و خدم است
هوش مصنوعی: طغانشاه، پادشاه شرق، به این امر مشهور است که به فرمان و به دلخواه آسمان، درب کاخش از جنس عبید و خدم ساخته شده است.
آنک در نوبت او مطلع خورشید فلک
زیر منجوق سراپرده و ماه علم است
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف زیباییهای آسمان و کائنات پرداخته شده است. خورشید همچون ستارهای درخشان در آسمان میتابد و ماه نیز به عنوان نمادی از زیبایی و روشنایی در زیر سایهای بزرگ نمایان است. این تصاویری از زیبایی و عظمت طبیعت را به تصویر میکشد.
وانک در موکب میمونش گه غلغل کوس
فزع صور به نسبت چو صریر قلم است
هوش مصنوعی: و در کاروان زیبایش، هنگامی که صدای زنگ و بوق برمیخیزد، این صدا به اندازه صدای قلم در حرکت است.
ور نگنجد سخن او ز لطایف به حساب
زین سبب حکم درین لازم جذر اصم است
هوش مصنوعی: اگر سخنان او از لطافت و زیبایی فراتر رود و قابل توصیف نباشد، به همین دلیل، قضاوت در این مورد بیمورد و نادرست است.
خسروا آب حسام تو فرو شوید پاک
هرچه بر چهره آفاق غبار ستم است
هوش مصنوعی: آب حسام تو هر چیزی را که بر چهره جهان غبار ظلم و ستم نشسته، به خوبی شسته و پاک میکند.
باز بی واسطه دست غضبت محو کند
هرچه بر تخته گردون زشقاوت رقم است
هوش مصنوعی: دوباره بدون هیچ واسطهای، قدرت خشم تو میتواند هر چیزی را که بر تخته آسمان به خاطر ناتمامی و ظلمت نوشته شده از بین ببرد.
دولت از بهر طواف در تو بست احرام
که جناب تو ز حرمت چو حریم حرم است
هوش مصنوعی: خوشبختی و نعمت برای زیارت و دورادور تو به پا شد و گویی تو به قدری محترم هستی که مانند حریم یک مکان مقدس به شمار میروی.
منتظم شد به تو احوال جهان جمله چنانک
مرتع آهوی چین ، بیشه شیر اجم است
هوش مصنوعی: وضعیت کل جهان به گونهای سامان یافته که همانند دشتهای چین، با زیبایی و سرسبزی خاصی درآمیخته و در عین حال، بسیار درخشان و پرجاذبه است. مانند اینکه جنگلهای شیر اجم، جایی مستحکم و با شکوه است.
زلف چنگ است که در بزم تو با تشویش است
چشم ساقی است که با رونق جاهت دژم است
هوش مصنوعی: موهایت شبیه به چنگی است که در مجالس تو سر و صدا و هیاهو ایجاد میکند، و چشمان ساقی هم که به خاطر بزرگیت و محبوبیتت غمگین و ناراحت به نظر میرسند.
از پی چشم بدست اینک در ایام بهار
خار با خاصیت عدل تو با گل بهم است
هوش مصنوعی: در روزهای بهاری، خار به خاطر خاصیت عدالت تو در کنار گل قرار گرفته است، به طوری که چشم زخم نمیتواند به آن آسیبی بزند.
فلک از راتب انعام تو پر کرد شکم
گرچه سرتاسرش از روی حقیقت شکم است
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر نعمتهای تو دامن خود را پر کرده است، هرچند که ظاهر آن از حقیقت فقط شکم است.
وهم را دست به قصر شرفت می نرسد
گرچه نُه کرسی گردونش به زیر قدم است
هوش مصنوعی: وهیچ چیزی نمیتواند به مقام و منزلت تو آسیب برساند، هرچند که نُه کرسی و مقام عالی در زیر پاهایت باشد.
نام والقاب تو کز لوح فلک محو مباد
زینت چهره دینار وجمال درم است
هوش مصنوعی: نام و القاب تو باید از لوح آسمان محو نشوند، زیرا آنها زینت چهره دینار و زیبایی درم هستند.
تا به خاصیّت احکام فلک طبع جهان
قابل نیک و بد حاصل نفع والم است
هوش مصنوعی: جهان به خاطر ویژگیهای قوانین کیهانی میتواند خوبیها و بدیهای مختلفی را تجربه کند و نتیجهی این تجربه به نفع و ضرر افراد خواهد بود.
دست حکم فلک از ملک جهان کوته باد
دولتت را چه رسیده ست،وز او خود چه کم است؟
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره میشود که سرنوشت و تقدیر (حکم فلک) تأثیر زیادی بر زندگی انسانها دارد و ممکن است وضعیت قدرت و ثروت کسی به دلیل عوامل خارج از کنترل او تغییر کند. در واقع، از نظر شاعر، وضعیت کنونی فرد (دولتت) چندان پایدار نیست و او باید به این نکته توجه کند که مقام و دارایی او از خود او سرچشمه نمیگیرد و ممکن است به راحتی از دست برود.